مواد غذایی مضر برای کودکان، جدی بگیرید
بنابر گزارش رسمی سازمان جهانی سوسیس و کالباس جزو موارد قطعا سرطان زا یعنی هم ردیف با سیگار قرار گرفته است.
تا پیش از انتشار گزارش رسمی سازمان جهانی بهداشت مبنیبر سرطانزابودن فراوردههای گوشتی همچون سوسیس و کالباس و قراردادن آنها در گروه A (مواد قطعا سرطانزا برای انسان) یعنی همردیف با عواملی مانند سیگار و آزبست، همه مقالات و گزارشهای علمی منتشره قبلی نیز در ارتباط با خطرات متعدد این ترکیبات لذیذ و پرطرفدار، بدون استثنا حاکی از ارتباط معنادار بین میزان مصرف آنها و افزایش درصد احتمال ابتلا به انواع بیماریهای مزمن و خطرناک بودهاند؛ از فشارخون و بیماریهای قلب و عروق گرفته تا دیابت و انواع سرطان. بنابراین توصیه تمام کارشناسان و محققان مربوطه نیز همواره در راستای کاهش سهم این اقلام مشکلآفرین در سبد غذایی خانوادهها بوده است. اما از چندماه پیش که بالاترین مرجع پایش سلامت جهان، بر سرطانزابودن این محصولات صحه گذارد، دیگر استفاده از عبارات «به حداقلرساندن مصرف» یا «کاهش مصرف» برای این گروه از مواد غذایی که بهعنوان سرطانزاترین خوراکیهای ساخته دست بشر تاکنون شناخته شدهاند، بیمعناست؛ موضوعی که سال گذشته در یکی از برنامههای صددرصد علمی صداوسیما توسط یکی از بالاترین مسئولان تغذیه کشور نادیده گرفته شد (برنامه
«چرخ»، ٩ آبان ١٣٩٤) و در جواب سؤال مجری برنامه پیرامون مقدار مجاز مصرف این فراوردهها، استفاده یک یا دوبار آنها را در ماه بدون خطر دانست! و در مقابل پرسش مجری حیران که آیا برای سیگار هم که در همین گروه قرار دارد، شما چنین توصیهای میکنید؟ بر گفته خویش تأکید کرد. اما واقعا چگونه باید باور کرد که مسئولی در این رده شغلی با داشتن اطلاعاتی فراتر از متوسط و تجربیاتی دامنهدار پیرامون وضعیت نامناسب تغذیه اقشار مختلف جامعه، چنین مطلبی را در رسانه تلویزیون که با وجود تمام کاستیها و نارساییها هنوز هم باید آن را پرمخاطبترین رسانه کشور دانست، بیان کند؟ علیالخصوص با تأثیر دوچندانی که این رسانه بر قشر موردنظر ما در اینگونه مباحث دارد. متأسفانه باید قبول کنیم که ارزانی این گروه غذایی همراه با تنوع بالا و سهلالوصولبودنشان در سر هر کوی و برزن و عدم نیاز به پختوپز خاص یا زمانبر، در مقایسه با مشکلات تهیه غذای سالم، در بسیاری از موارد، با اقبال بیشتری از سوی برخی گروههای خاص جامعه روبهرو هستند. به نحوی که گاه قسمت عمدهای از وعدههای غذایی این افراد را به خود اختصاص میدهند. با این اوصاف آیا میتوان پذیرفت که فرد
مذکور فراموش کرده بالاترین میزان مرگومیر ناشی از سرطان در ایران مربوط به دستگاه گوارش است؟ یا از تأثیر مخرب این اقلام حتی با کمترین میزان مصرف، در گمراهکردن ذائقه کودکان، بیخبر است؟ آیا از جذب نادانسته و ناخواسته نیترات موجود در میوهها و سبزیجات مختلف یا آب شربی که حتی پیروان سالمترین برنامههای غذایی را نیز تهدید میکند، آگاهی ندارد که بداند باید به هر طریق ممکن از ورود جزئیترین مقادیر این ماده شیمیایی خطرناک به صورت خودخواسته در برنامه غذایی خانوادههای ایرانی جلوگیری کرد؟
بله، اینجاست که توجه ویژه مسئولان به گفتار و کردارشان در برابر رسانهها بیشتر اهمیت پیدا میکند. مخصوصا برای جامعه ما که از تحت کنترلبودن نحوه تولید این محصولات نیز اطمینان کاملی نداریم. درحالیکه خطر اعلامشده جهت محصولاتی است که به صورت استاندارد و تحتکنترل تولید میشوند! آن هم با توجه به وجود تولیدکنندگان متعدد غیرمجاز زیرپلهای و فرصتطلب که تنها مسئله مهم و قابلتوجه برای آنها در هنگام تولید، تنظیم رنگ و طعم یا ماندگاری محصول، آن هم با استفاده از مواد نگه دارنده بسیار مضر در مقادیر بالا یا رنگ و اسانسهای عجیبوغریبی است که مصرفشان در صنعت هم با اماواگرهایی همراه است! از سوی دیگر دههاهزار فروشگاه عرضه محصولات پروتئینی و رستوران ریزودرشت غیرقابلکنترل موسوم به فستفود هم در سطح کشور وجود دارند که نمیدانیم سوسیس و کالباسهای عرضهشده در آنها از چه سنخی هستند و منبع تهیه این اقلام در آنها چگونهاند. البته براساس توضیحات وزیر محترم بهداشت که تعداد بازرسان مربوطه از ٤٠ سال قبل تاکنون تغییری نداشته، انتظار دیگری هم جز این نمیرود. مضاف بر اینکه هرچند وقت یکبار برخی کارخانجات شناختهشده و بزرگ هم بهعنوان مقصد اصلی گوشتهای خاصی از قبیل بوفالوی هندی یا گوساله یخزده تاریخگذشته برزیلی معرفی میشوند که به احتمال قریببهیقین تنها مشتی هستند نمونه خروار! دراینبین، ماههای متمادی نیز شاهد بگومگوی رسانهای بینتیجهای مابین دو سازمان هممحور و سلامتمدار بر سر مجازبودن یا نبودن استفاده از خمیر مرغ در سوسیس و کالباس هستیم؛ همچنانکه تولیدکنندگان محترم در حال استفاده از آن در محصولاتشان هستند و ما هم مشغول خرید و مصرفشان! بله، اگر هم با وجود عدم ثبت رسمی تولیدات حجیم و بعضا ناشناخته زیرپلهای فوقالذکر قبول کنیم که سرانه مصرف سوسیس و کالباس در ایران نسبت به برخی کشورهای توسعهیافته بهمراتب کمتر است، اما بیتوجهی جهتدار قاطبه تولیدکنندگان در رعایت استانداردها و پخش وسیع و بدون ممانعت محصولاتشان در سطح کشور در کنار وجود مشتریان پروپاقرص و مصرف بیرویه و پرتناوب سوسیس و کالباس در بعضی از خانوادههای ایرانی، تأثیر منفی آنها را در ایجاد بیماریهای خطرناک چندبرابر میکند. بنابراین به نظر میرسد که باید خیلی سریع و قاطع، روش برخورد کشورهای توسعهیافته در جهت حذف فراوردههای گوشتی از برنامه غذایی روزانه افراد جامعه را با ایجاد محدودیتهایی مانند آنچه که فیالمثل در مورد تولید و عرضه سیگار وجود دارد، از قبیل وضع مالیاتهای سنگین و تعریفشده جهت صرف در امور پیشگیرانه یا اجبار در اطلاعرسانی فراگیر در رابطه با مضرات کالا سرمشق قرار داده و با تدوین قوانین کاربردی و پیشگیرانه در این عرصه، بهنوعی خواهان استرداد هزینههای سنگین تحمیلی درمان بر دوش اقتصاد دولتها و کل افراد جامعه از عوامل تولید و حتی مصرف آنها باشیم؛ مبلغی بالغ بر ١٠ هزار میلیارد تومان در سال که جهت درمان بیماران سرطانی هزینه میشود و متأسفانه در بسیاری از موارد هم به درمان بیمار منجر نمیشود. بنابراین سادهگرفتن برخورد با این معضل مانند آنچه که در عمل دیده میشود و اهمیتندادن به مبحث پیشگیری در ذهن مقامات بالای بهداشت و درمان کشور، تنها به عمق فاجعه میافزاید و مقابله با معضلات ملی در این مقیاس مانند نوشابههای گازدار، دخانیات، اعتیاد، کمآبی و امثالهم نیازمند مشارکت همه مردم با الگوبرداری از حرکتی هماهنگ و همسو مانند پدیده رأیگیری اخیر است.
بله، اینجاست که توجه ویژه مسئولان به گفتار و کردارشان در برابر رسانهها بیشتر اهمیت پیدا میکند. مخصوصا برای جامعه ما که از تحت کنترلبودن نحوه تولید این محصولات نیز اطمینان کاملی نداریم. درحالیکه خطر اعلامشده جهت محصولاتی است که به صورت استاندارد و تحتکنترل تولید میشوند! آن هم با توجه به وجود تولیدکنندگان متعدد غیرمجاز زیرپلهای و فرصتطلب که تنها مسئله مهم و قابلتوجه برای آنها در هنگام تولید، تنظیم رنگ و طعم یا ماندگاری محصول، آن هم با استفاده از مواد نگه دارنده بسیار مضر در مقادیر بالا یا رنگ و اسانسهای عجیبوغریبی است که مصرفشان در صنعت هم با اماواگرهایی همراه است! از سوی دیگر دههاهزار فروشگاه عرضه محصولات پروتئینی و رستوران ریزودرشت غیرقابلکنترل موسوم به فستفود هم در سطح کشور وجود دارند که نمیدانیم سوسیس و کالباسهای عرضهشده در آنها از چه سنخی هستند و منبع تهیه این اقلام در آنها چگونهاند. البته براساس توضیحات وزیر محترم بهداشت که تعداد بازرسان مربوطه از ٤٠ سال قبل تاکنون تغییری نداشته، انتظار دیگری هم جز این نمیرود. مضاف بر اینکه هرچند وقت یکبار برخی کارخانجات شناختهشده و بزرگ هم بهعنوان مقصد اصلی گوشتهای خاصی از قبیل بوفالوی هندی یا گوساله یخزده تاریخگذشته برزیلی معرفی میشوند که به احتمال قریببهیقین تنها مشتی هستند نمونه خروار! دراینبین، ماههای متمادی نیز شاهد بگومگوی رسانهای بینتیجهای مابین دو سازمان هممحور و سلامتمدار بر سر مجازبودن یا نبودن استفاده از خمیر مرغ در سوسیس و کالباس هستیم؛ همچنانکه تولیدکنندگان محترم در حال استفاده از آن در محصولاتشان هستند و ما هم مشغول خرید و مصرفشان! بله، اگر هم با وجود عدم ثبت رسمی تولیدات حجیم و بعضا ناشناخته زیرپلهای فوقالذکر قبول کنیم که سرانه مصرف سوسیس و کالباس در ایران نسبت به برخی کشورهای توسعهیافته بهمراتب کمتر است، اما بیتوجهی جهتدار قاطبه تولیدکنندگان در رعایت استانداردها و پخش وسیع و بدون ممانعت محصولاتشان در سطح کشور در کنار وجود مشتریان پروپاقرص و مصرف بیرویه و پرتناوب سوسیس و کالباس در بعضی از خانوادههای ایرانی، تأثیر منفی آنها را در ایجاد بیماریهای خطرناک چندبرابر میکند. بنابراین به نظر میرسد که باید خیلی سریع و قاطع، روش برخورد کشورهای توسعهیافته در جهت حذف فراوردههای گوشتی از برنامه غذایی روزانه افراد جامعه را با ایجاد محدودیتهایی مانند آنچه که فیالمثل در مورد تولید و عرضه سیگار وجود دارد، از قبیل وضع مالیاتهای سنگین و تعریفشده جهت صرف در امور پیشگیرانه یا اجبار در اطلاعرسانی فراگیر در رابطه با مضرات کالا سرمشق قرار داده و با تدوین قوانین کاربردی و پیشگیرانه در این عرصه، بهنوعی خواهان استرداد هزینههای سنگین تحمیلی درمان بر دوش اقتصاد دولتها و کل افراد جامعه از عوامل تولید و حتی مصرف آنها باشیم؛ مبلغی بالغ بر ١٠ هزار میلیارد تومان در سال که جهت درمان بیماران سرطانی هزینه میشود و متأسفانه در بسیاری از موارد هم به درمان بیمار منجر نمیشود. بنابراین سادهگرفتن برخورد با این معضل مانند آنچه که در عمل دیده میشود و اهمیتندادن به مبحث پیشگیری در ذهن مقامات بالای بهداشت و درمان کشور، تنها به عمق فاجعه میافزاید و مقابله با معضلات ملی در این مقیاس مانند نوشابههای گازدار، دخانیات، اعتیاد، کمآبی و امثالهم نیازمند مشارکت همه مردم با الگوبرداری از حرکتی هماهنگ و همسو مانند پدیده رأیگیری اخیر است.
منبع:
سپیده دانایی
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼