پاسخ به سوالات کودکان، حوصله به خرج دهید
اگر پدر و مادر با صبر و حوصله به پرسشهای کودک پاسخ دهند و ذهن تشنه و کنجکاو او را سیراب سازند.
اگر پدر و مادر با صبر و حوصله به پرسشهای کودک پاسخ دهند و ذهن تشنه و کنجکاو او را سیراب سازند، کودک با شادی و اطمینان در زندگی گام برخواهد داشت و مدام به دانش خود خواهد افزود.
کودک در دنیایی از شگفتیها به سر میبرد. دورادور همهچیز دگرگون میشود. او تشنه دانش و شناختن است. میپرسد، پرسشهایش وسیلهای است برای گشودن رازهای این همه شگفتیها، اطرافیان کودک برای او منابع پایدار اطلاعاتی هستند که به آنها نیاز دارد. این اطرافیان از نظر کودک موجوداتی هستند که همه چیز میدانند و میتوانند درباره کودک و سرنوشتش تصمیم بگیرند و راه زندگی را به او نشان دهند.
اگر پدر و مادر با صبر و حوصله به پرسشهای کودک پاسخ دهند و ذهن تشنه و کنجکاو او را سیراب سازند، کودک با شادی و اطمینان در زندگی گام برخواهد داشت و مدام به دانش خود خواهد افزود.
بعضی از سوالاتی که کودکان 3 تا 5 ساله به طور معمول میپرسند
به طور مثال چرا ستارهها میدرخشند؟ و یا اینکه بالای آسمان چیست؟ پاسخ این پرسشهای کودکان گاهی اوقات بسیار ساده و گاهی اوقات بسیار دشوار است. زیرا بعضی از سوالات قدرت درک کودک و تجربه و اطلاعات کافی او را ندارد و محدود است و یا اینکه در بعضی از مسائل هر کس اعتقادهای خاص خود را دارد که شاید با اعتقادات دیگران هماهنگی نداشته باشد.
گاهی کودک پرسشهایی میکند که پاسخ آنها بسیار دشوار است و تا اندازهای جنبه فنی یا علمی و گاهی هم اخلاقی دارد. مثل پرسشهایی درباره به دنیا آمدن خود کودک و یا مرگ... والدین و یا مربی، که بیش از دیگران جوابگوی پرسشهای کودکان خود هستند در دادن جواب به کودکان چند اصل را باید رعایت کنند. در این صورت میتوانیم اطمینان داشته باشیم که تا حدودی جوابهای مناسبی را به کودکان دادهایم و در جهت رشد عقلانی و عاطفی کودک عمل کنیم. در هر حال باید حقیقت را گفت: گفتن حقیقت میتواند آرامش و اطمینان خاطر و اعتماد متقابل را ایجاد کند حتی اگر این حقیقت تلخ و دردناک باشد.
پاسخها باید در حد توانایی و درک کودک باشد
پدران و مادران و مربیانی هستند که برای پاسخ هر پرسش کودک سخنرانی جامعی میکنند که خارج از حد فهم و قدرت درک کودک است. در صورتی که باید همیشه دقت کنند و ببیند که کودک چه میخواهد بداند. آنگاه کافی است که در همان حد به طور ساده پاسخ او را بدهند. به طور مثال کودک میپرسد.
قبل از اینکه من متولدشم کجا بودم؟ اگر مادر در جواب به او بگوید که (در شکم من بودی) جواب کافی داده است. اگر کودک سوالاتی دیگر مطرح کرد باز هم باید در همان حد کافی جواب را دارد زیرا چه در مورد تولد و چه در مورد پدیدههای دیگر طبیعت، برای کودک کمکم پرسشهایی مطرح میشود که در حدود اطلاعات کم اوست و در هر سنی باید پاسخ مناسب داده شود. میزان این اطلاعات باید در حد رشد سنی کودک باشد و تا جایی که کودک به مدرسه میرود به بسیاری از جوابهای او در کتابهای گوناگون درسی پاسخ داده میشود.
کودکان را باید به تفکر و اکتشاف وادار کرد
گاهی بسیار سودمند است که پرسش را به خود کودک برگردانیم یعنی اینکه همان سوالاتی که کودک میپرسد از خود او بپرسیم. به طور مثال. تو در اینباره چی فکر میکنی؟ یا نظر تو در این مورد چیست؟ یا بیا با هم فکر کنیم تا جواب را پیدا کنیم. این کار در بسیاری از موارد بسیار آموزندهتر از جواب دادن مستقیم به پرسش کودک است و سبب میشود که کودک همیشه پرسشهای خود را بسنجد و بعد سوال کند.
باید به کودکان جواب ساده داده شود
انتخاب کلمات ساده و مناسب برای جواب دادن و پرهیز از به کار بردن مطالب پیچیده و کلمههایی که فهم آنها برای کودک دشوار است بسیار ضروری است. در پاسخها باید مثالهای ساده و کوتاه به کار برد. باید کودک را تشویق کرد که بیشتر فکر کند و بیشتر به مشاهده بپردازد تا درک عمیقتری داشته باشد.
به کودکان باید صمیمانه پاسخ داده شود
صمیمیت در دادن جواب سوالات کودکان اثری دلپذیر دارد. اگر والدین و یا مربی درباره موضوعی آگاهی نداشته باشند و صمیمانه اعتراف کنند که آن را نمیدانند، کودک به جستجوی بیشتری برانگیخته میشود. اگر در هنگام پاسخ دادن جمله: (به نظر من) به کار ببرند.
کودک متوجه خواهد شد که ممکن است به جز نظر پدر و مادر و یا مربی نظر دیگری هم وجود داشته باشد. بهتر است که والدین و یا مربی در گفتار خود با خشونت عقیده دیگران را رد نکنند، بلکه بگویند: پیش از این در این باره طور دیگری فکر میکردند، اما حالا کمکم جواب درست را پیدا کردهاند. به این ترتیب کودک نکتههای تازهای نیز از تفکر علمی را خواهد آموخت.
کودک در دنیایی از شگفتیها به سر میبرد. دورادور همهچیز دگرگون میشود. او تشنه دانش و شناختن است. میپرسد، پرسشهایش وسیلهای است برای گشودن رازهای این همه شگفتیها، اطرافیان کودک برای او منابع پایدار اطلاعاتی هستند که به آنها نیاز دارد. این اطرافیان از نظر کودک موجوداتی هستند که همه چیز میدانند و میتوانند درباره کودک و سرنوشتش تصمیم بگیرند و راه زندگی را به او نشان دهند.
اگر پدر و مادر با صبر و حوصله به پرسشهای کودک پاسخ دهند و ذهن تشنه و کنجکاو او را سیراب سازند، کودک با شادی و اطمینان در زندگی گام برخواهد داشت و مدام به دانش خود خواهد افزود.
بعضی از سوالاتی که کودکان 3 تا 5 ساله به طور معمول میپرسند
به طور مثال چرا ستارهها میدرخشند؟ و یا اینکه بالای آسمان چیست؟ پاسخ این پرسشهای کودکان گاهی اوقات بسیار ساده و گاهی اوقات بسیار دشوار است. زیرا بعضی از سوالات قدرت درک کودک و تجربه و اطلاعات کافی او را ندارد و محدود است و یا اینکه در بعضی از مسائل هر کس اعتقادهای خاص خود را دارد که شاید با اعتقادات دیگران هماهنگی نداشته باشد.
گاهی کودک پرسشهایی میکند که پاسخ آنها بسیار دشوار است و تا اندازهای جنبه فنی یا علمی و گاهی هم اخلاقی دارد. مثل پرسشهایی درباره به دنیا آمدن خود کودک و یا مرگ... والدین و یا مربی، که بیش از دیگران جوابگوی پرسشهای کودکان خود هستند در دادن جواب به کودکان چند اصل را باید رعایت کنند. در این صورت میتوانیم اطمینان داشته باشیم که تا حدودی جوابهای مناسبی را به کودکان دادهایم و در جهت رشد عقلانی و عاطفی کودک عمل کنیم. در هر حال باید حقیقت را گفت: گفتن حقیقت میتواند آرامش و اطمینان خاطر و اعتماد متقابل را ایجاد کند حتی اگر این حقیقت تلخ و دردناک باشد.
پاسخها باید در حد توانایی و درک کودک باشد
پدران و مادران و مربیانی هستند که برای پاسخ هر پرسش کودک سخنرانی جامعی میکنند که خارج از حد فهم و قدرت درک کودک است. در صورتی که باید همیشه دقت کنند و ببیند که کودک چه میخواهد بداند. آنگاه کافی است که در همان حد به طور ساده پاسخ او را بدهند. به طور مثال کودک میپرسد.
قبل از اینکه من متولدشم کجا بودم؟ اگر مادر در جواب به او بگوید که (در شکم من بودی) جواب کافی داده است. اگر کودک سوالاتی دیگر مطرح کرد باز هم باید در همان حد کافی جواب را دارد زیرا چه در مورد تولد و چه در مورد پدیدههای دیگر طبیعت، برای کودک کمکم پرسشهایی مطرح میشود که در حدود اطلاعات کم اوست و در هر سنی باید پاسخ مناسب داده شود. میزان این اطلاعات باید در حد رشد سنی کودک باشد و تا جایی که کودک به مدرسه میرود به بسیاری از جوابهای او در کتابهای گوناگون درسی پاسخ داده میشود.
کودکان را باید به تفکر و اکتشاف وادار کرد
گاهی بسیار سودمند است که پرسش را به خود کودک برگردانیم یعنی اینکه همان سوالاتی که کودک میپرسد از خود او بپرسیم. به طور مثال. تو در اینباره چی فکر میکنی؟ یا نظر تو در این مورد چیست؟ یا بیا با هم فکر کنیم تا جواب را پیدا کنیم. این کار در بسیاری از موارد بسیار آموزندهتر از جواب دادن مستقیم به پرسش کودک است و سبب میشود که کودک همیشه پرسشهای خود را بسنجد و بعد سوال کند.
باید به کودکان جواب ساده داده شود
انتخاب کلمات ساده و مناسب برای جواب دادن و پرهیز از به کار بردن مطالب پیچیده و کلمههایی که فهم آنها برای کودک دشوار است بسیار ضروری است. در پاسخها باید مثالهای ساده و کوتاه به کار برد. باید کودک را تشویق کرد که بیشتر فکر کند و بیشتر به مشاهده بپردازد تا درک عمیقتری داشته باشد.
به کودکان باید صمیمانه پاسخ داده شود
صمیمیت در دادن جواب سوالات کودکان اثری دلپذیر دارد. اگر والدین و یا مربی درباره موضوعی آگاهی نداشته باشند و صمیمانه اعتراف کنند که آن را نمیدانند، کودک به جستجوی بیشتری برانگیخته میشود. اگر در هنگام پاسخ دادن جمله: (به نظر من) به کار ببرند.
کودک متوجه خواهد شد که ممکن است به جز نظر پدر و مادر و یا مربی نظر دیگری هم وجود داشته باشد. بهتر است که والدین و یا مربی در گفتار خود با خشونت عقیده دیگران را رد نکنند، بلکه بگویند: پیش از این در این باره طور دیگری فکر میکردند، اما حالا کمکم جواب درست را پیدا کردهاند. به این ترتیب کودک نکتههای تازهای نیز از تفکر علمی را خواهد آموخت.
منبع:
زندگی آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼