وابستگی کودک به والدین، مشکل ایجاد میکند؟
اگر شما فرزندی دارید که دچار اختلال وابستگی است، احتمالا از اینکه او همیشه به شما میچسبد، خسته شدهاید.
وابستگی شدید، ارتباط بسیار عمیق و دیر پایی است که بین کودک و والدین در نخستین سالهای زندگی کودک به وجود میآید و روی رشد او، هم از نظر فیزیکی و هم از نظر تواناییها اثر میگذارد. این وابستگی مانع از آن میشود که کودک بتواند عواطف و احساساتش را به زبان آورد و روابط سالمی با دیگران برقرار کند و ادامه دهد.
اگر شما فرزندی دارید که دچار اختلال وابستگی است، احتمالا از اینکه او همیشه به شما میچسبد، خسته شدهاید. کودکانی که دچار اختلالات وابستگی و یا سایر مشکلات مربوط به وابستگی هستند، هنگام ارتباط برقرار کردن با دیگران دچار مشکل میشوند و نمیتوانند احساسات و عواطف خود را مدیریت کنند.
این روند با کمبود اعتماد و ارزش نهادن به خود، ترس از نزدیک شدن به هر کس دیگر و خشم همراه است و نیاز به کنترل دارد. کودکی که احساس وابستگی شدید به والدینش میکند، همیشه احساس ناامنی و تنهایی دارد. ولی چرا برخی از کودکان دچار این اختلال میشوند و برخی دیگر نمیشوند؟
پاسخ این سوال کنشهای بین والدین و کودک است. اختلال وابستگی نتیجه تجربیات منفی در روابط مربوط به سالهای نخست زندگی است. وقتی که کودک خردسال شما به طور مداوم تنها میماند، به حال خودش رها میشود، احساس ضعف و بیقدرتی میکند و از او مراقبت نمیشود (به هر دلیلی)، دنیا را جایی خطرناک، ترسناک و ناامن میبینید.
علل به وجود آمدن اختلال وابستگی
این نوع وابستگی وقتی به وجود میآید که کودک نمیتواند به طور پایدار و ثابت با یک یا هر دو والدینش ارتباط برقرار کند. دلایل بسیاری باعث ایجاد این حالت میشوند: نوزاد گریه میکند ولی هیچ کس به گریههایش توجهی ندارد و او به حال خودش رها میشود.
نوزاد گرسنه است و یا خودش را کثیف و به مدت چند ساعت کسی به او توجه نمیکند. تقریبا کسی با نوزاد حرف نمیزند، نگاه نمیکند، کسی به او لبخند نمیزند و نوزاد احساس تنهایی میکند.
کودک خردسال فقط از طریق رفتارهای افراطی سعی میکند توجه دیگران را جلب کند. کودک در مورد سوء استفاده قرار میگیرد و یا اینکه با او رفتار درستی نمیشود. کودک خردسال نمیتواند والدینش را در کنار هم داشته باشد و هر بار یکی از او مراقبت میکند.
والدین به دلیل وجود برخی مشکلات، مثل افسردگی، بیماری و یا هر چیز دیگر از نظر عاطفی با کودک ارتباط مناسب ندارند. گاهی اوقات نیز شرایط (که معمولا اجتناب ناپذیرند) باعث بروز این اختلال میشود. کودک آنقدر کوچک است که نمیتواند درک کند چه اتفاقی در حال وقوع است و چرا. هیچگاه برای درست کردن اشتباهات و مشکلات دیر نیست. هر چه زودتر متوجه علائم این اختلال شوید، سریعتر میتوانید درمان را شروع کنید.
آرام کردن کودک که با وجود این اختلال به شدت گریه میکند
برخورد با کودکی که بیوقفه گریه میکند، گاهی اوقات به صبر زیادی نیاز دارد. ممکن است دچار عصبانیت، نگرانی و ناامیدی شوید؛ به خصوص اگر کودکتان برای چند ساعت به شدت گریه کند و آرام نشود و تماس چشم در چشم نیز برقرار نکند. در چنین مواقعی باید با شیوههای تعادل برقرار کردن آشنا باشید.
اگر شما فرزندی دارید که دچار اختلال وابستگی است، احتمالا از اینکه او همیشه به شما میچسبد، خسته شدهاید. کودکانی که دچار اختلالات وابستگی و یا سایر مشکلات مربوط به وابستگی هستند، هنگام ارتباط برقرار کردن با دیگران دچار مشکل میشوند و نمیتوانند احساسات و عواطف خود را مدیریت کنند.
این روند با کمبود اعتماد و ارزش نهادن به خود، ترس از نزدیک شدن به هر کس دیگر و خشم همراه است و نیاز به کنترل دارد. کودکی که احساس وابستگی شدید به والدینش میکند، همیشه احساس ناامنی و تنهایی دارد. ولی چرا برخی از کودکان دچار این اختلال میشوند و برخی دیگر نمیشوند؟
پاسخ این سوال کنشهای بین والدین و کودک است. اختلال وابستگی نتیجه تجربیات منفی در روابط مربوط به سالهای نخست زندگی است. وقتی که کودک خردسال شما به طور مداوم تنها میماند، به حال خودش رها میشود، احساس ضعف و بیقدرتی میکند و از او مراقبت نمیشود (به هر دلیلی)، دنیا را جایی خطرناک، ترسناک و ناامن میبینید.
علل به وجود آمدن اختلال وابستگی
این نوع وابستگی وقتی به وجود میآید که کودک نمیتواند به طور پایدار و ثابت با یک یا هر دو والدینش ارتباط برقرار کند. دلایل بسیاری باعث ایجاد این حالت میشوند: نوزاد گریه میکند ولی هیچ کس به گریههایش توجهی ندارد و او به حال خودش رها میشود.
نوزاد گرسنه است و یا خودش را کثیف و به مدت چند ساعت کسی به او توجه نمیکند. تقریبا کسی با نوزاد حرف نمیزند، نگاه نمیکند، کسی به او لبخند نمیزند و نوزاد احساس تنهایی میکند.
کودک خردسال فقط از طریق رفتارهای افراطی سعی میکند توجه دیگران را جلب کند. کودک در مورد سوء استفاده قرار میگیرد و یا اینکه با او رفتار درستی نمیشود. کودک خردسال نمیتواند والدینش را در کنار هم داشته باشد و هر بار یکی از او مراقبت میکند.
والدین به دلیل وجود برخی مشکلات، مثل افسردگی، بیماری و یا هر چیز دیگر از نظر عاطفی با کودک ارتباط مناسب ندارند. گاهی اوقات نیز شرایط (که معمولا اجتناب ناپذیرند) باعث بروز این اختلال میشود. کودک آنقدر کوچک است که نمیتواند درک کند چه اتفاقی در حال وقوع است و چرا. هیچگاه برای درست کردن اشتباهات و مشکلات دیر نیست. هر چه زودتر متوجه علائم این اختلال شوید، سریعتر میتوانید درمان را شروع کنید.
آرام کردن کودک که با وجود این اختلال به شدت گریه میکند
برخورد با کودکی که بیوقفه گریه میکند، گاهی اوقات به صبر زیادی نیاز دارد. ممکن است دچار عصبانیت، نگرانی و ناامیدی شوید؛ به خصوص اگر کودکتان برای چند ساعت به شدت گریه کند و آرام نشود و تماس چشم در چشم نیز برقرار نکند. در چنین مواقعی باید با شیوههای تعادل برقرار کردن آشنا باشید.
وقتی که خودتان آرام و متمرکز باشید، بهتر میتوانید اینکار را انجام دهید.
علائم و نشانههای وابستگی
از ارتباط مستقیم چشم به چشم پرهیز میکند. لبخند نمیزند. انتظار آن را ندارد که کسی او را بلند کند و در آغوش بگیرد. تلاش برای آرام کردن و ارتباط برقرار کردن را رد میکند. وقتی که او را تنها رها میکنید، به نظر میرسد هیچ توجهی به شما ندارد. به صورت تسلی ناپذیری گریه میکند.
زمزمه و سر و صدا ندارد. با چشمهایش شما را دنبال نمیکند. توجه به این علائم اولیه بسیار مهم است. گاهی این علائم شباهت زیادی به علائم بیماری اوتیسم (ADHD) دارند؛ به همین دلیل بهتر است با مشاهده آنها به پزشک متخصص مراجعه کنید.
چه کار کنیم تا کودکمان احساس امنیت و اطمینان کند
احساس امنیت و اطمینان مهمترین نکته است. این کودکان دردنیای پیرامونشان احساس ناامنی میکنند. بنابراین قبل از شروع هر کاری باید احساس امنیت و اطمینان را به وجود آورید. توقعات خود را روشن کنید تا او بداند شما در برابر کارها و رفتارهایش چه واکنشی خواهید داشت.
برخی حد و مرزها را مشخص کنید، به این ترتیب دنیا قابل پیشبینی و کودک کمتر دچار ترس و وحشت میشود. مشخص کردن حد و مرزها بسیار مهم است؛ چرا که کودک میفهمد چه چیزی قابل قبول و چه چیزی غیرقابل قبول است. در ضمن یاد میگیرد که روی همه چیز کنترل بیشتری داشته باشد و بیشتر به نتایج کارهایش فکر کند. حتی وقتی که از کودک خود رفتار اشتباهی دیدید، باز هم خونسردی خود را حفظ کنید.
رفتار بد کودک به این معنی است که او بسیاری چیزها را نمیداند و نیاز به کمک دارد. با حفظ خونسردی و آرامش خود میتوانید به او احساس مدیریت بیشتر دهید. در هر حالت برای ارتباط برقرار کردن با کودک آماده و در دسترس باشید. کشمکشها روی این کودکان اثرات منفی زیادی دارد و احساس ناامنی آنها را بیشتر میکند.
از ارتباط مستقیم چشم به چشم پرهیز میکند. لبخند نمیزند. انتظار آن را ندارد که کسی او را بلند کند و در آغوش بگیرد. تلاش برای آرام کردن و ارتباط برقرار کردن را رد میکند. وقتی که او را تنها رها میکنید، به نظر میرسد هیچ توجهی به شما ندارد. به صورت تسلی ناپذیری گریه میکند.
زمزمه و سر و صدا ندارد. با چشمهایش شما را دنبال نمیکند. توجه به این علائم اولیه بسیار مهم است. گاهی این علائم شباهت زیادی به علائم بیماری اوتیسم (ADHD) دارند؛ به همین دلیل بهتر است با مشاهده آنها به پزشک متخصص مراجعه کنید.
چه کار کنیم تا کودکمان احساس امنیت و اطمینان کند
احساس امنیت و اطمینان مهمترین نکته است. این کودکان دردنیای پیرامونشان احساس ناامنی میکنند. بنابراین قبل از شروع هر کاری باید احساس امنیت و اطمینان را به وجود آورید. توقعات خود را روشن کنید تا او بداند شما در برابر کارها و رفتارهایش چه واکنشی خواهید داشت.
برخی حد و مرزها را مشخص کنید، به این ترتیب دنیا قابل پیشبینی و کودک کمتر دچار ترس و وحشت میشود. مشخص کردن حد و مرزها بسیار مهم است؛ چرا که کودک میفهمد چه چیزی قابل قبول و چه چیزی غیرقابل قبول است. در ضمن یاد میگیرد که روی همه چیز کنترل بیشتری داشته باشد و بیشتر به نتایج کارهایش فکر کند. حتی وقتی که از کودک خود رفتار اشتباهی دیدید، باز هم خونسردی خود را حفظ کنید.
رفتار بد کودک به این معنی است که او بسیاری چیزها را نمیداند و نیاز به کمک دارد. با حفظ خونسردی و آرامش خود میتوانید به او احساس مدیریت بیشتر دهید. در هر حالت برای ارتباط برقرار کردن با کودک آماده و در دسترس باشید. کشمکشها روی این کودکان اثرات منفی زیادی دارد و احساس ناامنی آنها را بیشتر میکند.
او را متقاعد کنید که همواره و در هر حالتی دوستش دارید و به او کمک خواهید کرد و او نیز میتواند در هر حالتی به شما اعتماد کند. این کودکان هنگام هر گونه تغییر و جابهجایی احساس ناامنی میکنند و برنامههای آشنا و همیشگی به آنها احساس راحتی و امنیت بیشتر میدهد.
نشان دادن علاقه به کودک
چنین کودکانی به سختی علاقه و عشق والدین را میپذیرند؛ اما شما با تکرار و تداوم میتوانید این احساس را در او به وجود آورید: چیزهایی را پیدا کنید که به او احساس خوبی میدهند. او را در آغوش بگیرید و نوازش کنید؛ ولی در انجام اینکار عجله نکنید و آرامآرام پیشروی کنید.
به احساسات و عواطف کودکتان پاسخ دهید. بهتر است از روشهای غیر کلامی برای آرام کردن و محبت کردن به او استفاده کنید؛ زیرا این دسته از کودکان از نظر عاطفی شبیه به کودکان بسیار خردسال عمل میکنند. به کودک خود کمک کنید تا عواطف و احساساتش را بشناسد و آنها را به هنگام نیاز بیان کند. معمولا این دسته از کودکان احساسات خود را نمیشناسند و نمیدانند چگونه باید نیازها و تقاضاهای خود را بیان کنند.
چنین کودکانی به سختی علاقه و عشق والدین را میپذیرند؛ اما شما با تکرار و تداوم میتوانید این احساس را در او به وجود آورید: چیزهایی را پیدا کنید که به او احساس خوبی میدهند. او را در آغوش بگیرید و نوازش کنید؛ ولی در انجام اینکار عجله نکنید و آرامآرام پیشروی کنید.
به احساسات و عواطف کودکتان پاسخ دهید. بهتر است از روشهای غیر کلامی برای آرام کردن و محبت کردن به او استفاده کنید؛ زیرا این دسته از کودکان از نظر عاطفی شبیه به کودکان بسیار خردسال عمل میکنند. به کودک خود کمک کنید تا عواطف و احساساتش را بشناسد و آنها را به هنگام نیاز بیان کند. معمولا این دسته از کودکان احساسات خود را نمیشناسند و نمیدانند چگونه باید نیازها و تقاضاهای خود را بیان کنند.
او را متقاعد کنید که داشتن احساسات خوب است و نشاندهنده سلامت آنهاست. با کودک خود حرف بزنید، بازی کنید و به او گوش بدهید. به تغذیه، خواب و ورزش کودک اهمیت بیشتری دهید. دقت کنید که حتی ویتامینهای مورد نیاز بدنش را دریافت کند. همچنین خواب منظم و کافی داشته باشد چرا که خواب کافی برای یادگیری ضروری است و به اندازه کافی تحرک فیزیکی و ورزش کند. ورزش کردن استرس و ناامیدی و احساسات ناسالم را از کودک دور میکند و به او حس بهتری میدهد.
برخورد والدین
برخورد والدین با این کودکان گاه بسیار سخت است؛ چرا که نیاز به صبر و تحمل بیشتری دارد و باید تلاش بیشتری کنند. شما باید وظایف و مسئولیتهای خود را به نحو احسن انجام دهید. مطمئن باشید که کودکان ارزش این همه تلاش را دارند و به زودی شاهد نتایج خوبی در این زمینه خواهید بود.
با صرف زمان، صبوری و تلاش، میتوان وابستگی بیمار گونه کودکان را برطرف کرد. وقتی که او شاهد چنین رفتارهایی از جانب شما باشد، احساس امنیت بیشتری کرده و به شما اعتماد میکند.
از کودک انتظارات واقعی داشته باشید: به کودک خود کمک کنید تا برداشتن قدمهای کوچک را شروع کند و هر بار موفقیتهای او را جشن بگیرید.
صبوری و تحمل کنید: و حتی به کوچکترین پیشرفتها نیز توجه کنید. باید جوی را به وجود آورید که کودکتان احساس امنیت کند.
حس شوخی و خوشی بیشتری در روابطتان ایجاد کنید: اینکار به هر دوی شما انرژی بیشتری میدهد تا راه سختی را که در پیش دارید، هموارتر کنید. اطراف خود و کودکتان را از کسانی پُر کنید که شما را بیشتر میخندانند.
مواظب خودتان هم باشید و استرس را کنترل کنید: در این زمان، بیشتر وقت خود را صرف اینکار کنید. بیشتر استراحت کنید و به تغذیه خود اهمیت دهید تا آنقدر شارژ باشید که بتوانید به کودکتان توجه ویژه کنید.
از دیگران کمک بگیرید: از اطرافیان کمک بگیرید و روی حمایت دوستان و خانواده خود نیز حساب باز کنید؛ به این ترتیب استرسهای شما کمتر میشود و بهتر هم نتیجه میگیرید.
مثبت و امیدوار باشید: کودکان متوجه تمام احساسات اطرافیان خود میشوند. اگر شما احساس ناامیدی و دلسردی کنید، او نیز ناامید میشود. هر گاه احساس خستگی کردید، از دیگران نیز کمک بگیرید.
برخورد والدین با این کودکان گاه بسیار سخت است؛ چرا که نیاز به صبر و تحمل بیشتری دارد و باید تلاش بیشتری کنند. شما باید وظایف و مسئولیتهای خود را به نحو احسن انجام دهید. مطمئن باشید که کودکان ارزش این همه تلاش را دارند و به زودی شاهد نتایج خوبی در این زمینه خواهید بود.
با صرف زمان، صبوری و تلاش، میتوان وابستگی بیمار گونه کودکان را برطرف کرد. وقتی که او شاهد چنین رفتارهایی از جانب شما باشد، احساس امنیت بیشتری کرده و به شما اعتماد میکند.
از کودک انتظارات واقعی داشته باشید: به کودک خود کمک کنید تا برداشتن قدمهای کوچک را شروع کند و هر بار موفقیتهای او را جشن بگیرید.
صبوری و تحمل کنید: و حتی به کوچکترین پیشرفتها نیز توجه کنید. باید جوی را به وجود آورید که کودکتان احساس امنیت کند.
حس شوخی و خوشی بیشتری در روابطتان ایجاد کنید: اینکار به هر دوی شما انرژی بیشتری میدهد تا راه سختی را که در پیش دارید، هموارتر کنید. اطراف خود و کودکتان را از کسانی پُر کنید که شما را بیشتر میخندانند.
مواظب خودتان هم باشید و استرس را کنترل کنید: در این زمان، بیشتر وقت خود را صرف اینکار کنید. بیشتر استراحت کنید و به تغذیه خود اهمیت دهید تا آنقدر شارژ باشید که بتوانید به کودکتان توجه ویژه کنید.
از دیگران کمک بگیرید: از اطرافیان کمک بگیرید و روی حمایت دوستان و خانواده خود نیز حساب باز کنید؛ به این ترتیب استرسهای شما کمتر میشود و بهتر هم نتیجه میگیرید.
مثبت و امیدوار باشید: کودکان متوجه تمام احساسات اطرافیان خود میشوند. اگر شما احساس ناامیدی و دلسردی کنید، او نیز ناامید میشود. هر گاه احساس خستگی کردید، از دیگران نیز کمک بگیرید.
منبع:
زندگی آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼