اقدام برای بچه دار شدن، انگیزه های باورنکردنی
شما باید از مال، دانش، و بلوغ جسمی-اجتماعی کافی برخوردار باشید تا بتوانید نیازهای فرزند خود را از لحاظ مادی، معنوی و فکری تامین کنید.
مادر و پدر شدن، آسان است اما پدر و مادری کردن کاری برای فرزند، بسیار دشوار. محصول رابطه جنسی لذتجویانه ممکن است به زایمان و تولد کودکی منجر شود اما آیا همین کافی است که زن و مرد دخیل در این فرآیند را پدر و مادر بنامیم؟
هر زن بچهداری شایسته نام مادری نیست
پیش از اینکه اقدام به بچهدارشدن کنید، بهتر است ببینید صلاحیت این کار را دارید یا خیر. شما باید از مال، دانش، و بلوغ جسمی-اجتماعی کافی برخوردار باشید تا بتوانید نیازهای فرزند خود را از لحاظ مادی، معنوی و فکری تامین کنید، اما عملا خلاف این قاعده عمل میشود و افرادی که هیچگونه صلاحیت پرورش کودک را ندارند تعداد فرزندانشان بیش از دیگران میشود و کسانی که توانایی و صلاحیت بچهدار شدن را دارند تمایلی به داشتن فرزند از خود نشان نمیدهند.
بر همین اساس، خوب است پیش از بچهذار شدن، انگیزههای خودخواهانه در این زمینه بررسی شود:
انگیزههای زیستی و برای حفظ بقا: انگیزههای ناخودآگاه و تحمیلی است که بدون تفکر صورت میگیرد. غرایز خود را کنترل کنید.
دوست داشتن بچه: نمودی از خودخواهیهای انسانهاست. اگر تنها دلیلتان برای بچهدار شدن این است، عوض آن کودکی را به فرزندخواندگی بپذیرید یا معلم کودکان شوید.
کسی باشد که در دوران سالخوردگی عصای دستمان باشد: این طرز فکر ترس از پیری را آشکار میسازد، نگرش والدین سوءاستفادهگر و خودخواه به فرزندانشان چنین است.
بارداری و زایمان از تجارب زندگی هستند: بهتر است از این تجارب خودخواهانه صرفنظر کرده و از سایر تجارب زندگی لذت ببرید.
بدون فرزند ارکان خانواده سست میشود: نشانگر عدم امنیت اجتماعی در فرد است. بهتر است با ارتباطات دوجانبه موثر، روابط خود را استحکام بخشید.
جبران مشکلات کودکی: این افراد آرزوها و تخیلات سرکوب شده خود را با بچهدار شدن و با برآورده ساختن تمام نیازهای فرزندشان (در واقع نیازهای کودکی خودشان) تسکین میبخشند. در واقع قصد دارند، الگوی یک پدر و یا مادر خوب را به جامعه و اطرافیان خود نشان دهند. این گونه افراد فرزندان خود را مجاب میکنند تا به دانشگاه رفته و مدرک تخصصی دریافت کنند، یا به ورزش و فعالیت دلخواه والدین بپردازند تا مایه مباهات آنان شوند! این دلیل، مختص افراد بیکفایتی است که خود قادر به انجام کاری نبودهاند.
مادر شدن آرزوی هر زنی است: تسلیم افکار عمومی شدن برای مادر شدن نیاز به بچهدار شدن نیست. کودکان بیسرپرست بسیاری منتظر مهر مادرانه شما هستند.
ترس از انگ نازایی: اینگونه افراد به صرف اینکه بارور بودن خود را به اثبات برسانند، بچهدار میشوند که نشانه اعتماد به نفس پایین و رفتار منفعلانه آنهاست.
بچه نمک زندگی است: برای مقابله با زندگی یکنواخت و کسالتبار خودشان بچهدار میشوند، در حالی که کودکان ابزار سرگرمی نیستند.
القای حس بزرگ شدن: مانند افرادی که تصور میکنند چون سیگار میکشند دیگر بزرگ شده و در جرگه بزرگسالان جای گرفتهاند.
کنجکاوی از ظاهر و چهره فرزند: میخواهند بدانند فرزندشان چه شکلی خواهد بود. خودشیفتگی و خودخواهی محض و عدم رضایت از خود.
همسرم خواهان بچه است: تحکیم رابطه و ترس از دست دادن همسر. بهتر است با افزایش اعتماد به نفس خود بر آن غلبه کنید.
زنده نگهداشتن نام خانوادگی یا ترس از انقراض نسل: یک نوع تفکر سادهلوحانه و متکبرانه.
میخواهیم مانند دیگران باشیم: نوعی شرطیسازی فرهنگی. عدم اعتماد به نفس و عزت نفس. ترس از طرد شدن.
هر زن بچهداری شایسته نام مادری نیست
پیش از اینکه اقدام به بچهدارشدن کنید، بهتر است ببینید صلاحیت این کار را دارید یا خیر. شما باید از مال، دانش، و بلوغ جسمی-اجتماعی کافی برخوردار باشید تا بتوانید نیازهای فرزند خود را از لحاظ مادی، معنوی و فکری تامین کنید، اما عملا خلاف این قاعده عمل میشود و افرادی که هیچگونه صلاحیت پرورش کودک را ندارند تعداد فرزندانشان بیش از دیگران میشود و کسانی که توانایی و صلاحیت بچهدار شدن را دارند تمایلی به داشتن فرزند از خود نشان نمیدهند.
بر همین اساس، خوب است پیش از بچهذار شدن، انگیزههای خودخواهانه در این زمینه بررسی شود:
انگیزههای زیستی و برای حفظ بقا: انگیزههای ناخودآگاه و تحمیلی است که بدون تفکر صورت میگیرد. غرایز خود را کنترل کنید.
دوست داشتن بچه: نمودی از خودخواهیهای انسانهاست. اگر تنها دلیلتان برای بچهدار شدن این است، عوض آن کودکی را به فرزندخواندگی بپذیرید یا معلم کودکان شوید.
کسی باشد که در دوران سالخوردگی عصای دستمان باشد: این طرز فکر ترس از پیری را آشکار میسازد، نگرش والدین سوءاستفادهگر و خودخواه به فرزندانشان چنین است.
بارداری و زایمان از تجارب زندگی هستند: بهتر است از این تجارب خودخواهانه صرفنظر کرده و از سایر تجارب زندگی لذت ببرید.
بدون فرزند ارکان خانواده سست میشود: نشانگر عدم امنیت اجتماعی در فرد است. بهتر است با ارتباطات دوجانبه موثر، روابط خود را استحکام بخشید.
جبران مشکلات کودکی: این افراد آرزوها و تخیلات سرکوب شده خود را با بچهدار شدن و با برآورده ساختن تمام نیازهای فرزندشان (در واقع نیازهای کودکی خودشان) تسکین میبخشند. در واقع قصد دارند، الگوی یک پدر و یا مادر خوب را به جامعه و اطرافیان خود نشان دهند. این گونه افراد فرزندان خود را مجاب میکنند تا به دانشگاه رفته و مدرک تخصصی دریافت کنند، یا به ورزش و فعالیت دلخواه والدین بپردازند تا مایه مباهات آنان شوند! این دلیل، مختص افراد بیکفایتی است که خود قادر به انجام کاری نبودهاند.
مادر شدن آرزوی هر زنی است: تسلیم افکار عمومی شدن برای مادر شدن نیاز به بچهدار شدن نیست. کودکان بیسرپرست بسیاری منتظر مهر مادرانه شما هستند.
ترس از انگ نازایی: اینگونه افراد به صرف اینکه بارور بودن خود را به اثبات برسانند، بچهدار میشوند که نشانه اعتماد به نفس پایین و رفتار منفعلانه آنهاست.
بچه نمک زندگی است: برای مقابله با زندگی یکنواخت و کسالتبار خودشان بچهدار میشوند، در حالی که کودکان ابزار سرگرمی نیستند.
القای حس بزرگ شدن: مانند افرادی که تصور میکنند چون سیگار میکشند دیگر بزرگ شده و در جرگه بزرگسالان جای گرفتهاند.
کنجکاوی از ظاهر و چهره فرزند: میخواهند بدانند فرزندشان چه شکلی خواهد بود. خودشیفتگی و خودخواهی محض و عدم رضایت از خود.
همسرم خواهان بچه است: تحکیم رابطه و ترس از دست دادن همسر. بهتر است با افزایش اعتماد به نفس خود بر آن غلبه کنید.
زنده نگهداشتن نام خانوادگی یا ترس از انقراض نسل: یک نوع تفکر سادهلوحانه و متکبرانه.
میخواهیم مانند دیگران باشیم: نوعی شرطیسازی فرهنگی. عدم اعتماد به نفس و عزت نفس. ترس از طرد شدن.
منبع:
جام جم
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼