۱۶۰۹۸۴
۱۷۳۶
۱۷۳۶

رشد مناسب نوزاد، ابعاد مختلف

رشد مغز نوزاد انسان تا ۳۶ هفتگی بسیار سریع اتفاق می افتد و تا ۲۰ ماهگی ادامه دارد.

رشد مغز نوزاد انسان تا ۳۶ هفتگی بسیار سریع اتفاق می افتد و تا ۲۰ ماهگی ادامه دارد. در بدو تولد تمام سلولهای عصبی که مغز در طول زندگی نیاز دارد، شکل می گیرند. وزن مغز نوزاد در بدو تولد ۲۵ درصد از وزن مغز در بزرگسالی می باشد. در سن ۲ سالگی وزن مغز ۷۵ درصد از وزن خود در بزرگسالی می باشد. در فاصله ی بین تولد تا ۲ سالگی مراحل شناختی متعددی در کودک شکل می گیرد که در این جا برای شما شرح می دهیم:

ابعاد مختلف رشد
رشد کودکان قبل و بعد از تولد در ابعاد مختلف جسمانی و روانی تقسیم بندی می شوند:
رشد جسمانی
رشد حرکتی
رشد ذهنی
رشد تکلم
رشد عاطفی
رشد اجتماعی
رشد جسمانی
رشد جسمانی کودکان درسال های اولیه ی زندگی بسیار اهمیت دارد. نکته ی مهم آن است که همه ی اعضای بدن به یک اندازه رشد نمی کنند بلکه میزان رشد در قسمت های مختلف بدن متفاوت است. از شش ماهگی به بعد نیز رشد شیرخوارانی که از وضعیت مناسب تغذیه و بهداشتی برخوردارند، بیشتر می شود. میزان رشد جسمانی دختران و پسران نیز با یکدیگر متفاوت است.

رشد حرکتی
مهم ترین جلوه های رشد حرکتی از بدو تولد تا شش سالگی کودک، نشستن و راه رفتن است.
الف. نشستن: کودکان از ۴ماهگی به تدریج نشستن را آغاز می کنند. معمولاً کودک چهار ماهه می تواند به کمک دیگران برای یک دقیقه بنشیند و در نه ماهگی، اکثر کودکان می توانند بدون کمک دیگران برای ده دقیقه یا بیشتر بنشینند.
ب. سینه خیز و چهار دست و پا رفتن: معمولاً اکثر کودکان از نه ماهگی سینه خیز و از حدود ده ماهگی چهار دست و پا راه می روند.
ج. ایستادن و راه رفتن: معمولاً کودکان از حدود ده و دوازده ماهگی، به کمک میز یا صندلی می ایستند. بیشتر کودکان در سیزده ماهگی بدون کمک دیگران راه می روند اگرچه تلوتلو می خورند ولی از هجده ماهگی بدون کمک دیگران راه می روند و از پله بالا و پایین می روند.

رشد ذهنی
دو سال اول زندگی کودک را دوره ی حسی حرکتی می نامند. در این دوره، بیشتر فعالیت های ذهنی کودک محدود به حس و حرکت است. این مرحله پس از دو سالگی که کودک شروع به صحبت کرد پایان می پذیرد، زیرا کودک شروع به نمادسازی می کند. زبان نشانه ی تسلط بر نمادهاست.
نوزاد طبیعی دارای مجموعه ای از بازتاب هاست. اهمیت بازتاب ها از این نظر است که هنوز قشر مغز آن قدر رشد نکرده است که بتواند چنین فعالیت هایی را کنترل کند. به تدریج، هم زمان با رشد چشم گیر مغز، کودک مسلط به توانایی های دیگری می شود. از حدود شش ماهگی، کودک اعمالی را تکرار می کند که باعث ایجاد صداها و دیدنی های جالب می شود.
حدود یک سالگی، کودک به رشد مهمی دست می یابد که به آن پایداری شیء گفته می شود. منظور از پایداری شیء آن است که کودک متوجه می شود اگر روی عروسک او پارچه ای انداخته شود، عروسک هنوز زیر پارچه است. به همین دلیل جلو می آید، پارچه را کنار می زند و عروسک را برمی دارد، درحالی که تا قبل از این، هنگامی که روی عروسک او پارچه کشیده می شد، کودک جستجو برای یافتن عروسک را متوقف می کرد. چون تصور می کرد عروسکی که دیده نمی شود، وجود ندارد. نمونه ی مشخص دستیابی کودک به پایداری شیء، بازی «دالی موشه» است که وقتی اطرافیان، خود را در پشت شیء مخفی می کنند، کودک هم چنان به جستجوی آن ها برمی آید.
در دو سالگی، کودک از نظر رشد ذهنی به مرحله ای دیگر می رسد که تا شش سالگی ادامه دارد. در این مرحله، کودک می تواند تقلید کند و به همین دلیل از رفتارهای دیگران می آموزد. بنابراین مهم است که کودک رفتارهای سازنده و سالم را مشاهده کند تا همان رفتارها را بیاموزد.
یکی دیگر از ویژگی های مهم کودکان در این دوره آن است که از درک دیگران تا حدی ناتوان اند. آنان نمی فهمند که مردم دیدگاه های متفاوتی دارند. به عبارت دیگر آنان خودمحور می شوند. برای آزمایش این نکته از کودکی سه چهار ساله (یا زیرشش سال) بخواهید که چشمش را ببندد (دستش را جلوی چشمانش بگیرد تا نتواند بیرون را ببیند) سپس از او بپرسید آیا من می توانم تو را ببینم؟ جواب کودک نه است. چون خودش نمی تواند دیگران را ببیند، تصور می کند دیگران هم نمی توانند او را ببینند.
به همین سبب کودکان زیر شش سال کتاب را جلوی خود می گیرند و از مادر می خواهند که آن را برای شان بخواند و متوجه نیستند که مادر نمی تواند از پشت کتاب را بخواند، یعنی چون خودش کتاب را می بیند تصور می کند که دیگران هم می توانند کتاب را ببینند.بازی کودکان نیز همانند سایر تحولات رشدی، تغییر می کند. هم زمان با شروع تکلم، که کودک بر نمادها مسلط می شود، بازی های نمادین هم شکل می گیرد. مثلاً کودک تکه چوبی را ماشین تصور می کند و با آن بازی می کند یا چند صندلی را پشت سرهم می چیند و تصور می کند که اتوبوس یا هواپیما دارد. بازی های کودکان ابتدا تک نفری است و بعد به تدریج در سه سالگی بازی های دو نفری را شروع می کنند.
حدود پنج سالگی، ارتباط های کودکان، با ثبات تر، اجتماعی تر و پیچیده تر می شود. تا قبل از این سن، کودکان توجه چندانی به همسالان خود ندارند و بازی های انفرادی را ترجیح می دهند و گاهی بازی های هم جواری می کنند. یعنی کنار هم بازی می کنند بدون اینکه با هم ارتباطی داشته باشند. حدود پنج سالگی کودکان در بازی ها همکاری می کنند تا به هدف مشترکی برسند یا در بازی نقش های مختلفی ایفا می کنند.
بازی، رشد هوشی را در کودکان افزایش می دهد. بازی های گروهی نه تنها به رشد هوشی بلکه به رشد اجتماعی و عاطفی کودکان نیز کمک بسیار می کند.

رشد تکلم (سخن گفتن)
کودکان درنخستین سال زندگی فقط می توانند صداهایی را به صورت خود به خودی و سپس با تقلید و به طور ارادی تولید کنند. از حدود 5/1 سالگی به تدریج کودکان با زبان آشناتر شده و صحبت ها را درک می کنند ولی قادر به صحبت نیستند. از دو سالگی به تدریج کودکان شروع به تکلم می کنند. اولین جمله های کودکان معمولاً تکواژ است و حالت تلگرافی دارد. بعد از سه سالگی توانایی سخن گفتن کودکان رشدی سریع دارد و گنجینه ی واژگان آن ها افزایش می یابد و به تدریج گفتار کودک به گفتار بزرگسال شباهت بیشتری پیدا می کند.
عواملی که باعث تقویت توانایی تکلم کودک می شود:
1ــ برقراری ارتباط کلامی گسترده با کودک
۲ــ خواندن کتاب برای کودکان (شنیدن داستان های مختلف)
رشد عاطفی
رشد عواطف یکی از مهم ترین جنبه های رشد در دوره ی کودکی است. کودکان در سه یا چهار ماه اول زندگی، واکنش های بسیاری از خود نشان می دهند که نشان دهنده ی حالت های عاطفی آنان است. مثلاً وقتی با منظره ی غیرمنتظره ای روبه رو می شوند، حرکات آنان آرام و از ضربان قلب شان کاسته می شود که به آن غافلگیری گفته می شود. و یا در پاسخ به گرما، سرما، درد و گرسنگی واکنش نشان می دهند که با افزایش حرکات، بستن چشم، افزایش ضربان قلب و گریه همراه است و به آن ناراحتی در واکنش به محرومیت جسمی گفته می شود.
در فاصله ی هفت تا دوازده ماهگی،کودکان ترس های جدیدی را از سر می گذرانند. یکی از معمول ترین ترس های کودکان غریبی کردن است که در هشت ماهگی به اوج خود می رسد. کودک وقتی با غریبه ای مواجه می شود، گریه می کند و به مادرش می چسبد. هرچه واکنش غریبه آرام باشد یعنی با کودک به آرامی حرف بزند و با او شروع به بازی کند این ترس کمتر می شود. ولی اگر غریبه با سروصدا به سراغ کودک برود و بخواهد با او بازی کند یا از مادر جدایش کند این ترس بیشتر می شود. محققان معتقدند دلیل غریبی کردن آن است که در هشت ماهگی، حافظه ی کودکان رشد بیشتری کرده است و می تواند تصویر افراد آشنا را از غریبه تشخیص دهد و به همین دلیل متوجه نا آشنا بودن افراد می شود و واکنش نشان می دهد.

ترس از جدایی
این ترس از هفت تا دوازده ماهگی شروع می شود و اوج آن در 18ــ 15ماهگی است و سپس فروکش می کند. نکته ی مهم آن است که هرچه ارتباط مادر و کودک قوی تر باشد، از شدت اضطراب جدایی کاسته می شود. حضور افرادی بیشتر در کنار کودک مانند مادر، خواهر، برادر، پدر و مادربزرگ، عمه و ... سبب می شود تا این ترس کاهش یابد. زیرا چنانچه مادر نباشد، افراد آشنای دیگری هستند که کودک در کنار آن ها احساس امنیت خواهد کرد. از دو سالگی، کودک خود را در آینه می شناسد که نشانه ی رشد توانایی خودآگاهی است. علاوه بر این با بروز خودآگاهی، همدلی نیز در کودک ایجاد می شود. منظور از همدلی آن است که کودک احساسات و حالات افراد دیگر را درک می کند.

پرخاشگری
همان طورکه قبلاً گفته شد از دوسالگی، کودک شروع به تقلید می کند و نقش سرمشق ها در احساسات و عواطف کودک اثر فوق العاده ای دارد. مثلاً وقتی مادر عصبانیتش را سر فرزندش خالی می کند و او را کتک می زند یا سر او فریاد می زند، کودک نیز عصبانیت و پرخاشگری را می آموزد و در زندگی خود به عنوان یک راه حل به کار می گیرد. درحالی که اگر مادر عصبانیت خود را کنترل کند، کمتر احتمال دارد که کودک رفتار پرخاشگرانه را بیاموزد. پرخاشگری رفتاری است که کودکان از دیگران (خواهر و برادر، والدین، تلویزیون) می آموزند. رفتارهای پرخاشگرانه در ۴سالگی به اوج خود می رسد. طرد کودک، بی توجهی به کودک یا تربیت او، از عوامل ایجاد پرخاشگری است.

محبت و پذیرش
چنانچه دلبستگی بین مادر و کودک ایجاد شده باشد و والدین کودک خود را همان طورکه هست بپذیرند و دوست داشته باشند، در کودک احساس ارزشمندی و دوست داشتنی بودن ایجاد می شود که به رشد عزت نفس کمک فراوانی می کند. عزت نفس شاه کلید سلامت روان است و از بیماری ها و آسیب های روانی و جسمی زیادی پیشگیری می کند.

رشد اجتماعی
هر چند کودکان از همان روزهای اول زندگی به دیگران واکنش نشان می دهند، اما در دوره ی شیرخواری روابط اجتماعی آن ها غنی نیست.

لبخند اجتماعی
غالباً اولین علامت واکنش اجتماعی کودک است که در دو تا سه ماهگی اتفاق می افتد و باعث توجه والدین به او می شود. در سال دوم زندگی، کودک می تواند به تدریج با دیگران روابط متقابل برقرار سازد. از سال سوم به بعد کودک روابط خود را با همسالان گسترش می دهد. در این سال ها کودک مایل به مشارکت در بازی ها و فعالیت هاست.

ارتباط با مادر
تحقیق ها نشان داده است که سال های اول زندگی و ارتباط با مادر، اثر فراوانی بر سلامت روان انسان ها دارد. دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که نبود نوازش، نبود برقراری ارتباط، نبود تماس بدنی و ارتباط کلامی و ... با نوزادان و کودکان، باعث کاهش هوش در آن ها می شود.
ارتباط عاطفی با مادر یا جانشین مادر و اطرافیان برای رشد هوشی و ذهنی کودکان ضروری است. کودک به رابطه ای پایدار با مادر احتیاج شدید دارد. به عبارت دیگر، جدایی و دوری از مادر ضربه ای اساسی به کودک است که می تواند سلامت روان فرد را تا آخر عمر به خطر اندازد.
منبع: مادری

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.