کتک زدن زن در قرآن، آیا مرد حق دارد؟
برادر عزیز در قرآن آمده که در موردی زن خطاکار را مرد می تواند کتک بزند، خواهشمند است برای روشن شدن مطلب توضیح کامل بفرمایید.
سوال
با سلام. برادر عزیزدر قران امده که در موردی زن خطا کار را مرد میتواند کتک بزندخواهشمند است برای روشن شدن مطلب توضیح کامل بفرماییددر جه شرایطی و به چه منظوری گفته شده است .
با سلام. برادر عزیزدر قران امده که در موردی زن خطا کار را مرد میتواند کتک بزندخواهشمند است برای روشن شدن مطلب توضیح کامل بفرماییددر جه شرایطی و به چه منظوری گفته شده است .
جواب
با سلام. در این رابطه نکاتى چند شایان توجه است: 1- دستورات صادره در این آیه در مورد نشوز است و نشوز آن است که زن در مقابل تکالیف اختصاصىاش یعنى تمکین زناشویی و عفاف بدون هیچ عذر موجهى و در حالی که شوهر به تکالیفش عمل کرده است ، سرپیچى نماید. جالب این است که اگر زنى از انجام کارهاى خانه، بچهدارى و ... سرباز زند شارع مقدس هیچ حقى براى مرد در برابر آن قرار نداده و لذا مرد نمىتواند در این موارد واکنش نشان دهد. بنابراین آیه فوق در رابطه با سایر مسائل اختلافى زوجین نیست و هیچ حقى براى مرد جز در دو مورد فوق که زن با پیمان ازدواج تعهد به آنها را ملتزم شده صادر نکرده است. 2- «نشوز» مسلماً امرى برخلاف حقوق مرد است و براى مقابله با آن بهترین راه این است که قبل از مراجعه به دیگران مشکل را در داخل خانه حل نمود، ولى اگر چنین چیزى میسر نبود آنگاه نوبت به خارج از منزل و دخالت دادن دیگران مىرسد که در آیه بعد سالمترین راه آن عنوان شده است. 3- حل مسأله نشوز در داخل خانه نیز به اشکال مختلفى انجام پذیر است و جالب این است که خداوند از ملایمترین راهها شروع نموده و در صورت تأثیر گذارى آن مراتب بالاتر را اجازه نداده است. لذا در مرتبه اول سفارش به پند و اندرز نموده است. چنین روشى حکیمانهترین شیوه در حل مشکلات زوجین است. لیکن اگر زنى در برابر اندرزها و نصایح شوهر سر تسلیم فرود نیاورد و همچنان بر تخلف از حقوق زوج پایدارى ورزید چه باید کرد؟ در اینجا نیز خداوند راه دومى را پیشنهاد نموده است که از حد برخورد منفى عاطفى بالاتر نمىرود و آن خوددارى از همبستر شدن با وى مىباشد. در اینجا نیز اگر مشکل حل شد دیگر کسى حق پیمودن راه سوم را ندارد، امّا اگر زن در چنین وضعیتى نیز سرسختى نشان داده و حاضر به تأمین حقوق طرف مقابل نگردید چه باید کرد؟ در اینجا چند راه قابل تصویر است: الف) مرد حقوق خود را نادیده انگارد و در مقابل نشوز زن به کلى ساکت شود، هر چند سالیان دراز این برنامه ادامه یابد. چنین چیزى براساس هیچ منطقى قابل الزام نیست و اختصاص به مرد هم ندارد، یعنى در هیچیک از نظامهاى حقوقى جهان نمىتوان به صاحب حقى الزام کرد که در برابر حقوق خود ساکت شود و دم نزند، یعنى از نظر اخلاقى، آنهم در موارد خاصى مىتوان چنین توصیهاى نمود ولى نباید بین مسأله حقوقى و اخلاقى خلط کرد. از طرف دیگر نشوز زن اقسامى دارد که برخى از آنها مسلماً به زیان خود او هم تمام مىشود و بر مرد لازم است که به عنوان مدیر کانون خانواده کنترل هدایتگرانه و سازنده بر رفتار زن داشته باشد. ب) راه دیگر آن است که مرد از هر طریق ممکن استیفاى حقوق نماید. چنین چیزى را هرگز شارع اجازه نمىدهد و براى استیفاى حق روشهاى معینى وضع نموده است، زیرا در غیر اینصورت ممکن است به زن ستم شود و انواع مفاسد و مظالم دیگر به بار آید. ج) راه دیگر آن است که مرد با مراجعه به دیگران اعم از مراجع قضایى یا افراد ذىنفوذ دیگر حقوق خود را استیفاء کند، چنین چیزى اگر چه ممکن است حق مرد را تأمین کند ولى هنوز با امکان حل مشکل در داخل خانه بهتر است مسأله به بیرون کشیده نشود. زیرا ابراز خارجى مسائل داخل خانه آسیبهاى فراوانى براى خانواده به بار مىآورد که در اینجا جاى ذکر آن نیست، لذا خداوند حکیم حل خارجى را به عنوان آخرین راه ممکن پیشنهاد مىنماید. د) راه دیگر آن است که مرد اندکى قاطعانهتر از برخورد منفى عاطفى فوق برخورد نماید. لذا قرآن مجید به عنوان آخرین راه حل ممکن در داخل خانه مسأله «ضرب» را مطرح نموده است. البته زدن نیز حدودى دارد که هرگز با آنچه در اذهان عمومى و یا تبلیغات مسموم مطرح مىشود، سازگارى ندارد. زدن باید با وسایلى مانند مسواک و امثال آن باشد، آنهم با مدارا و ملایمت یعنی باید در پایینترین حد ممکن باشد و هرگز نباید اندک آسیبى بر بدن وارد کند. نکته دیگرى که از آیه شریفه به دست میآید این است که دستور فوق جنبه موقت و گذرا دارد و نباید به آن مداومت بخشید، زیرا به دنبال این عمل دو واکنش احتمال مىرود: یکى آن که زن به حقوق مرد وفادار شود، در اینصورت قرآن مىفرماید:
فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلاً ؛ اگر به اطاعت درآمدند بر آنها ستم روا مدارید. یعنى، اگر زن در برابر حقوقى که بر آن پیمان بسته است تسلیم شد دیگر مقابله با وى ظلم و تجاوز است. واکنش دیگر آن است که همچنان سرسختى نشان دهد و کانون خانواده را گرفتار تزلزل و بىثباتى نماید، در این رابطه در آیه بعد فرموده است:
وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ یُرِیدا إِصْلاحاً یُوَفِّقِ اَللَّهُ بَیْنَهُما إِنَّ اَللَّهَ کانَ عَلِیماً خَبِیراً ؛ اگر خوف گسست در بین آن دو یافتید، پس حکمى از ناحیه مرد و حکمى از بستگان زن برگزینید، اگر از پى آن خواستار صلاح باشند خداوند بین آنان وفاق ایجاد خواهد کرد.
منبع:
تبیان
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼