علائم سقط جنین، بیماری پوستی تاثیر دارد؟
بارها از سقط درمانی صحبت کردهایم اما هنوز هم خیلی از خانوادهها نمیدانند چگونه و در چه بیماریهایی میتوانند از طریق قانونی، جنین خود را سقط کنند.
بارها از سقط درمانی صحبت کردهایم اما هنوز هم خیلی از خانوادهها نمیدانند چگونه و در چه بیماریهایی میتوانند از طریق قانونی، جنین خود را سقط کنند. آیا در میان بیماریهایی که مجوز قانونی سقط جنین برایشان صادر میشود، بیماری پوستی هم به چشم میخورد؟
در کدام بیماریهای پوستی مادر میتواند از طریق قانونی برای سقط جنین اقدام کند؟
اگر به دلیل هر بیماری خاصی، چه پوستی و چه غیرپوستی، تحت نظر پزشک هستند و دوره درمانی را طی میکنند؛ باید از یک روش موثر برای پیشگیری از بارداری استفاده کنند و بسیار مراقب باشند که باردار نشوند. حتی اگر لازم شد، به صورت اورژانس از بروز بارداری احتمالی پیشگیری کنند. به هر حال، اگر بارداری صورت بگیرد گاهی ادامه بارداری برای مادر به خاطر بیماریهایی که به آن مبتلاست، خطرناک و مهلک است یا اینکه جنین موجود در رحم بعد از زایمان قادر به حیات نخواهد بود. در این موارد، با انجام مقدمات لازم پزشکی و قانونی اجازه سقط درمانی صادر میشود. مجوزهای سقط جنین در بیماریهای پوستی مادر طبق دستورالعمل پزشکی قانونی از این قرارند: پمفیگوس ولگاریس، پسوریازیس شدید و ملانوم پیشرفتهای که باعث خطر جانی برای مادر شود.اگر ممکن است، بحث را از توضیح پمفیگوس ولگاریس شروع کنیم.
اگر به دلیل هر بیماری خاصی، چه پوستی و چه غیرپوستی، تحت نظر پزشک هستند و دوره درمانی را طی میکنند؛ باید از یک روش موثر برای پیشگیری از بارداری استفاده کنند و بسیار مراقب باشند که باردار نشوند. حتی اگر لازم شد، به صورت اورژانس از بروز بارداری احتمالی پیشگیری کنند. به هر حال، اگر بارداری صورت بگیرد گاهی ادامه بارداری برای مادر به خاطر بیماریهایی که به آن مبتلاست، خطرناک و مهلک است یا اینکه جنین موجود در رحم بعد از زایمان قادر به حیات نخواهد بود. در این موارد، با انجام مقدمات لازم پزشکی و قانونی اجازه سقط درمانی صادر میشود. مجوزهای سقط جنین در بیماریهای پوستی مادر طبق دستورالعمل پزشکی قانونی از این قرارند: پمفیگوس ولگاریس، پسوریازیس شدید و ملانوم پیشرفتهای که باعث خطر جانی برای مادر شود.اگر ممکن است، بحث را از توضیح پمفیگوس ولگاریس شروع کنیم.
بله،پمفیگوس ولگاریس یک بیماری نادر، بالقوه کشنده، خودایمنی و تاولی داخل اپیدرمی است که پوست و غشاهای مخاطی را درگیر میکند. سن متوسط شروع این بیماری 60 سالگی است و هیچ تفاوتی در میزان ابتلا میان 2 جنس مذکر و مونث وجود ندارد. میزان بروز تقریبی آن بین 5/0 تا 2/3 مورد در هر یک میلیون نفر است. معمولا چند هفته تا چند ماه قبل از شروع، تاولهای پوستی و ضایعات دهانی ایجاد میشوند. بیماری با تاولهایی به قطر 1 تا 3 سانتیمتر مشخص میشود. این تاولها به تدریج ظاهر میشوند و ممکن است تا مدت زیادی به صورت موضعی باقی بمانند ولی اگر درمان نشوند، فراگیر خواهند شد. تاولها به سادگی پاره میشوند؛ چون سقف آنها از لایه نازکی از قسمت فوقانی اپیدرم تشکیل شده و بسیار کشنده است. فشار آوردن به تاولهای کوچک و سالم باعث میشود مایع داخل آنها به اطراف و نواحی میانی اپیدرم پخش شود. ضایعات دهانی دردناک در 50 تا 70 درصد از بیماران ایجاد میشوند و نوعا چند هفته تا چند ماه قبل از ظهور تاولهای پوستی بروز میکند. در گذشته تمام موارد بیماری به مرگ منجر میشد که معمولا ناشی از عفونتهای پوستی بود. امروزه مرگ در 5 تا 15 درصد موارد رخ
میدهد که به دلیل عوارض درمان با استرویید است. بیشتر مطالعات ارتباط بین تیتر آنتیبادی و فعالیت بیماری را ثابت کردهاند. انتقال جفتی آنتیبادیهای مادر قبلا در پمفیگوس ولگاریس میتواند به بروز تاولهای موقت در نوزاد منجر شود. اولین حادثه بافتشناسی در این بیماری ادم داخل سلول همراه با از دست رفتن اتصال بین سلولهای لایه بازال است. بنابراین سلولهای اپیدرم یا خارجی از لایه بازال جدا میشوند.
پسوریازیس پوسچولار ژنرالیزه در بارداری یک مورد نادر از این بیماری است. بدتر شدن ضایعات پسوریازیس قبل از بروز قاعدگی به خوبی تشخیص داده شده و میتواند به دلیل پروژسترن باشد. از سال 1987 تاکنون 200 مورد آن گزارش شده است. شروع این بیماری در 3 ماهه آخر بارداری است ولی ممکن است زودتر نیز رخ دهد. این بیماری تمایل به انتقال به نوزاد دارد و معمولا به صورت طولانیمدت باقی میماند. اختلالات سرشتی همراه تب و مرگ ممکن است رخ دهد و منجر به نارسایی کلیوی و قلبی شود. ضایعات، شدید هستند و پراکندگی وسیع دارند. زبان، مخاط دهان و حتی مری نیز میتواند درگیر شود. هر چقدر این بیماری شدیدتر و طولانیتر باشد، احتمال اختلال خونرسانی جفتی که به زایمان زودرس، مرگ جنینی یا ناهنجاریهای جنین منجر میشود بیشتر خواهد بود. کمبود قند و ویتامین D خون در این بیماران دیده میشود که اغلب نیز به سوءتغذیه منجر خواهد شد.
ملانوم یکی از بدخیمیهای ملانوسیتی است که شیوع آن رو به افزایش است و اکثرا از پوست منشا میگیرد. ملانوم ۴ درصد از تمام سرطانهای مردان و ۳ درصد از سرطانهای زنان را شامل میشود. در حال حاضر ملانوم شایعترین بدخیمی در زنان ۲۵ تا ۲۹ ساله است و در زنان ۲۰ تا ۳۵ ساله نیز تنها پس از سرطان پستان دومین بدخیمی شایع محسوب میشود. عواملی که خطر ابتلای فرد به ملانوم را افزایش میدهند، عبارتند از: پوست روشن، وجود خالهای غیرطبیعی در نواحی در معرض آفتاب و محفوظ از آفتاب، سابقه مشخص ملانوم، سابقه خانوادگی خالهای غیرطبیعی یا ملانوم، سابقه آفتابسوختگی همراه با تشکیل تاول، خالهای مادرزادی (این خطر متناسب با افزایش اندازه خالها افزایش مییابد.) در مطالعات انجامشده در دنیا، بیماری ملانوم از جمله مواردی است که سقط درمانی در مورد آن انجام میشود. در مورد بیماریهای اسکلرودرما و لوپوس اریتماتوی حاد و درماتومیوزیت (نوعی التهاب پوستی)، به دلیل عوارض جانبی داروها بر جنین در صورت بروز در مادر باردار، سقط درمانی براساس هر فرد بهصورت جداگانه تصمیمگیری میشود و به همین جهت توصیه اکید میشود زمانی که خانمی دچار این بیماریها شد، حتما در طول درمان از قرصهای پیشگیری از بارداری استفاده کند. ولی نکته اصلی و مهم این است که بیماری ملانوم بدخیم در مادر اندیکاسیون اصلی و مهم سقط درمانی است.
ن
موانع سقط درمانی
خوشبختانه در کشور ما همه مسوولان حوزههای بهداشت و درمان و اجرا به بحث سلامت مادر و جنین اهمیت میدهند. رهبر معظم انقلاب در پاسخ به نامهای که اینجانب در مورد اجازه سقط جنینهای معیوب نوشته بودم، با دستخط مبارکشان کنار نامه دستور چنین اجازهای را صادر کردند و در پی این صدور مجوز که در سال 1381 صادر فرمودند، مادرانی که جنین بیمار با مشکلهای ژنتیکی را حمل میکنند، میتوانند تا قبل از 3 ماهگی برای ختم بارداری اقدام کنند. اما در راه اجرای این طرح که به تصویب دولت و مجلس، از آغاز سال 1384 لازمالاجرا شد، چالشهایی به وجود آمد که برخی از این چالشهای مثبت و منفی را به اختصار بیان میکنم.
• دستخط مقام معظم رهبری و سایر روحانیون محترم و مراجع، نقطه شروع خوبی در راه تایید این امر بود. از دیگر نقاط مثبت، مشارکت بین بخشی وزارت بهداشت با NGOها و انجمن تنظیم خانواده و مراکز تحقیقاتی مانند ابنسینا و مرکز رویان بود. مجلس، قوه قضاییه و دولت هم با هدایت و پیگیری اینکه تصمیمگیری مادر در این اقدام به سقط ضرورت دارد، نقش مثبتی ایفا کردند؛ و اما نقاط منفی:
• اول از همه باید روی سخن با روزنامهنگاران و همه اصحاب رسانه باشد که در امر اطلاعرسانی برای سقط درمانی بسیار ناقص عمل کردند و به مردم اطلاعات کاملی ندادهاند.
• مراحل تشخیصی جنین معیوب هزینه بالایی دارد. لازم است مراکزی توسط وزارت بهداشت برای تامین این هزینه مشخص شوند که خدمات تشخیصی پیش از تولد را به مردم ارایه دهند.
• چرخه تشخیص جنین معیوب بسیار طولانی است. از آنجا که قبل از ولوج روح باید بارداری ختم شود و زمان محدودی برای این اقدام وجود دارد، لازم است مجوز سقط قانونی با سرعت بیشتری صادر شود و این مستلزم تشخیص سریعتر ناقص بودن جنین است. فرصت نباید از دست برود. متاسفانه مجوز با کندی صادر میشود. در سال 1388 فقط 3 هزار و 316 مجوز صادر شد که اگر سرانگشتی حساب کنیم، میبینیم روزانه کمتر از 9 مجوز صادر میشود! ما روزانه 246 مورد سقط داریم. آیا به این اندیشیدهایم که در صورت عدم همکاری ما، مادران به سمت انجام سقطهای غیرایمن خواهند رفت چون منتظر ماندن برای صدور مجوز مساوی است با از دست رفتن وقت مناسب برای سقط؟
• خیلی از مراکز غیرقانونی با افراد غیرکارشناس، با انجام موارد غیرقانونی سقط، سلامت مادران را تهدید میکنند و منجر به مرگ آنها میشوند، ما باید این مراکز را بشناسیم و پلمپ کنیم.
• بیماریهایی که قوه قضاییه به عنوان اندیکاسیون مجاز سقط شناخته است، شامل موارد روحی روانی و مشکلات اعصاب و روان نشده است. لازم است بازبینی صورت گیرد و مواردی اضافه شود.
• در انتها باید دید آیا تمامی موارد بهداشتی نیازمند سقط جنین به خوبی تشخیص داده شده است یا خیر؟
منبع:
راسخون
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼