چگونه با همسر باردار خود رفتار کنیم؟
ما از پدرها خواستیم تا تجربیات دوران بارداری همسرشان را با ما به اشتراک بگذارند؛ و اینکه آرزو داشتند قبل از بارداری همسرشان چه چیزهایی را میدانستند.
ما از پدرها خواستیم تا تجربیات دوران بارداری همسرشان را با ما به اشتراک بگذارند؛ و اینکه آرزو داشتند قبل از بارداری همسرشان چه چیزهایی را میدانستند.
دوران بارداری ۹ ماه زیبایی، ترس، لحظات خوب همراه با اضطراب برای هم پدر و هم مادر است؛ اما اگر چنانچه قبل از اقدام به بارداری تنها کمی اطلاعات دستاول در این خصوص داشته باشیم میتوانیم با شرایط خیلی بهتر کنار بیاییم. در اینجا از پدرانی که این تجربه را با همسرشان پشت سر گذشتهاند تقاضا کردیم تا تجربیاتشان را با ما به اشتراک بگذارند.
شما بیشتر از آن چیزی که فکر میکنید آماده هستید
شما خیلی نگران هستید، درباره همهچیز سؤال میپرسید، تمام تلاشتان را میکنید تا عالی باشید. وقتی همسرم اولین پسرمان را باردار بود تصمیم گرفت تا در خانه زایمان طبیعی داشته باشد. من از این تصمیم استقبال کردم زیرا انسان قرنها از همین طریق زایمان میکرده. اگرچه من با این تصمیم مشکلی نداشتم ولی درباره همهچیز خیلی نگران بودم. این نگرانی تا زمانی که فرزند چهارممان را به دنیا آوردیم همراهم بود. میدانم این جواب شاید خیلی کلیشهای باشد ولی حقیقت ماجرا این است که درنهایت همهچیز خوب پیش خواهد رفت.
هر بارداری بهطور باورنکردنی منحصربهفرد است
هر بارداری شرایط و ویژگیهای منحصربهفرد خودش را دارد. مثلاً بعضی از بارداریها به همراه حالت تهوعهای صبحگاهی هستند و با ویارهای مختلف همراه هستند؛ اما بهطور مثال همسرم صبحها حالت تهوع نداشت و همینطور ویار آنچنانی هم نداشت، ما در حال حاضر دو فرزند داریم و چیزی که من دراینبین آموختم این بود که هر بارداری میتواند با بارداری دیگر شرایط کاملاً متفاوتی داشته باشد. در بارداری اول همسرم تصمیم گرفته بود که تلاش کند تا یک زایمان بدون دارو داشته باشد؛ اما بسته به شرایط پیش آماده مجبور شد آن هدف را رها کند. خوب است که در این خصوص مطالعه کنید و کلاسهایی را بگذرانید اما همچنان منتظر اتفاقهای غیرمنتظره باشید. بهندرت شرایط بر اساس برنامهریزی شما پیش میرود.
لحظاتی پیش خواهد آمد که شما نمیتوانید هیچ کمکی کنید
من بااینکه با یک زن خیلی قوی ازدواجکردهام اما میدانم که همچنان لحظاتی است که او به کمک من نیاز دارد. بااینحال در طی دو بارداری، زمانهایی بود که من نمیتوانستم درد و ناراحتی او را تسکین دهم. تنها حضور فیزیکی شما در کنارش مفید است اما همچنین در طی این دوران لحظاتی هست که او دوست دارد تنها باشد. سعی کنید با آن شرایط کنار بیایید و اگر زمانی از شما خواست که به او کمی فضا بدهید تا تنها باشد بهتان برنخورد او نیاز دارد که در تنهایی شرایطش را سروسامان دهد.
مراقب بوی غذاها و عطرهایی که میزنید باشید
در طی بارداری همسرم من متوجه شدم که او بیشازپیش نسبت به بوها حساس شده است. من به شما قویاً توصیه میکنم که حواستان به بوی عطرها و در کل هر چیز معطری در این دوران باشد. اگر من در وعده ناهار پیاز یا سیر به همراه غذا میخوردم همسرم وقتی کنارم بود و این بوها را حس میکرد بوها برایش تهوعآور بود. من وقتهایی که آشپزی میکردم سعی میکردم از ادویههایی که عطر زیاد دارند مانند کاری استفاده نکنم.
استفراغ بارداری فقط یک حالت تهوع عادی صبحگاهی نیست
در طی اولین بارداری همسرم او دچار حالت تهوعهای خیلی شدید صبحگاهی میشد. پزشک متخصصی که همسرم به او مراجعه میکرد گفت که این حالت یک شرایط متداول بین زنان باردار است که در بین هفتههای ۱۶ تا ۱۸ کمتر میشود. وقتیکه ما به آن تاریخ رسیدیم هیچ بهبودی حاصل نشد و آن حالت تهوعهای شدید ادامه داشت تا اینکه متوجه شدیم او دچار بیماری «استفراغ تند بارداری» شده است.
کلام عاشقانه همسرتان را دریابید
مواقع زیادی در طی دوران بارداری پیش میآید که شما دوست دارید به همسرتان کمک کنید، او نیز از شما میخواهد که کمکش کنید اما به دلیل شرایط خاصش نمیتواند همهچیز را به زبان بیاورد و یا اشاره دقیق و مستقیم کند. در این مواقع سعی کنید با زبان عاشقانه او آشنا باشید راهحلش این است که یک لیست آماده از کارهایی که میتوانید انجام دهید تهیه کنید و زمانهایی که یک دستورالعمل مشخص ندارید بر اساس آن لیست اقدام کنید. در مورد من زمانهایی که همسرم به من نمیگفت که چه چیزی نیاز دارد من برایش شکلات و شیرینی میخریدم و گوشی تلفنم را در اتاق دیگری میگذاشتم و کنارش روی مبل مینشستم و پشتش را ماساژ میدادم.
همسر شما بهاندازه شما و حتی بیشتر از شما نگران است
یادم هست آن روزها که همسرم باردار بود من در مورد همهچیز نگران بودم. من فکر نمیکردم که حتی بتوانم پوشک بچه را عوض کنم نگران این بودم که آیا میتوانم یک پدر خوب برای فرزندم باشم؛ اما زمانی که اولین فرزندمان به دنیا آمد شرایط بهتر شد احساس راحتی میکردم و همهچیز بهخوبی پیش رفت. آرزو دارم که کاش زمانی که همسرم باردار بود میتوانستم بهتر نگرانیهای او را درک کنم چراکه او بهاندازه من و یا حتی بیشتر از من مضطرب و نگران بود.
منبع:
نی نی سایت
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼