افزایش اعتماد به نفس در کودکان، روشهای مناسب
چگونه والدین و مراقبان کودک می توانند به اعتمادبهنفس طبیعی کودکان کمک
چگونه والدین و مراقبان کودک میتوانند به اعتمادبهنفس طبیعی کودکان کمک کرده و در کنار آن مانع غرور در او شوند؟
گاهی فشار زندگی نیز باعث میشود والدین بخواهند همهچیز را درست کنند، سختی را برای فرزند خود آسان کرده و در کنار او باشند. اما متأسفانه ما همیشه با فرزندان خود نخواهیم بود. بنابراین بهتر است به آنها یاد دهیم پس از زمین خوردن چطور دوباره بلند شوند و بهجای سرزنش دیگران یا ادامه ندادن مسیر راههایی برای بهبود اوضاع خود بیابند.
یاد بدهید مسئولیت کارهای خود را قبول کنند
با یاددادن مسئولیتپذیری به کودک خود آنها شروع به درک قدرت انتخاب خودکرده و حساسیت بیشتری برای انتخابهای خود خواهند داشت. کودکان ما بهمرور یاد میگیرند که زندگی چیزی است که خودشان میسازند، نهفقط تأثیر اطرافیانی مانند والدین، جامعه و ... بهطور طبیعی همیشه چیزهایی وجود دارد که تحت کنترل ما نیست اما اینها همهچیزهایی است که ما در جهان هدف خود قرار دادهایم.
اجازه بدهید در خانه به شما کمک کنند
بخش بزرگی از اعتمادبهنفس به حس شایستگی فرد بازمیگردد و کودکان نیز نیاز به فرصتهایی دارند تا مهارت کسب کرده و سطح مهارت و شایستگی خود را نشان دهند. مکان عالی برای این کار زمانی است که آنها در خانه هستند. از کودکتان بخواهید به شما کمک کند، حتی اگر برای آشپزی خیلی کوچک است از او بخواهید میز را بچیند. اینگونه کارها باعث میشوند او نتیجهی کار خود را ببیند و راهی میسازد تا متوجه شوند مشارکت آنها باارزش است.
آنها را به چالش بکشید
همزمان با پیشرفت کودک در جنبههای مختلف زندگی، چه در چیدن میز یا مسابقهی فوتبال، تنها نباید دستاوردها و موفقیتهای او را ارزش بگذاریم. در نقش پرورشی والدین نیاز است گاه کودکان را به چالش بکشیم تا یاد بگیرد موانع را برداشته و برای غلبه برای مشکل بعدی تلاش کنند. این یعنی مثلاً قبل از آنکه کودک آمادهی کار در خانه شود از او بخواهیم تخت خود را مرتب کرده و کف اتاقش را جارو بزند ( در ابتدا از اتاقش شروع کرده و بعد کارهای بیشتر از او بخواهیم )
از کودک خود بخواهید تصمیمگیری کند
هرازگاهی در فعالیتهای خانوادگی بخواهید کودک شما تصمیمگیری کند. این میتواند غذایی باشد که برای شام میخورید و یا جایی که میخواهید بروید. گذاشتن مسئولیت تصمیمگیری به عهدهی کودک به او فرصت تصمیمگیری میدهد، تصمیمگیری نهتنها برای خودش بلکه برای تمام خانواده.
او را تشویق به بازی کرده و راه او را دنبال کنید
مانند بسیاری از نکاتی که در بالا گفته شد تلقین علاقه به یادگیری بهتنهایی راه خوبی برای شایسته بودن کودک نیست ( و ایجاد حس اعتمادبهنفس برای مهارتها در کودک ) بلکه در کنار آن کودک خود را تشویق به فعالیت کنید. کمک به کودک برای یافتن مسیر و تشویق او به ادامهی مسیر در پرورش علاقه به یادگیری در او کمک میکند و بعلاوه باعث میشود آزادانه جهان را شناخته و در آن قدم بردارد.
آنها را تشویق کنید که نظرات خود را بگویند
تشویق کنید کودک شما در بحثها شرکت کند، نسبت به مخالفان با احترام برخورد کرده و نسبت بهحق تمامی افراد برای اشتراکگذاری نظرات در موضوعی خاص آگاه باشد. به اشتراک گذاشتن نظرات با افراد دیگر باعث میشود کودک ما متوجه شود همیشه بیش از یک نظر در جهان ما وجود دارد و هرگز راهحل واضح و مشخصی برای تمامی پیچیدگیهای زندگی وجود نخواهد داشت. همچنین نشان دادن احترام به عقاید دیگران به کودک ما یاد میدهد که در مقابل همه با احترام برخورد کند.
به مشکلات عاطفی او گوش کرده و کمکش کنید
زمانی که کودک شما سعی میکند چیزی به شما بگوید کارتان را رها کرده و به او گوش کنید، حتی اگر نتوانید تمام کلماتش را درک کنید. او نیاز دارد بداند افکار و احساساتش اهمیت دارد.
به آنها کمک کنید احساسات خود را شناخته و با آن احساس راحتی کنند. مثلاً به کودک خود بگویید " به نظر میرسد از خداحافظی با دوستت ناراحت هستی ". با این کار کودک شما احساساتی مانند ناراحتی، ناامیدی و خشم را شناخته و متوجه میشود شما بدون قضاوتی دربارهی او احساساتش را میپذیرید. این نشان میدهد شما احساسات او را تأیید کرده و به چیزی که میگوید اهمیت میدهید.
از گفتن نقاط قوت و منفی کودک به او نترسید
گاهی ممکن است کودک شما از اینکه کار مانند نقاشی را نمیتواند مانند دوست خود انجام دهد احساس ناامیدی میکند. با گفتن جملاتی مانند " من میبینم ناامید شدی و خوشحالم که میشنوم تو سعی داری در این کار بهتر شوی " با او همدردی کنید.
شاید لازم باشد به او یادآوری کنید که او در کار دیگری، مثلاً ساختن چیزهای جدید با لگو "، عالی است، کاری که دوستش زیاد در آن مهارت ندارد. این کار به کودک شما کمک میکند یاد بگیرد هر فرد نقاط قوت و ضعف منحصربهفردی دارد.
مقایسه نکنید
زمانی که شما جملاتی مانند " چرا نمیتوانی مانند ... سختکوش باشی " را میگویید اغلب باعث نمیشوید کودک شما حس بدی نسبت به خودش داشته باشد. برخی بر این امیدند که خجالت به حد کافی باعث رنجش کودک شده و او خود را تغییر دهد.
اما جالب است که حتی مقایسههای مثبت مانند " تو بهترین بازیکن تیم هستی " نیز میتوانند آسیبزننده باشند. بهتر است بهجای مقایسهی کودک با افراد دیگر او را بهتنهایی تشویق کنید. با این کار آنها نیز یاد میگیرند برای خودشان ارزش قائل شوند.
اجازه دهید زمین بخورند ( و در کنار آنها باشید )
افتادن و اشتباه کردن هر دو آسیب رسانند. این روشی طبیعی است که مغز ما خطر را هشدار میدهد و ما را تحریک میکند تا بهتر و عاقلانهتر عمل کنیم. درد غریزهای طبیعی است که به یادآوری میکند باید ماهرتر بوده و با محیط اطرافمان وفق یابیم. زمانی که کودک زمین میخورد والدین او درد را دو برابر حس میکنند - دلیل اول اینکه آنها با دردی که کودکشان تحمل میکند مرتبطاند و دوم اینکه زمانی که گریهی کودک خود را میبینند عشق و نگرانی باعث میشود هر کار بکنند تا لبخند را روی لبهای او برگردانند.گاهی فشار زندگی نیز باعث میشود والدین بخواهند همهچیز را درست کنند، سختی را برای فرزند خود آسان کرده و در کنار او باشند. اما متأسفانه ما همیشه با فرزندان خود نخواهیم بود. بنابراین بهتر است به آنها یاد دهیم پس از زمین خوردن چطور دوباره بلند شوند و بهجای سرزنش دیگران یا ادامه ندادن مسیر راههایی برای بهبود اوضاع خود بیابند.
یاد بدهید مسئولیت کارهای خود را قبول کنند
با یاددادن مسئولیتپذیری به کودک خود آنها شروع به درک قدرت انتخاب خودکرده و حساسیت بیشتری برای انتخابهای خود خواهند داشت. کودکان ما بهمرور یاد میگیرند که زندگی چیزی است که خودشان میسازند، نهفقط تأثیر اطرافیانی مانند والدین، جامعه و ... بهطور طبیعی همیشه چیزهایی وجود دارد که تحت کنترل ما نیست اما اینها همهچیزهایی است که ما در جهان هدف خود قرار دادهایم.
اجازه بدهید در خانه به شما کمک کنند
بخش بزرگی از اعتمادبهنفس به حس شایستگی فرد بازمیگردد و کودکان نیز نیاز به فرصتهایی دارند تا مهارت کسب کرده و سطح مهارت و شایستگی خود را نشان دهند. مکان عالی برای این کار زمانی است که آنها در خانه هستند. از کودکتان بخواهید به شما کمک کند، حتی اگر برای آشپزی خیلی کوچک است از او بخواهید میز را بچیند. اینگونه کارها باعث میشوند او نتیجهی کار خود را ببیند و راهی میسازد تا متوجه شوند مشارکت آنها باارزش است.
آنها را به چالش بکشید
همزمان با پیشرفت کودک در جنبههای مختلف زندگی، چه در چیدن میز یا مسابقهی فوتبال، تنها نباید دستاوردها و موفقیتهای او را ارزش بگذاریم. در نقش پرورشی والدین نیاز است گاه کودکان را به چالش بکشیم تا یاد بگیرد موانع را برداشته و برای غلبه برای مشکل بعدی تلاش کنند. این یعنی مثلاً قبل از آنکه کودک آمادهی کار در خانه شود از او بخواهیم تخت خود را مرتب کرده و کف اتاقش را جارو بزند ( در ابتدا از اتاقش شروع کرده و بعد کارهای بیشتر از او بخواهیم )
از کودک خود بخواهید تصمیمگیری کند
هرازگاهی در فعالیتهای خانوادگی بخواهید کودک شما تصمیمگیری کند. این میتواند غذایی باشد که برای شام میخورید و یا جایی که میخواهید بروید. گذاشتن مسئولیت تصمیمگیری به عهدهی کودک به او فرصت تصمیمگیری میدهد، تصمیمگیری نهتنها برای خودش بلکه برای تمام خانواده.
او را تشویق به بازی کرده و راه او را دنبال کنید
مانند بسیاری از نکاتی که در بالا گفته شد تلقین علاقه به یادگیری بهتنهایی راه خوبی برای شایسته بودن کودک نیست ( و ایجاد حس اعتمادبهنفس برای مهارتها در کودک ) بلکه در کنار آن کودک خود را تشویق به فعالیت کنید. کمک به کودک برای یافتن مسیر و تشویق او به ادامهی مسیر در پرورش علاقه به یادگیری در او کمک میکند و بعلاوه باعث میشود آزادانه جهان را شناخته و در آن قدم بردارد.
آنها را تشویق کنید که نظرات خود را بگویند
تشویق کنید کودک شما در بحثها شرکت کند، نسبت به مخالفان با احترام برخورد کرده و نسبت بهحق تمامی افراد برای اشتراکگذاری نظرات در موضوعی خاص آگاه باشد. به اشتراک گذاشتن نظرات با افراد دیگر باعث میشود کودک ما متوجه شود همیشه بیش از یک نظر در جهان ما وجود دارد و هرگز راهحل واضح و مشخصی برای تمامی پیچیدگیهای زندگی وجود نخواهد داشت. همچنین نشان دادن احترام به عقاید دیگران به کودک ما یاد میدهد که در مقابل همه با احترام برخورد کند.
به مشکلات عاطفی او گوش کرده و کمکش کنید
زمانی که کودک شما سعی میکند چیزی به شما بگوید کارتان را رها کرده و به او گوش کنید، حتی اگر نتوانید تمام کلماتش را درک کنید. او نیاز دارد بداند افکار و احساساتش اهمیت دارد.
به آنها کمک کنید احساسات خود را شناخته و با آن احساس راحتی کنند. مثلاً به کودک خود بگویید " به نظر میرسد از خداحافظی با دوستت ناراحت هستی ". با این کار کودک شما احساساتی مانند ناراحتی، ناامیدی و خشم را شناخته و متوجه میشود شما بدون قضاوتی دربارهی او احساساتش را میپذیرید. این نشان میدهد شما احساسات او را تأیید کرده و به چیزی که میگوید اهمیت میدهید.
از گفتن نقاط قوت و منفی کودک به او نترسید
گاهی ممکن است کودک شما از اینکه کار مانند نقاشی را نمیتواند مانند دوست خود انجام دهد احساس ناامیدی میکند. با گفتن جملاتی مانند " من میبینم ناامید شدی و خوشحالم که میشنوم تو سعی داری در این کار بهتر شوی " با او همدردی کنید.
شاید لازم باشد به او یادآوری کنید که او در کار دیگری، مثلاً ساختن چیزهای جدید با لگو "، عالی است، کاری که دوستش زیاد در آن مهارت ندارد. این کار به کودک شما کمک میکند یاد بگیرد هر فرد نقاط قوت و ضعف منحصربهفردی دارد.
مقایسه نکنید
زمانی که شما جملاتی مانند " چرا نمیتوانی مانند ... سختکوش باشی " را میگویید اغلب باعث نمیشوید کودک شما حس بدی نسبت به خودش داشته باشد. برخی بر این امیدند که خجالت به حد کافی باعث رنجش کودک شده و او خود را تغییر دهد.
اما جالب است که حتی مقایسههای مثبت مانند " تو بهترین بازیکن تیم هستی " نیز میتوانند آسیبزننده باشند. بهتر است بهجای مقایسهی کودک با افراد دیگر او را بهتنهایی تشویق کنید. با این کار آنها نیز یاد میگیرند برای خودشان ارزش قائل شوند.
منبع:
۵۰۴۰
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼