تربیت اصولی کودک، سه سوال مهم که باید بپرسند
سه سوال اساسی وجود دارد که باید به کودکان آموزش دهیم مرتب از خود بپرسند.
سه سوال اساسی وجود دارد که باید به کودکان آموزش دهیم مرتب از خود بپرسند. البته بهتر است این سوالات را پدر و مادر هم از خودشان بپرسند. در ادامه با این سه سوال آشنا میشوید.
تحقیقات اخیر نشان میدهند که افراد بزرگسال پر مشغلهای مانند مدیران، برای مطالب و پروژههایی که مطالعه آنها در خانه یا محل کار به تعویق افتاده است به طور متوسط به 300 تا 400 ساعت وقت نیاز دارند!
رقمی که واقعا کوچک نیست!
این بدان معناست که جبران عقبافتادگیها بسیار سخت یا ناممکن است و شاید تنها چیزی که بتوانیم به آن امیدوار باشیم این است که به کارهای اصلی برسیم و سایر کارها را در لیست انتظار قرار دهیم.
خیلی از افراد اعم از بزرگسالان یا کودکان و نوجوانان نیز میگویند که وقتی مجبور هستند کاری را تا مدت زمان معینی به اتمام برسانند کارآیی بیشتری پیدا میکنند، ولی باز هم تحقیقات نشان داده که این راه حل همیشه جوابگو نیست و بسیاری از افراد کوچک و بزرگی که به دلیل تنبلی و تأخیر برای اتمام کارهایشان مهلت تعیین میکنند اغلب دچار استرس شده، بیشتر اشتباه میکنند و مجبور به دوبارهکاری بیشتری میشوند.
همچنین در اغلب موارد هنگامی که سعی میکنیم کاری را در مهلت سفت و سختی که خودمان مشخص کردهایم به اتمام برسانیم نه تنها کار خوب از آب در نمیآید بلکه هزینههایمان هم بالاتر میرود به طوری که در دراز مدت، این مسئله منجر به زیانهای شدید مالی میشود (مانند هزینه هایی که برای کپی برگه ها، خریدن کتاب هایی که میتوانستیم از کتابخانه یا دوستان قرض بگیریم، ایاب و ذهاب یا ارسال برگه ها یا پرونده ها با پیک یا....مصرف می شود) گاهی اوقات هنگامی که سعی میکنیم کاری را در دقایق آخر به اتمام برسانیم به دلیل عجله در کار مجبور به دوبارهکاری میشویم در نتیجه باز هم کار در مدت زمانی بسیار طولانیتر به اتمام میرسد.
برای آنکه بتوانیم روی مهمترین کارهایمان تمرکز کنیم و آنها را طبق برنامه به اتمام برسانیم سه سؤال وجود دارد که باید مرتباً از خود بپرسیم.
این سه سوال را هم خودمان به عنوان مادر یا پدر باید بلد باشیم و هم لازم است آن را به کودکان و نوجوانان مان هم یاد بدهیم:
سؤال اول این است: «مهمترین و باارزشترین کارهای من کدامند»؟
به فرزندتان یاد بدهید که: این سؤال را ابتدا از خودش بپرسد و پاسخ دهد و سپس اگر جوابش را نمیدانست و لازم بود، میتواند آن را از اطرافیان، والدین، یا معلم هایش هم بپرسد تا او را راهنمایی کنند .
به کودکتان یاد بدهید که: قبل از شروع به کار باید توجهمان را روی فعالیتهای کاریمان متمرکز کنیم و از پشت ذرهبین ذهنمان، مهمترین فعالیتهای کاری خود را به طور شفاف و روشن ببینیم.
برای مثال اگر کودکمان فردا امتحان دارد مهمترین کار امروز او، مطالعه و حل مسائلی است که در امتحان فردا نیاز دارد بداند، برای کسی که کارش بایگانی است، مرتب نگه داشتن بایگانی و حفظ نظم آن ممکن است مهمترین کار ادرای باشد (به طوری که دسترسی به اطلاعات با صرف کمترین زمان و به سهولت امکانپذیر باشد) و برای کسی که کارش برنامهنویسی است، مهمترین کار، اشراف کامل به نرمافزار مورد استفاده و نیاز کارفرما و کاربران سیستم است.
دومین سؤالی که باید مرتب از خود بپرسید این است: «چه کاری است که اگر من و فقط من خوب انجام بدهم تفاوت چشمگیری در زندگی و درس یا در شغلم خواهد داشت»؟ (1)
این پرسش از بهترین سؤالها برای دستیابی به کارآیی فردی است. «چه کاری است که شما و فقط شما میتوانید آن را انجام دهید؟ و اگر خوب انجام دهید تفاوت چشمگیر یا تحول اساسی در زندگی یا کارتان ایجاد میشود»؟
برای نمونه اگر مسئول یک بخش اداری، با ارائه یک سیستم جدید بتواند کاغذبازی یا همان بورروکراسی اداری و رفت وآمد ارباب رجوع را کاهش داده و به صفر برساند، ممکن است تفاوت زیادی در کار و سپس در ارتقای شغلی خود ایجاد کند.
این سؤالی است که باید مدام از خودمان بپرسیم. مطمئناً برای آن پاسخ روشن و صریحی وجود دارد. وظیفه ما این است که این پاسخ روشن و صریح را پیدا کنیم و سپس قبل از اقدام به هر کار دیگری آن را شروع کنیم.
در باره کودکان و نوجوانان، پیدا کردن کاری که بتواند تفاوت چشمگیر در زندگی و درسشان ایجاد کند میتواند نقطه عطف زندگیشان باشد. این کار باعث میشود که آنها در پیدا کردن رشته تحصیلی و شغل نیز در آینده موفقتر عمل کنند و مدام در مسیر پیشرفت و بهبود قرار بگیرند.
کودکی که متوجه شد اگر در درس علوم موفق تر باشد از غرهای معلم و نمرات پایین و در نتیجه از ناراحتی والدین و تنبیه او جلوگیری میشود از پسر عمهاش خواست که در این درس به او کمک کند، با پیشرفت درسی در علوم، تنها استرس خود در زندگی را حذف کرد و هویت موفقیت هم در او شکل گرفت و اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرد.
و سومین سؤال: « بهترین استفادهای که در حال حاضر میتوانم از وقتم بکنم چیست»؟
این پرسش نیز، کلید اصلی مدیریت زمان، غلبه بر تنبلی و تبدیل شدن به فردی بسیار فعال و سازنده است. بهتر است کارهای مهم را اول انجام دهیم و کارهایی را که در اولویت نیستند اصلاً انجام ندهیم.
هرچه پاسخهای ما به این پرسشها دقیقتر و روشنتر باشد، آسانترخواهیم توانست کارهایمان را اولویتبندی کرده و برتنبلی غلبه کنیم.
برای مثال اگر یک کارمند باید یک نامه اداری تایپ کند، از فروشگاه اداره چیزی بخرد، دستورالعمل جدیدی را به اطلاع سایر کارمندان برساند و قرارهای کاری مدیر را هم تنظیم کند، باید اینها را لیست کند و با گذاشتن شمارهای در جلوی آنها، ترتیب انجامشان را تعیین کند.
برای کودکان و نوجوانان، کارهایی مانند نوشتن مشق، خواندن درس، بازی کردن، دیدن تلویزیون، خریدن دفتر و ... باید با کمک والدین فهرست شده و اولویت و ترتیب آنها مشخص شود تا از هیچ کدام از آنها عقب نیفتند و انجام کارهای مهم تر را از دست ندهند.
یکی ازقویترین ابزارهای ذهنی ما برای رسیدن به موفقیت، توانایی ما در اولویتبندی درست کارهایمان است.
بهتراست هرروز چند دقیقهای را صرف فکر کردن به کارهایی بکنیم که باید انجام دهیم.
تقریباً هر بار در سکوت و تنهایی به ایدههای جالبی میرسیم که وقتی این ایدهها را به کار بگیریم به میزان زیادی در کار خود صرفهجویی کردهایم.
با این کار، پیشرفتها و موفقیتهای زیادی را تجربه خواهیم کرد. و درآخر بدانیم که «میزان کارایی ما هر چه باشد، تواناییهای بالقوهمان بیشتر از آن است که تا کنون به فعل درآمده است».
تحقیقات اخیر نشان میدهند که افراد بزرگسال پر مشغلهای مانند مدیران، برای مطالب و پروژههایی که مطالعه آنها در خانه یا محل کار به تعویق افتاده است به طور متوسط به 300 تا 400 ساعت وقت نیاز دارند!
رقمی که واقعا کوچک نیست!
این بدان معناست که جبران عقبافتادگیها بسیار سخت یا ناممکن است و شاید تنها چیزی که بتوانیم به آن امیدوار باشیم این است که به کارهای اصلی برسیم و سایر کارها را در لیست انتظار قرار دهیم.
خیلی از افراد اعم از بزرگسالان یا کودکان و نوجوانان نیز میگویند که وقتی مجبور هستند کاری را تا مدت زمان معینی به اتمام برسانند کارآیی بیشتری پیدا میکنند، ولی باز هم تحقیقات نشان داده که این راه حل همیشه جوابگو نیست و بسیاری از افراد کوچک و بزرگی که به دلیل تنبلی و تأخیر برای اتمام کارهایشان مهلت تعیین میکنند اغلب دچار استرس شده، بیشتر اشتباه میکنند و مجبور به دوبارهکاری بیشتری میشوند.
همچنین در اغلب موارد هنگامی که سعی میکنیم کاری را در مهلت سفت و سختی که خودمان مشخص کردهایم به اتمام برسانیم نه تنها کار خوب از آب در نمیآید بلکه هزینههایمان هم بالاتر میرود به طوری که در دراز مدت، این مسئله منجر به زیانهای شدید مالی میشود (مانند هزینه هایی که برای کپی برگه ها، خریدن کتاب هایی که میتوانستیم از کتابخانه یا دوستان قرض بگیریم، ایاب و ذهاب یا ارسال برگه ها یا پرونده ها با پیک یا....مصرف می شود) گاهی اوقات هنگامی که سعی میکنیم کاری را در دقایق آخر به اتمام برسانیم به دلیل عجله در کار مجبور به دوبارهکاری میشویم در نتیجه باز هم کار در مدت زمانی بسیار طولانیتر به اتمام میرسد.
برای آنکه بتوانیم روی مهمترین کارهایمان تمرکز کنیم و آنها را طبق برنامه به اتمام برسانیم سه سؤال وجود دارد که باید مرتباً از خود بپرسیم.
این سه سوال را هم خودمان به عنوان مادر یا پدر باید بلد باشیم و هم لازم است آن را به کودکان و نوجوانان مان هم یاد بدهیم:
سؤال اول این است: «مهمترین و باارزشترین کارهای من کدامند»؟
به فرزندتان یاد بدهید که: این سؤال را ابتدا از خودش بپرسد و پاسخ دهد و سپس اگر جوابش را نمیدانست و لازم بود، میتواند آن را از اطرافیان، والدین، یا معلم هایش هم بپرسد تا او را راهنمایی کنند .
به کودکتان یاد بدهید که: قبل از شروع به کار باید توجهمان را روی فعالیتهای کاریمان متمرکز کنیم و از پشت ذرهبین ذهنمان، مهمترین فعالیتهای کاری خود را به طور شفاف و روشن ببینیم.
برای مثال اگر کودکمان فردا امتحان دارد مهمترین کار امروز او، مطالعه و حل مسائلی است که در امتحان فردا نیاز دارد بداند، برای کسی که کارش بایگانی است، مرتب نگه داشتن بایگانی و حفظ نظم آن ممکن است مهمترین کار ادرای باشد (به طوری که دسترسی به اطلاعات با صرف کمترین زمان و به سهولت امکانپذیر باشد) و برای کسی که کارش برنامهنویسی است، مهمترین کار، اشراف کامل به نرمافزار مورد استفاده و نیاز کارفرما و کاربران سیستم است.
دومین سؤالی که باید مرتب از خود بپرسید این است: «چه کاری است که اگر من و فقط من خوب انجام بدهم تفاوت چشمگیری در زندگی و درس یا در شغلم خواهد داشت»؟ (1)
این پرسش از بهترین سؤالها برای دستیابی به کارآیی فردی است. «چه کاری است که شما و فقط شما میتوانید آن را انجام دهید؟ و اگر خوب انجام دهید تفاوت چشمگیر یا تحول اساسی در زندگی یا کارتان ایجاد میشود»؟
برای نمونه اگر مسئول یک بخش اداری، با ارائه یک سیستم جدید بتواند کاغذبازی یا همان بورروکراسی اداری و رفت وآمد ارباب رجوع را کاهش داده و به صفر برساند، ممکن است تفاوت زیادی در کار و سپس در ارتقای شغلی خود ایجاد کند.
این سؤالی است که باید مدام از خودمان بپرسیم. مطمئناً برای آن پاسخ روشن و صریحی وجود دارد. وظیفه ما این است که این پاسخ روشن و صریح را پیدا کنیم و سپس قبل از اقدام به هر کار دیگری آن را شروع کنیم.
در باره کودکان و نوجوانان، پیدا کردن کاری که بتواند تفاوت چشمگیر در زندگی و درسشان ایجاد کند میتواند نقطه عطف زندگیشان باشد. این کار باعث میشود که آنها در پیدا کردن رشته تحصیلی و شغل نیز در آینده موفقتر عمل کنند و مدام در مسیر پیشرفت و بهبود قرار بگیرند.
کودکی که متوجه شد اگر در درس علوم موفق تر باشد از غرهای معلم و نمرات پایین و در نتیجه از ناراحتی والدین و تنبیه او جلوگیری میشود از پسر عمهاش خواست که در این درس به او کمک کند، با پیشرفت درسی در علوم، تنها استرس خود در زندگی را حذف کرد و هویت موفقیت هم در او شکل گرفت و اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرد.
و سومین سؤال: « بهترین استفادهای که در حال حاضر میتوانم از وقتم بکنم چیست»؟
این پرسش نیز، کلید اصلی مدیریت زمان، غلبه بر تنبلی و تبدیل شدن به فردی بسیار فعال و سازنده است. بهتر است کارهای مهم را اول انجام دهیم و کارهایی را که در اولویت نیستند اصلاً انجام ندهیم.
هرچه پاسخهای ما به این پرسشها دقیقتر و روشنتر باشد، آسانترخواهیم توانست کارهایمان را اولویتبندی کرده و برتنبلی غلبه کنیم.
برای مثال اگر یک کارمند باید یک نامه اداری تایپ کند، از فروشگاه اداره چیزی بخرد، دستورالعمل جدیدی را به اطلاع سایر کارمندان برساند و قرارهای کاری مدیر را هم تنظیم کند، باید اینها را لیست کند و با گذاشتن شمارهای در جلوی آنها، ترتیب انجامشان را تعیین کند.
برای کودکان و نوجوانان، کارهایی مانند نوشتن مشق، خواندن درس، بازی کردن، دیدن تلویزیون، خریدن دفتر و ... باید با کمک والدین فهرست شده و اولویت و ترتیب آنها مشخص شود تا از هیچ کدام از آنها عقب نیفتند و انجام کارهای مهم تر را از دست ندهند.
یکی ازقویترین ابزارهای ذهنی ما برای رسیدن به موفقیت، توانایی ما در اولویتبندی درست کارهایمان است.
بهتراست هرروز چند دقیقهای را صرف فکر کردن به کارهایی بکنیم که باید انجام دهیم.
تقریباً هر بار در سکوت و تنهایی به ایدههای جالبی میرسیم که وقتی این ایدهها را به کار بگیریم به میزان زیادی در کار خود صرفهجویی کردهایم.
با این کار، پیشرفتها و موفقیتهای زیادی را تجربه خواهیم کرد. و درآخر بدانیم که «میزان کارایی ما هر چه باشد، تواناییهای بالقوهمان بیشتر از آن است که تا کنون به فعل درآمده است».
منبع:
زندگی آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼