روش های غلط تربیتی، چه تاثیری بر کودک دارد؟
انسان در طول زندگی مراحلی را از رشد می پیماید و به تناسب هر مرحله و ویژگی های آن، تربیت خاصی را می طلبد.
انسان در طول زندگی مراحلی را از رشد می پیماید و به تناسب هر مرحله و ویژگی های آن، تربیت خاصی را می طلبد. سال های نخستین عمر، مناسب ترین موقعیت برای تربیت است، زیرا فطرت پاک انسان زمینه مساعدی را برای پذیرش مسائل تربیتی داراست. در این مرحله مسئولیت تربیت و مراقبت های رفتاری، بیش از هرکس برعهده پدر و مادر است.
اگر در تعلیم و تربیت، آموزش و یادگیری ضعیفی وجود داشته باشد، طبیعی ایست که استعدادهای فرد به مرحله ظهور نخواهد رسید. در زمینه تربیت و پرورش استعداد باید تفاوت های فردی در نظر گرفته شود و تا جایی که امکان دارد سعی در تقویت سازی فرد به صورت درونی داشته باشیم. سه مورد از روش های غلط تربیت به شرح زیر است:
۱) کمبود یا زیادهروی در محبت:
آرامش، امنیت، مهر و محبت والدین را میتوان ویتامین روانی کودک نامید. احتیاج به محبت یک حس ذاتی بشری است که در تکوین شخصیت هر فرد فوق العاده مؤثر است. کمبود محبت سبب بروز بیماریهای روانی و اختلال منش و انواع انحرافات گشته و در چند نسل اثر میگذارد. طفلی که از محبت خانوادگی محروم است خود را از خانواده و اجتماع طرد شده و منزوی تلقی کرده، همواره در صدد انتقامجویی است و پس از ارتکاب اعمالی برخلاف قوانین و مقررات و آداب و رسوم اجتماعی، قلباً احساس شعف و رضایت خاطر میکند. هم چنین زیاده روی در محبت و اغماض بیمورد در بعضی خانوادهها سبب می شود کودک سهلانگار، خودخواه و زودرنج شده، احساس ناامنی و تزلزل نماید.
۲) محدودیت مطلق:
در این شیوهی تربیتی، فرزندان از آزادی و اختیار لازم، متناسب با سن و شرایط خویش محرومند. آنان باید نظر والدین را بدون آگاهی از علت آن انجام دهند و حق اظهار نظر، دخالت یا تصمیم گیری را ندارند. مخصوصاً در ازدواج نمیتوانند دربارهی زندگی آینده خویش تصمیم بگیرند و به ازدواجهای اجباری تن میدهند. در این خانوادهها به خواستههای مادی و معنوی فرزندان توجهی نمیشود. این مسأله توانایی و مقاومت آنها را در هم میشکند و فرزندان نسبت به خانوادهی خود احساس نارضایتی، تحقیر، تنفر و سرخوردگی میکنند. زیرا هم نوایی با هنجارها و درخواستهای خانواده، برای آنها سنگین بوده و موجب ایجاد تنفر از خانواده میشود. لذا از هر فرصتی جهت عدم پیروی از ناهنجاری خانواده بهره میبرند و در صدد هستند با فرار از خانه، از این محدودیتها رهایی یابند.
۳) آزادی مطلق (فرزند سالاری):
توجه بیش از حدّ متعارف و در اختیار گذاشتن بیش از حدّ امکانات یا اجابت فوری درخواستها هم میتواند زمینهی مسائلی چون فرار از خانه را ایجاد نماید. در روش فرزند سالاری، همیشه تمایلات و خواستههای فرزندان فوراً محقق میشود. پس به محض ایجاد مشکلات، بحرانها و فشارهای زندگی که در آن تحقق برخی از آرزوها ممکن نباشد، یا در شرایطی که خواسته های فرزند به افراط گراید و والدین با آن مخالفت نمایند، فرزند به دلیل تربیت عاطفی و غیرعقلانی و عدم درک منطقی شرایط، به کلی از والدین سلب اعتماد میکند؛ زیرا نازپروری باعث کاهش دامنهی استقامت و آستانهی تحمل وی در برابر والدین و مسائل خانه گردیده و در نهایت میتواند زمینه فرار از خانه را فراهم نماید.
منبع:
فرزند پرتال
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼