روانشناسی رفتار با کودک، پدری و مادری
یادداشتی از سید مرتضی توکلی، مدیر نینیبان
به هر سلاح که خون مرا بخواهی ریخت
حلال کردمت الا به تیغ بیزاری!
سعدی
یادمان نرود آغاز «پدری و مادری» با خواستن 2آدمیزاد و بدون اطلاع قبلی به سومین آدمیزاد ماجرا و کسب رضایت از او شروع میشود.
دو تا آدم کارت دعوت اجباری میفرستند تا کسی که روحش هم از دنیا و مافیهایش خبردار نیست به دنیا بیاید؛ به دنیا بیاید که آنها «والدین» شوند، که حظش را ببرند، که به ماندن یادگاری از وجودشان پس از پایان حیات مفتخر شوند، که پدر و مادر و بقیه اطرافیان به سبب داشتن بچه، بیشتر به حرف و درکشان اهمیت بدهند و باقی دلایل.
زندگی هر کس، حتی بزرگترین انسانها، از نقطه «نفهمی» شروع میشود؛ اولش درک نکردن اصوات و کلمات است و بعد به درکنکردن موقعیتها میرسد. خلاصه و در یک کلام اینکه، زاده آدم نمیفهمد. همان که بیدلیل به این دنیا خوانده شده، سر از پیوندها و قواعد انسانی درنمیآورد و از ابتدا حیران است؛ با تعجب به دهان پدرش نگاه میکند؛ متحیر است چرا مادرش هی وسط حرفهایش با دیگران صدای «وا» را از خود درمیآورد؛ تعجب میکند چرا گاهی اطرافیان میخندند و گاه چه میشود که بر سروصورتشان میزنند!
حالا حساب کنید، کسی به زور به این دنیا آمده، نمیداند، نمیفهمد و حالیاش نمیشود. طول میکشد «هرّ» را از «برّ» تشخیص بدهد، درست مثل خودت. بعد، این موجود به زور خوانده شده متحیر را با چه عبارتی میشود ویران کرد، هاج و واج کرد و به کمال ناامنیاش رساند؟ «گمشو».
مادران بیحوصله، پدران بیمسئولیت و والدینی که یادتان رفته او الان برای چه دارد روی کره ناامن راه میرود، در محیط خانه و اتاق شما! او دقیقا بهخاطر تصمیم شما به دنیا آمده و این یعنی مسئول تمام و کمالش تو هستی. گفتن یک کلمه «گمشو» در اثنای حرف گوشنکردنهای او یا درست نفهمیدنهایش، یعنی او را رها کردهاید، در مقابل عالم و آدم ناامنش کردهاید.
قبل از به دنیا آوردن فرزندت، به تابلوی واضح و روشن «تو مسئول گل خودت هستی» توجه کن. یادت بماند: آنکه با اراده تو به دنیا میآید، خیلیخیلی آرام یاد میگیرد، دیر میفهمد و زیستن با او نیازمند حوصله است. خودت را به آن راه نزن، تمام قواعد بازی از قبل از تولدش روشن است. لطفا به گلت نگو گمشو.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼