تربیت درست کودکان، نباید این جملات را بگویید!
آیا فرزند دارید؟ اگر پاسخ شما مثبت است قطعا میدانید که پدر و مادر بودن یکی از سختترین کارهای دنیاست.
آیا فرزند دارید؟ اگر پاسخ شما مثبت است قطعا میدانید که پدر و مادر بودن یکی از سختترین کارهای دنیاست. شما به عنوان پدر و مادر باید تاکتیکهای بسیاری را در این مسیر بدانید تا بتوانید بهترین نتیجه را از بچهداری به دست بیاورید. موضوعی که همیشه تحت تاثیر احساسات شدید ،عمیق و صد البته طبیعی والدین بودن قرار میگیرد.
اگرچه رسیدن به نقطه کمال در این زمینه نمیتواند نگاه واقعبینانهای باشد اما شما به عنوان پدر و مادر باید بدانید که گفتن چه جملاتی به فرزندانتان وقتی از اندازه بگذرد میتواند تاثیرات منفی از خود بر جای بگذارد. با این تفاسیر چیزهایی هستند که در گفتن آنها به فرزندانتان نباید افراط کنید تا از بروز احساسات آزار دهنده و کلیشههای مضر محفوظ بمانید.
آنچه پیش روی شما قرار دارد توصیههایی از مدیر باراندا ، مرکز رشد کودکان نوپا و نویسنده کتاب "چطور کودکان نوپا رشد میکنند"دکتر توا کلاین است که در گفتگو با بیزنس اینسایدر پدر و مادرها را ترغیب میکند از افراط در گفتن جملههایی که میتواند بر شکل گیری شخصیت بچهها تاثیر منفی بگذارد پرهیز کنند.
۱- "تو بلد نیستی ، بگذار بهت نشان بدهم چطور اینکار را انجام بدهی"
کودکان نیاز دارند بارها شکست بخورند تا در نهایت یک مهارت جدید را یاد بگیرند. وقتی در برنامه آنها مداخله میکنید و کاری را برایشان انجام میدهید مثل این است که به آنها نشان داده باشید خودشان ظرفیت انجام دادن این کار را ندارند.
پیغامی که این حرکت به آنها میدهد این است: "من نمیتوانم اینکار را انجام بدهم. اینکار فقط از عهده بزرگترها برمیآید."
خودتان به قاضی بروید. آیا غیر از این است که چنین حرکتی فقط نوعی مبارزه سهوی در برابر اعتماد به نفس بچههاست که از سنین کودکی در وجودشان ساخته میشود؟
2- "کار احمقانهای انجام دادی"
بچهها اصولا غیر قابل پیش بینی هستند ، با این حال معمولا متدهایی در برابر دیوانگیهای آنها وجود دارد!
شاید آنها به یک فرد سلام نکنند یا جواب احوالپرسی او را ندهند. در چنین موقعیتی معمولا واکنش بزرگترها جملاتی از قبیل اینکه "کار احمقانهای انجام دادی" خواهد بود. باید یادتان باشد که در واقع ممکن است کودک به دلیل قرار گرفتن در یک موقعیت جدید احساس خجالت بکند یا اینکه راحت نباشد. همین موضوع است که احساسات او را یا واکنشهایش را تحت تاثیر قرار میدهد.
به جای اینکه رفتاری کنید تا آنها ساکت شوند و ناراحت ، اجازه بدهید احساساتشان را بروز بدهند تا بتوانید به آنها جهت درست بدهید.
۳- "تو زیادی خجالتی هستی"
سر و شکل دادن و جا انداختن آن نوع از شخصیت که میتواند صرفا یک احساس موقت باشد کمکی نخواهد کرد.
چه طبیعت فرزند شما به طور کلی خجالتی باشد و چه نباشد ، ممکن است در موقعیت خاصی آنها احساس راحتی نکنند اما قرار نیست این حالت معذب بودن که به خجالتی بودن آنها تعبیر میشود برای همیشه دوام بیاورد.
۴- "دلیلی برای گریه کردن تو وجود ندارد"
وقتی بچهها غمگین و عصبانی هستند و شما در همین موقعیت از آنها میخواهید گریه کردن را متوقف کنند ، حتی اگر دلیل این گریه موضوعی بسیار سطحی باشد و یا حتی اگر هیچ دلیلی هم وجود نداشته باشد اما به هر حال باعث شرمندگی و خجالت آنها میشوید.
وقتی بچهها ناراحت هستند ، به هر دلیل موجه و غیر موجهی این ناراحتی وجود دارد ،بنابراین آنها به همدردی و کمک برای آرام شدن نیاز دارند نه چیز دیگری.
۵- "مرد که گریه نمی کند!"
کلیشههای جنسیت از همان دوران کودکی شروع میشود. برای پسرها شرایط متفاوت هم خواهد بود. گاهی از همان کودکی به واسطه پسر بودن از آنها توقع میرود محکم و خویشتندار باشند آن هم با سرکوب کردن احساساتشان.
پیغامی که این رفتار و درخواست به فرزند شما میدهد بسیار واضح است. درست مثل این میماند که به او بگویید: احساس نداشته باش.
میدانید این موضوع چه تبعاتی میتواند داشته باشد؟
6- "نگاه کن چقدر زیبا شدی"
دخترها هم سهم عادلانه خود را از پیامهایی دریافت میکنند که به آنها میگویند دنیا چه توقعاتی از ایشان دارد.
وقتی مرتب به دختر کوچک خود میگویید "نگاه کن چقدر زیبا شدهای" یا "تو واقعا زیبا هستی" پیغام واضحی را برای آنها ارسال میکنید. انگار که قرار است آنها در چشم دنیا همیشه ظاهر زیبایی داشته باشند. در حالیکه مسئله زندگی آنها فقط زیبایی ظاهری نیست.
بهتر است در برخی تعریف و تمجیدها زیادهروی نکنیم.
۷- "اصلا جالب نیست. به تو نمیآید"
مراقب کامنتهایی که درباره انتخاب لباس آنها میدهید باشید.
وقتی چنین چیزی بخصوص به دخترها میگویید این پیغام را به ذهن آنها مخابره میکنید که :"من قرار است به طریق خاص و متفاوتی به نظر بیایم."
خب در این راه خاص به چشم آنها استاندارهای خاصی از زیبایی مورد توجه قرار میگیرد. در حالیکه همه چیز میتواند در عین سادگی و با زیباییهای طبیعی پیش برود.
8- "مطمئن هستی میخواهی این غذا را بخوری؟ چاق میشوی!"
این جمله معمولا با تفکیکهای جنسیتی همراه است به طوریکه شاید برای دخترها بیشتر استفاده شود اما در عین حال درباره همه بچهها مصداق پیدا خواهد کرد.
در جامعه امروز به طور خاص برای دخترها پیغامهای زیادی درباره چاقی و اضافه وزن داده میشود.
در این زمینه والدین باید نگاهی به برنامههای غذایی خود و سبک زندگی خودشان بیاندازند. مادامیکه دغدغه آنها خوردن و نخوردن و چاق شدن باشد این نگرانی را به فرزندان خود القا میکنند در حالیکه اگر از سبک غذایی و زندگی سالم بهره ببرند در واقع الگوی یک زندگی سالم را به آنها انتقال میدهند.
۹- "تو بسیار باهوش هستی"
شاید به نظر عجیب بیاید اما گفتن مرتب این موضوع به کودک که "تو بسیار باهوش هستی" در واقع میتواند انگیزههای او را کاهش بدهد.
اگر قرار باشد دائم چنین جملاتی را به بچهها ابراز کنید ممکن است در تقابل با خواست آنها برای یادگیری گام برداشته باشید.
یادگیری مجموعهای سختیها و تلاشهاست نه اینکه فرزند شما فکر کند "من بسیار باهوش هستم ، پس من همه چیز را میدانم"
10- "از تو ناامید شدم!"
لازم نیست به آنها نقش یک گناهکار را بدهید وقتی خودشان میدانند که رفتار اشتباهی داشتهاند.
وقتی کودک شما میداند که رفتار اشتباهی از او سر زده یا اینکه بابت کار اشتباهی که انجام داده حس بدی دارد. به خودی خود احساس شرمساری میکند.
در عوض سعی کنید بدانید که چه اتفاقی افتاده که او چنین رفتاری را انجام داده و چرا اینکار را کرده. در عین حال توجیهش کنید که این اشتباه دوباره تکرار نمیشود. به فرزندتان کمک کنید تا همراه شما این اشتباه را جبران کند.
اگرچه رسیدن به نقطه کمال در این زمینه نمیتواند نگاه واقعبینانهای باشد اما شما به عنوان پدر و مادر باید بدانید که گفتن چه جملاتی به فرزندانتان وقتی از اندازه بگذرد میتواند تاثیرات منفی از خود بر جای بگذارد. با این تفاسیر چیزهایی هستند که در گفتن آنها به فرزندانتان نباید افراط کنید تا از بروز احساسات آزار دهنده و کلیشههای مضر محفوظ بمانید.
آنچه پیش روی شما قرار دارد توصیههایی از مدیر باراندا ، مرکز رشد کودکان نوپا و نویسنده کتاب "چطور کودکان نوپا رشد میکنند"دکتر توا کلاین است که در گفتگو با بیزنس اینسایدر پدر و مادرها را ترغیب میکند از افراط در گفتن جملههایی که میتواند بر شکل گیری شخصیت بچهها تاثیر منفی بگذارد پرهیز کنند.
۱- "تو بلد نیستی ، بگذار بهت نشان بدهم چطور اینکار را انجام بدهی"
کودکان نیاز دارند بارها شکست بخورند تا در نهایت یک مهارت جدید را یاد بگیرند. وقتی در برنامه آنها مداخله میکنید و کاری را برایشان انجام میدهید مثل این است که به آنها نشان داده باشید خودشان ظرفیت انجام دادن این کار را ندارند.
پیغامی که این حرکت به آنها میدهد این است: "من نمیتوانم اینکار را انجام بدهم. اینکار فقط از عهده بزرگترها برمیآید."
خودتان به قاضی بروید. آیا غیر از این است که چنین حرکتی فقط نوعی مبارزه سهوی در برابر اعتماد به نفس بچههاست که از سنین کودکی در وجودشان ساخته میشود؟
2- "کار احمقانهای انجام دادی"
بچهها اصولا غیر قابل پیش بینی هستند ، با این حال معمولا متدهایی در برابر دیوانگیهای آنها وجود دارد!
شاید آنها به یک فرد سلام نکنند یا جواب احوالپرسی او را ندهند. در چنین موقعیتی معمولا واکنش بزرگترها جملاتی از قبیل اینکه "کار احمقانهای انجام دادی" خواهد بود. باید یادتان باشد که در واقع ممکن است کودک به دلیل قرار گرفتن در یک موقعیت جدید احساس خجالت بکند یا اینکه راحت نباشد. همین موضوع است که احساسات او را یا واکنشهایش را تحت تاثیر قرار میدهد.
به جای اینکه رفتاری کنید تا آنها ساکت شوند و ناراحت ، اجازه بدهید احساساتشان را بروز بدهند تا بتوانید به آنها جهت درست بدهید.
۳- "تو زیادی خجالتی هستی"
سر و شکل دادن و جا انداختن آن نوع از شخصیت که میتواند صرفا یک احساس موقت باشد کمکی نخواهد کرد.
چه طبیعت فرزند شما به طور کلی خجالتی باشد و چه نباشد ، ممکن است در موقعیت خاصی آنها احساس راحتی نکنند اما قرار نیست این حالت معذب بودن که به خجالتی بودن آنها تعبیر میشود برای همیشه دوام بیاورد.
۴- "دلیلی برای گریه کردن تو وجود ندارد"
وقتی بچهها غمگین و عصبانی هستند و شما در همین موقعیت از آنها میخواهید گریه کردن را متوقف کنند ، حتی اگر دلیل این گریه موضوعی بسیار سطحی باشد و یا حتی اگر هیچ دلیلی هم وجود نداشته باشد اما به هر حال باعث شرمندگی و خجالت آنها میشوید.
وقتی بچهها ناراحت هستند ، به هر دلیل موجه و غیر موجهی این ناراحتی وجود دارد ،بنابراین آنها به همدردی و کمک برای آرام شدن نیاز دارند نه چیز دیگری.
۵- "مرد که گریه نمی کند!"
کلیشههای جنسیت از همان دوران کودکی شروع میشود. برای پسرها شرایط متفاوت هم خواهد بود. گاهی از همان کودکی به واسطه پسر بودن از آنها توقع میرود محکم و خویشتندار باشند آن هم با سرکوب کردن احساساتشان.
پیغامی که این رفتار و درخواست به فرزند شما میدهد بسیار واضح است. درست مثل این میماند که به او بگویید: احساس نداشته باش.
میدانید این موضوع چه تبعاتی میتواند داشته باشد؟
6- "نگاه کن چقدر زیبا شدی"
دخترها هم سهم عادلانه خود را از پیامهایی دریافت میکنند که به آنها میگویند دنیا چه توقعاتی از ایشان دارد.
وقتی مرتب به دختر کوچک خود میگویید "نگاه کن چقدر زیبا شدهای" یا "تو واقعا زیبا هستی" پیغام واضحی را برای آنها ارسال میکنید. انگار که قرار است آنها در چشم دنیا همیشه ظاهر زیبایی داشته باشند. در حالیکه مسئله زندگی آنها فقط زیبایی ظاهری نیست.
بهتر است در برخی تعریف و تمجیدها زیادهروی نکنیم.
۷- "اصلا جالب نیست. به تو نمیآید"
مراقب کامنتهایی که درباره انتخاب لباس آنها میدهید باشید.
وقتی چنین چیزی بخصوص به دخترها میگویید این پیغام را به ذهن آنها مخابره میکنید که :"من قرار است به طریق خاص و متفاوتی به نظر بیایم."
خب در این راه خاص به چشم آنها استاندارهای خاصی از زیبایی مورد توجه قرار میگیرد. در حالیکه همه چیز میتواند در عین سادگی و با زیباییهای طبیعی پیش برود.
8- "مطمئن هستی میخواهی این غذا را بخوری؟ چاق میشوی!"
این جمله معمولا با تفکیکهای جنسیتی همراه است به طوریکه شاید برای دخترها بیشتر استفاده شود اما در عین حال درباره همه بچهها مصداق پیدا خواهد کرد.
در جامعه امروز به طور خاص برای دخترها پیغامهای زیادی درباره چاقی و اضافه وزن داده میشود.
در این زمینه والدین باید نگاهی به برنامههای غذایی خود و سبک زندگی خودشان بیاندازند. مادامیکه دغدغه آنها خوردن و نخوردن و چاق شدن باشد این نگرانی را به فرزندان خود القا میکنند در حالیکه اگر از سبک غذایی و زندگی سالم بهره ببرند در واقع الگوی یک زندگی سالم را به آنها انتقال میدهند.
۹- "تو بسیار باهوش هستی"
شاید به نظر عجیب بیاید اما گفتن مرتب این موضوع به کودک که "تو بسیار باهوش هستی" در واقع میتواند انگیزههای او را کاهش بدهد.
اگر قرار باشد دائم چنین جملاتی را به بچهها ابراز کنید ممکن است در تقابل با خواست آنها برای یادگیری گام برداشته باشید.
یادگیری مجموعهای سختیها و تلاشهاست نه اینکه فرزند شما فکر کند "من بسیار باهوش هستم ، پس من همه چیز را میدانم"
10- "از تو ناامید شدم!"
لازم نیست به آنها نقش یک گناهکار را بدهید وقتی خودشان میدانند که رفتار اشتباهی داشتهاند.
وقتی کودک شما میداند که رفتار اشتباهی از او سر زده یا اینکه بابت کار اشتباهی که انجام داده حس بدی دارد. به خودی خود احساس شرمساری میکند.
در عوض سعی کنید بدانید که چه اتفاقی افتاده که او چنین رفتاری را انجام داده و چرا اینکار را کرده. در عین حال توجیهش کنید که این اشتباه دوباره تکرار نمیشود. به فرزندتان کمک کنید تا همراه شما این اشتباه را جبران کند.
منبع:
استانها
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼