سریال «اجل معلق» با بازی رضا عطاران و کارگردانی عادل تبریزی محصول فیلم نت یک کمدی فانتزی با چاشنی مرگ است و همانطور که می دانیم مرگ در ذهن فضایی سرد و تاریک و گاه ترسناک دارد که شوخی با آن سخت و پیچیده می شود، اما روایت طنز «اجل معلق» چهره ای طنازانه و رنگی به مرگ بخشیده است.
اگر عمیق تر به این سریال دقت کنیم متوجه می شویم که پشت ظاهر خندهدارش، حرفهای جدیتری درباره مرگ، سبک زندگی و معنا دارد که بهواسطه طراحی دقیق صحنه، موسیقی و البته لباسها به تماشاگر منتقل میشود. طراحی لباس در این سریال که توسط آرام موسوی انجام شده نهتنها در ساخت فضای طنز نقش دارد، بلکه کمک میکند مفاهیم عمیقتری هم به تصویر کشیده شود.
شخصیتسازی از دل لباسها
لباسهای داوود (رضا عطاران) ساده و بیتکلف هستند. بلوزهای گشاد، شلوارهای معمولی، رنگهایی مثل طوسی یا خاکی و قهوه ای که بیشتر از اینکه استایل بسازند، حال و روز شخصیت را نشان میدهند. لباس برای او حتی بی اهمیت تر از این حرف هاست. در سکانسی از سریال او لباس صاحب سوپرمارکت را از تن درمی آورد و با زیرپیراهنی به خانه می رود. این شلختگی و بیحوصلگی در ظاهر، خیلی خوب نشان می دهد که داوود درگیر یک زندگی کسالتبار و بیهدف است و این داستان تا وقتی سر و کله مرگ در سریال پیدا می شود نیز ادامه دارد. ظاهرا این بی هدفی و بی نظمی در مرگ داوود نیز دیده می شود.
برخلاف داوود، غلام (عباس جمشیدیفر) ظاهر بانمکتری دارد. لباسهای چهارخانه با کله ای تاس! انگار شخصیت او را از دل آدمهای سادهدل و بامزه بیرون کشیده اند. شلوارهای خانگی و پیژامه های طرح دار امضای طراحی لباس اوست. استایلش باعث میشود، شخصیتش در فضاهای طنز بیشتر به چشم بیاید.
اجل معلق با بازی بهزاد خلج اما تنها کسی است که لباسی فرمال و رسمی بر تن دارد؛ کت و شلوار و پیراهنی مشکی که گاه با یک ترنچ کت مشکی بلند استایلش کامل می شود. لباس عزا و عروسی بر تن دارد و نمی توان فهمید این لباس برای مرگ کسی به قامت او درآمده یا با این لباس به جشن تولد آدمی دعوت است!
رنگ لباس شخصیت ها هم در این سریال کاملا فکر شده است. لباس های اهالی خانه گل گلی و رنگارنگ است؛ روسری ها و دامن های از مد افتاده اما با رنگ های شاد و سرحال. خواهری که شصت هزار از صدهزار تومان دارایی اش را خرج رژ لب و براش آرایشی می کند پر است از دلی پر حسرت اما شاد. انگار در خانه داوود رونق اگر نیست صفا هست!
در سریالی رنگی با موضوع مرگ انگار همهچیز جالب است. هر چی جلوتر میرویم و پای شخصیتهای فانتزی مثل مرگ یا موجودات نمادین به وسط می آید، رنگها کمتر می شوند و سیاه یا سفیدند. فرشته های مرگ که یکی سفیدپوش و آن دیگر سیاه پوش است نشان از خوبی و بدی کامل اعمال مرده ها دارد.
اجل معلق در فیلم نت
این تضاد رنگی، به گونه ای هوشمندانه مرز بین دنیای واقعی و فضای خیالی سریال است زیرا تماشاگر ناخودآگاه بدون سردرگمی بین این دو فضا جابهجا میشود.
در بعضی سکانسها مخصوصا آنهایی که ذهن شخصیتها یا خوابها را نشان میدهد، طراحی لباسها حالت عجیبی به خودش میگیرد. مثلا مردن با لباس بیمارستان! این طراحی ها انگار دارند با ما حرف میزنند، از حال درونی شخصیتها خبر میدهند، از اضطراب، ترس یا حتی مواجهه با چیزی به اسم اجل.
طراحی لباس در «اجل معلق»، در ظاهر ساده است اما در واقع یکی از پایههای اصلی فضای سریال به شمار می رود. هم در روایت کمدی کمک میکند و هم وقتی نیاز است فضا جدی تر شود کاملا با داستان هماهنگ میشود. لباسها فقط پوشش نیستند؛ نشانه هستند و روایتگرند و گاهی حتی صدای بلند فکرهای خاموش شخصیتها.
خلاصه آنکه لباسها در «اجل معلق» روایتگر زندگیهایی هستند که بین روزمرگی و لحظههای ناب مرگ، در نوسانند.
مریم محمودخواه نویسنده مد و فشن