سلامت روحی کودکان، چگونه ایجاد می شود؟
اهمیت سلامت جامعه حتی فراتر از سلامت خانواده قرار میگیرد و نقش عمدهای در سلامت کودکان دارد.
سلامت خانواده نقش عمدهای در تعیین سلامت تکتک کودکان آن خانواده ایفا میکند. این امر نه تنها در مورد تندرستی جسمانی، بلکه در رابطه با سلامت عاطفی و روحی آنان نیز اثر دارد.
ایدهآل جامعه ما این است که هر کودک باید در خانواده و تحت مراقبتهای والدینی مهربان رشد کند که کاملا با مهارتهای لازم برای پدر و مادرها آشنا هستند. اما واقعیت این است که امروز مسائلی مانند طلاق، تک سرپرستی، و ناپدری یا نامادری تبدیل به موارد معمول شدهاند. فرزندخواندگی نیز دیگر موضوع چندان غریبی نیست. امروز دیگر قالب سنتی پدر/مادر برای خانواده نمیتواند تنها نوع خانوادهای باشد که کودک در آن رشد میکند. انجام مراقبتهای کافی و نظارت لازم -و نیز ممانعت از بروز موارد کودکآزاری یا غفلت از کودک- موضوعی است که باید آشکارا به آن پرداخته شود. مشاهده جراحت بدنی، آسیبهای روانی، یا حتی مرگ در اثر لغزش، کوتاهی، ضرب و جرح یا سوءاستفاده جنسی افرادی که ظاهرا مسئول مراقبت از کودکاناند، امروز تبدیل به امور عادی و تراژیک جامعه شدهاند.
سلامت جامعه و کودکان
اهمیت سلامت جامعه حتی فراتر از سلامت خانواده قرار میگیرد و نقش عمدهای در سلامت کودکان دارد. کودک برای رشد نیاز به محیطی امن و سالم دارد. زندگی در مزرعه، یا شهرهای کوچک، یا شهرکهای حاشیهنشین، یا شهرهای بزرگ تفاوتهای زیادی با هم دارد. محلهای پر از جرم و جنایت نمیتواند جامعه سالمی برای پرورش کودک باشد. لازم به ذکر نیست که کودک نیاز به محیطی با هوای پاک برای تنفس و آب تمیز برای نوشیدن دارد. سایر پیوندهای اجتماعی نیز که بر سلامت کودک تأثیرگذارند عبارتند از مدرسه، برنامههای ورزشی، و منابع آموزشی مانند کتابخانهها.
رفتار کودکان
افزون بر تندرستی جسمانی کودک، باید مراقب رفتار و سلامت روانی و عاطفی او هم باشیم. عمدهترین مشکلات حال حاضر عبارتند از طیف ناهنجاریهای اوتیسم، شامل سندروم آسپرگر، اختلالات یادگیری، و بیشفعالی.
کودکان همچنین ممکن است دچار اختلالات خواب، مانند کابوس، بدخوابی، و ترسهای بیدلیل باشند. بسیاری از کودکان در بیان مناسب خشمشان مشکل دارند. بررسی تأثیر تماشای خشونت در برنامههای تلویزیونی یا بازیهای ویدئویی خشن بر کودکان یکی از زمینههای پژوهشی عمده در این رابطه است.
با بزرگتر شدن کودک، احتمال دچار شدن به ناهنجاریهای تغذیه مانند آنورکسیا و بولمیا نیز افزایش مییابد، این احتمال به ویژه در مورد دخترانی که نگران اضافهوزن هستند نیز بیشتر میشود. همچنین احتمال ظهور هیولای مواد مخدر و انواع روانگردان نیز بیشتر میشود. سیگار کشیدن هم غالبا پاسخی به فشارهای خارج از تحمل کودکان است. تاتو و انواع حلقهها و سایر ابزاری که بدن را با آن سوراخ میکنند -پیرسینگ- نیز در مرحله بعد مشاهده میشود.
بیماریهای روانی کودکان
در سالهای اخیر، خودکشی دومین عامل مرگ نوجوانان بوده است. افسردگیهای شدید و ناهنجاریهای دو قطبی ممکن است عوامل ریشهای این خودکشیها باشد.
زمانی باور بر این بود که کودکان دچار چنین بیماریهایی نمیشوند چون هنوز به درجهای از رشد نرسیدهاند که بتوانند ناامیدی و تنهایی در مقابل آینده را درک کنند، اما این حرف به کلی نادرست است. امروز باور همه آن است که کودکان نه تنها ممکن است دچار افسردگیهای شدید و ناهنجاریهای دوقطبی شوند، بلکه گرفتار شدن به اختلالات هیجانی، فوبیا و وحشتزدگی، و انواع استرسهای پس از ضربه روحی نیز در کودکان شایع است. مطالعات اخیر نشان میدهد که قلدری کردن در مقابل کودکان تأثیر درازمدت و عمیقی بر آنها دارد و کودکانی که مورد چنین آزاری قرار میگیرند نرخ بالایی از نشانگان افسردگی و تلاش برای خودکشی را دارند. در این موارد نیز درمان باید مناسب دوران کودکی باشد.
منبع:
پارسه گرد
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼