حمایت دولت از زوجهای نابارور
یکی از مشکلات جامعه ما در زمینه جمعیت، پدیده ناباروری است. ناباروری نیازمند یک حمایت چندبعدی است.
یکی از مشکلات جامعه ما در زمینه جمعیت، پدیده ناباروری است. ناباروری نیازمند یک حمایت چندبعدی است. از بعد شخصی، جاودانگی همیشه مهمترین دغدغه بشریت بوده و انسانها از زوال میپرهیزند. به همین دلیل است که به تولیدمثل رغبت پیدا میکنند. از بعد اجتماعی، مردم بزرگترین ثروت و دارایی کشورها هستند. این جملهای است که در مطلع یکی از گزارشهای اخیر سازمان ملل آمده است.
از بعد توسعه، نیز توسعهای شکل نمیگیرد، مگر اینکه ورودی اول آن مردم باشند. در واقع، در توسعه مردم هم ورودی هستند و هم محصول و ما دنبال این هستیم که توسعه را در خدمت مردم قرار بدهیم.
وقتی توسعه ناموزون شکل میگیرد، اولین جایی که آثار آن آوار میشود، بخش سلامت است. جاده ناایمن، فاصله طبقاتی، فقر، آلایندهها و... همه سلامت مردم را نشانه میروند. در حقیقت، ما متاثر از سیاستهای اجتماعی و کلان دولت و حاکمیت هستیم. بیش از ۶۰ درصد سلامت مردم محصول تعیینکنندههای اجتماعی و آثاری است که مسائل اجتماعی و اقتصادی، اشتغال، بیکاری و... به دنبال دارند.
عکس این قضیه هم وجود دارد؛ تاثیر حضور یک انسان ناسالم مثل یک بیمار مبتلا به افسردگی در جامعه فقط به خود و خانوادهاش ختم نمیشود و یک جامعه درگیر آن خواهند شد. در مورد ناباروری هم همینطور است. ناباروری فقط مشکل همسران نیست، مشکل همه جامعه است. تکنولوژیای که صرف درمان ناباروری میشود، بسیار بالاست. ضمن اینکه امکان خطای بالا و تحقق نیافتن آن هم وجود دارد.
در نظام سلامت ضمانتی وجود ندارد بنابراین حاذقترین پزشکان هم نمیتوانند بگویند کاری که انجام میدهند حتما نتیجهبخش خواهد بود... درمان ناباروری به یک تیم گسترده نیاز دارد؛ از جنینشناسی گرفته تا جراح و متخصص زنان، اورولوژیست، روانشناس و... پس گروههای مختلفی در عرضه نظام سلامت درگیر میشوند بنابراین در سیاستگذاریها باید همه این عوامل را در نظر گرفت و دولتها باید در امر درمان ناباروری مداخله کنند.
مداخله دولتها یک پاسخگویی به نیاز مردم است. درمان ناباروری، خدمتی بدون جایگزین است و دولت به عنوان نهادی حاکمیتی موظف است امکان برخورداری تمام مردم از خدمات و کالاهای سلامت، دانش و امکانات آن را فراهم کند. اگر دولت بخواهد سرویسی در اختیار مردم قرار بدهد، ابتدا باید دانش و سپس تکنولوژی آن را در جامعه ایجاد کند تا مردم در مورد خدماتی که قرار است از آن استفاده کنند، اطلاع داشته باشند.
مثلا مردم باید ابتدا بدانند IVF چیست تا بعد به انجام آن رغبت پیدا کنند. خیلیها فکر میکنند وظیفه دولت یعنی فراهم کردن خدمات، در حالی که ارائه دانش و اطلاعات در مورد آن خدمات هم وظیفه دولت است. سپس خدمات باید در دسترس مردم قرار بگیرد تا با صرف زمان و هزینه مناسب و عادلانه بتوانند به آن دست پیدا کنند. برای این منظور هم آمایش سرزمین و توزیع امکانات الزامی است، اما این سرویسها باید قابل خرید هم باشند.
برای بهرهمندی کامل مردم از این خدمات باید سواد سلامت هم برای آنها ایجاد کرد. اگر فردی سواد سلامت نداشته باشد، نمیداند چه باید بکند و چه بخرد. به همین دلیل دولتها باید سواد سلامت مردم را ارتقا دهند تا آنها بدانند چه کالا و خدماتی برایشان سودمندتر است. ضمن اینکه باید به شان افراد، محرمانه بودن اطلاعات و... نیز توجه کرد.
البته سیاستهای جمعیتی باید هدفمند باشد. ما نمیتوانیم اصلاح جمعیت را در نظر بگیریم ولی به ذخیره ضریب هوشی افراد توجه نکنیم. فعالیتهای ترویجی در مساله افزایش جمعیت معمولا در مناطقی بیشتر جواب میدهد که جامعه فقیر است و ضریب هوشی پایینی دارد. پس سیاستگذاری در زمینه افزایش جمعیت باید همهجانبه باشد تا بتواند همه جامعه را به فرزندآوری تشویق کند.
منبع:
هفته نامه سلامت
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼