تربیت کودک خلاق، شیوه برخورد درست
روش خلاق برای تعلیم و تربیت مستلزم آن است که کودکان برای تجربیات جدید آزاد باشند، برایهر پدیدهای ذهن باز داشته باشند و مشتاق باشند.
روش خلاق برای تعلیم و تربیت مستلزم آن است که کودکان برای تجربیات جدید آزاد باشند، برایهر پدیدهای ذهن باز داشته باشند و مشتاق باشند تا برای هرکاری در زندگی وارد سرزمینها و قلمروهای جدیدی بشوند.
این امر بهاین معناست که والدین نباید برای کودکان عنوان تعیین کنند، بلکه تمایلات ذاتی آنها را برایهر چیزی و برای هر کاری تشویق کنند، بهتمایلات آنها و بهتمایلات خلقت و هستی توجه داشته باشند.
این امر یعنی اینکه از چنین عنوانهایی استفاده نکنند: کوچکترین فرزند، بزرگترین فرزند، باهوش، دختر بابا، خوشگله، ناسازگار، تنبل، کُندذهن، بدذات، شلوغ، خجالتی، هنرمند، ریاست طلب یا هر عبارت دیگری که استفاده میکنید.
در هر روز خاصی، کودک خلاق میتواند واجد همۀ موارد بالا باشد و یا هیچکدام از آنها نباشد. در طول یک روز کودک میتواند هندبال بازی کند، شطرنج بازی کند، احساس تنبلی کند، بعد بخواهد نقاشی کند. در یک لحظه تنبل و لحظۀ بعد فوقالعاده پرانرژی.
والدین بهندرت اجازه میدهند بیش از یک کودک از عنوانی که آنها انتخاب کردهاند استفاده نمایند. غالباً این عنوانها علیرغم اینکه کودکان سعی میکنند آنها را تغییر دهند بر روی کودکان باقی میمانند.
بهمحض اینکه کودکان عنوانی را که برای آنها انتخاب کردهاید میپذیرند، تسلیم آنها شده و تبدیل بهافرادی غیرخلاق میشوند که واقعاً نمیخواهند باشند. منطق ذاتی آنها بهآنها میگوید، وقتی همیشه همه مرا اینگونه تلقی میکنند، چرا دعوا کنم؟
طولی نمیکشد که این کودکان همان چیزی میشوند که برایشان تعیین کردهاید و نیروی خلاقیت آنها خیلی زود متوقف میشود و طوری زندگی میکنند که شما برای آنها تعیین کردهاید. خلاقیت مستلزم آن استکه کودکان خود را محدود بهیک عنوان ندانند، بلکه خود را برایهر کاری توانمند ببینند.
• رشد صداقت و درستی شخصیت
خلاقیت بهنحو پیچیدهای با صداقت و درستی شخصیت درهم آمیخته است. برای اینکه کودک در زندگی از روش منحصربهفرد خود استفاده کند، باید بهخود بهعنوان انسانی سالم و صادق اعتمادی بیقید و شرط داشته باشد.
اگر کودک با خودش صادق باشد، در این صورت این آزادی را دارد تا از صداقت فردی خود در زندگی و در تمام امور خود استفاده کند. کودکی که خود را فریب میدهد، بهدیگران دروغ میگوید و یک نوع زندگی مخفی یا جعلی دارد با مسائل از این دیدگاه برخورد میکند که باید دروغی را که ساخته است مخفی کند.
درنتیجه متوجه خواهید شد که بهنحوی عمل میکند که میخواهد تایید دیگران را بهدست آورد و دروغ خود را حفظ کند، اما صادق نباشد.
کودکانی که باید مطابق با یکسری انتظارات درونی و بهطور غیرطبیعی زندگی کنند، غیرطبیعی نیز رفتار میکنند. و در کودکی که زندگی ساختگی و تصنعی دارد، خلاقیت هرگز رشد نمیکند.
کودک خلاق باید احساس آرامش داشته باشد، حتی اگر خطا میکند. او باید بداند آنچه اهمیت دارد این است کهاز روش خاص خود در زندگی استفاده کند و بداند نقاب بر چهره زدن نه تنها احمقانه است بلکه با خلاقیت خود او مغایرت دارد. صادق بودن با خود جزء اساسی در روند خلاقیت است.
کودکان خیلی زود باید یاد بگیرند که با خودشان صادق باشند. جملات زیر را بهکودکان خود بگویید: شاید احساس کنی باید من یا حتی معلمین خود را فریب دهی، اما با خودت صادق باش. یا فقط خودت هستی که میدانی آیا با تمام توان کار میکنی و آیا از کار خودت واقعاً راضی هستی یا خیر. یا وقتی با خودت کاملاً تنها هستی، وقتی برای خواب به۲رختخواب میروی، با خودت گفتگو کن و ببین آیا با خودت صادق هستی.
هرچه بیشتر بهکودکان کمک کنید که بدون نگرانی و بدون توجه بهافکار شما و یا دیگران با خودشان صادقانه برخورد کنند، بهآنها کمک کردهاید تا بیشتر با خودشان صادق باشند.
بهتدریج که کودک بزرگ میشود و هرچه بیشتر بهخود اعتماد میکند، تمایل بیشتری پیدا میکند تا از روش خاص خود در انجام هرکاری استفاده کند، و این دقیقاً همان چیزیاست که یک کودک خلاق را از یک کودک غیرخلاق متمایز میکند.
کل مرحلۀ آموزش اعتماد بهنفس هنگامی شروع میشود که کودکان کاملاً کوچک هستند، زمانی که بهسبب راستگویی آنها را تشویق میکنید و آنها را بهاین دلیل که صادق بودهاند تنبیه نمیکنید، یا وقتی از آنها انتظار دارید مطابق گفتۀ معروف شکسپیر زندگی کنند: مهمتر از همه ایناست که با خودت صادق باشی.
این امر بهاین معناست که والدین نباید برای کودکان عنوان تعیین کنند، بلکه تمایلات ذاتی آنها را برایهر چیزی و برای هر کاری تشویق کنند، بهتمایلات آنها و بهتمایلات خلقت و هستی توجه داشته باشند.
این امر یعنی اینکه از چنین عنوانهایی استفاده نکنند: کوچکترین فرزند، بزرگترین فرزند، باهوش، دختر بابا، خوشگله، ناسازگار، تنبل، کُندذهن، بدذات، شلوغ، خجالتی، هنرمند، ریاست طلب یا هر عبارت دیگری که استفاده میکنید.
در هر روز خاصی، کودک خلاق میتواند واجد همۀ موارد بالا باشد و یا هیچکدام از آنها نباشد. در طول یک روز کودک میتواند هندبال بازی کند، شطرنج بازی کند، احساس تنبلی کند، بعد بخواهد نقاشی کند. در یک لحظه تنبل و لحظۀ بعد فوقالعاده پرانرژی.
والدین بهندرت اجازه میدهند بیش از یک کودک از عنوانی که آنها انتخاب کردهاند استفاده نمایند. غالباً این عنوانها علیرغم اینکه کودکان سعی میکنند آنها را تغییر دهند بر روی کودکان باقی میمانند.
بهمحض اینکه کودکان عنوانی را که برای آنها انتخاب کردهاید میپذیرند، تسلیم آنها شده و تبدیل بهافرادی غیرخلاق میشوند که واقعاً نمیخواهند باشند. منطق ذاتی آنها بهآنها میگوید، وقتی همیشه همه مرا اینگونه تلقی میکنند، چرا دعوا کنم؟
طولی نمیکشد که این کودکان همان چیزی میشوند که برایشان تعیین کردهاید و نیروی خلاقیت آنها خیلی زود متوقف میشود و طوری زندگی میکنند که شما برای آنها تعیین کردهاید. خلاقیت مستلزم آن استکه کودکان خود را محدود بهیک عنوان ندانند، بلکه خود را برایهر کاری توانمند ببینند.
• رشد صداقت و درستی شخصیت
خلاقیت بهنحو پیچیدهای با صداقت و درستی شخصیت درهم آمیخته است. برای اینکه کودک در زندگی از روش منحصربهفرد خود استفاده کند، باید بهخود بهعنوان انسانی سالم و صادق اعتمادی بیقید و شرط داشته باشد.
اگر کودک با خودش صادق باشد، در این صورت این آزادی را دارد تا از صداقت فردی خود در زندگی و در تمام امور خود استفاده کند. کودکی که خود را فریب میدهد، بهدیگران دروغ میگوید و یک نوع زندگی مخفی یا جعلی دارد با مسائل از این دیدگاه برخورد میکند که باید دروغی را که ساخته است مخفی کند.
درنتیجه متوجه خواهید شد که بهنحوی عمل میکند که میخواهد تایید دیگران را بهدست آورد و دروغ خود را حفظ کند، اما صادق نباشد.
کودکانی که باید مطابق با یکسری انتظارات درونی و بهطور غیرطبیعی زندگی کنند، غیرطبیعی نیز رفتار میکنند. و در کودکی که زندگی ساختگی و تصنعی دارد، خلاقیت هرگز رشد نمیکند.
کودک خلاق باید احساس آرامش داشته باشد، حتی اگر خطا میکند. او باید بداند آنچه اهمیت دارد این است کهاز روش خاص خود در زندگی استفاده کند و بداند نقاب بر چهره زدن نه تنها احمقانه است بلکه با خلاقیت خود او مغایرت دارد. صادق بودن با خود جزء اساسی در روند خلاقیت است.
کودکان خیلی زود باید یاد بگیرند که با خودشان صادق باشند. جملات زیر را بهکودکان خود بگویید: شاید احساس کنی باید من یا حتی معلمین خود را فریب دهی، اما با خودت صادق باش. یا فقط خودت هستی که میدانی آیا با تمام توان کار میکنی و آیا از کار خودت واقعاً راضی هستی یا خیر. یا وقتی با خودت کاملاً تنها هستی، وقتی برای خواب به۲رختخواب میروی، با خودت گفتگو کن و ببین آیا با خودت صادق هستی.
هرچه بیشتر بهکودکان کمک کنید که بدون نگرانی و بدون توجه بهافکار شما و یا دیگران با خودشان صادقانه برخورد کنند، بهآنها کمک کردهاید تا بیشتر با خودشان صادق باشند.
بهتدریج که کودک بزرگ میشود و هرچه بیشتر بهخود اعتماد میکند، تمایل بیشتری پیدا میکند تا از روش خاص خود در انجام هرکاری استفاده کند، و این دقیقاً همان چیزیاست که یک کودک خلاق را از یک کودک غیرخلاق متمایز میکند.
کل مرحلۀ آموزش اعتماد بهنفس هنگامی شروع میشود که کودکان کاملاً کوچک هستند، زمانی که بهسبب راستگویی آنها را تشویق میکنید و آنها را بهاین دلیل که صادق بودهاند تنبیه نمیکنید، یا وقتی از آنها انتظار دارید مطابق گفتۀ معروف شکسپیر زندگی کنند: مهمتر از همه ایناست که با خودت صادق باشی.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼