۱۷۰۳۸۶
۱۱۶۹
۱۱۶۹

تعریف نظری کودک آزاری، چیست؟

آنچه به نام قانون حقوق کودکان و نوجوانان به تصویب می‌رسانیم باید از زیرساخت‌های لازم برخوردار باشد.

آنچه به نام قانون حقوق کودکان و نوجوانان به تصویب می‌رسانیم باید از زیرساخت‌های لازم برخوردار باشد. زیرساخت به آن معناست که اگر در خانه فردی گزارش کودک‌آزاری شد و مراجع قانونی قصد خارج کردن کودک از فضای ملتهب خانواده را داشتند دقیقا مشخص باشد که کدام نهاد یا مجموعه مسئول نگهداری این کودک است.
در بحث کودک‌آزاری و مواجهه قانونی با کودک‌آزاران با چند معضل و گرفتاری مواجهیم که نیازمند حل همزمان آنها هستیم. اولین معضل تعیین نهاد یا مجموعه‌ای برای پذیرش این کودکان است و مساله اصلی حمایت قانونی از کودکان براساس معنای واقعی «کودک» است. در گام اول باید متولی برای رسیدگی و پیگیری بحث کودک‌آزاری وجود داشته باشد و در صورتی که کودک‌آزاری احراز و اثبات شد باید مشخص باشد که چه سازمانی متولی امر نگهداری از کودک خواهد بود.

بازتعریف کودک‌آزاری
نیازمند بازتعریف واژه کودک‌آزاری هستیم، معنای متداول و متعارف آن در ذهن مردم نوعی آزار جسمی یا جنسی است، اما تمام کودک‌آزاری‌ها به این دو خلاصه نمی‌شوند و کودک‌آزاری معانی گسترده‌تری دارد. تربیت نادرست و نگهداری کودک در جایگاه بد ‌اجتماعی و همچنین واداشتن کودک به کار و جلوگیری از تحصیل او، کودکان خیابانی و ... به معنای کودک‌آزاری هستند. بسیاری از خانواده‌ها در تربیت کودکان خود روال معمول و اصلی را به کار نمی‌برند و علت آن نیز مشکلات اقتصادی و فقر در خانواده است. در حال‌حاضر فعالان حقوق‌کودک پیگیر تصویب قوانین کودک‌آزاری هستند و نقص و ایراد این قانون را می‌کاوند. در حالی که اگر این قانون را از قوانین یک کشور قانونمند مانند سوئد نیز ترجمه و در ایران در ارتباط با کودک‌آزاری به آن استناد کنیم در نهایت به‌دلیل نبود زیرساخت‌های لازم در اجرای آن ناکام خواهیم ماند.

خانواده‌هایی با نیازهای اساسی‌حل نشده
درحال‌حاضر قشر ضعیف جامعه برسر تامین حداقل نیازهای‌اساسی خود مانده است؛ بنا نیست با این سخن لزوم تدوین قانون را منکر شویم، اما همراه با بازتعریف قوانین باید نگاهی به زیرساخت‌ها نیز داشته باشیم. بنابراین متولی قوانین جدید چه سازمانی است و کودک که توان اداره خود را ندارد و قانونگذار او را دارای شخصیت مستقل نمی‌داند، به چه صورت باید خود را به این متولی معرفی کند؟ در‌ گام اول نیازمند جایگاهی برای نگهداری کودک هستیم و در نهادهای مختلف تامین اجتماعی باید سازمانی تعریف شود که کار آن خدمت‌رسانی به کودکان بدآموزی‌شده و بدسرپرستی باشد که از حقوق اولیه خود محروم مانده‌اند.

لزوم آموزش توسط سازمان‌بهزیستی
مددکاران اجتماعی سازمان بهزیستی باید آموزش‌های علمی کار و رفتار با کودک را دیده باشند و این سازمان از سرمایه و بودجه کافی برای نگهداری کودکان برخوردار باشد. در حال حاضر سازمان بهزیستی زیرمجموعه‌هایی مانند معلولان، زنان بی‌خانمان و... دارد که در تامین هزینه‌های آنها دچار مشکل است. عملکرد فعلی سازمان بهزیستی یک معضل است، حال تصور کنید این سازمان فاقد اراده و امکانات کافی متولی کودکان آسیب‌دیده شود.

نهادهای دیگر به کمک بیایند
نیروی انتظامی باید قدرت اجرایی و امکانات بیشتری برای کمک به سازمان‌ بهزیستی و اورژانس اجتماعی داشته باشد تا به بهبود شرایط کودکان آزاردیده کمک کند. تمام کشورها زمانی آغاز به نوآوری در سیستم سازمانی و تقسیم وظایف کاری خود می‌کنند. نیروی‌انتظامی اکنون هیچ‌مسئولیت قانونی در قبال کودک ‌آزاران ندارد و در بهترین حالت هنگام اعلام کودک‌آزاری به‌عنوان ضابط دادگستری به‌دنبال پیگیری مساله می‌رود. بنابراین باید مکانیسم دفاع از کودک را در قبال آزارها تعریف کنند و بدانیم در قبال چه آزارهایی باید وارد عمل شد.

چنددستگی آزارهای روحی و جسمی کودک
آزارهای روحی و جسمی کودک به انواع مختلفی تقسیم‌بندی می‌شوند. به‌عنوان مثال بدسرپرستی، به کار واداشتن کودک به کار در حالتی که وظیفه‌ای جز درس ‌خواندن ندارد وآموزش غلط به کودک نوعی آزار او محسوب می‌شوند. این کودکان بدون هیچ‌گونه پشتوانه عاطفی و مالی به کار گمارده می‌شوند. دسته بزرگی از این کودکان آزاردیده را کودکان طلاق تشکیل می‌دهند. کودک در هیچ‌کدام از موارد مسئول آسیب‌رسانی به خود نیست و بسیاری از افراد و سازمان‌ها که باید متضمن امنیت و آرامش کودکان باشند، کار خود را به درستی انجام نمی‌دهند.

کودکان بی‌سرپناه
در حال حاضر کودکان مورد آزار قرار گرفته، کودکان کار و کودکان بدسرپرست را باید تحت پوشش یک سازمان متولی قرار داد. حتی کودکانی که در خانواده‌های با تربیت خانوادگی غلط رشد می‌کنند نیز از گزند آسیب‌ها در امان نیستند. به‌عنوان مثال کودکی که در خانواده‌ای معتاد زندگی می‌کنند و افراد خانواده به‌راحتی مقابل چشم کودک مواد استعمال می‌کنند از ابتدای زندگی تحت‌آموزش اشتباه است. این کودکان را به کدام مرجع تحویل دهیم؟! چه ردیف اعتباری برای نگهداری و مراقبت مالی و معنوی آنها در نظر گرفته شده است و چه سازمان یا نهادی بناست جایگزین خانواده شود؟ آیا اکنون قدرت اجرایی لازم را برای تعیین تکلیف فرزندان طلاق داریم؟ در حال حاضر زوج‌های زیادی به رغم وجود فرزند از یکدیگر جدا می‌شوند آیا نهادهای مسئول از خود پرسیده‌اند سرنوشت و آینده این کودکان چه می‌شود؟

کودکان طلاق را دریابید
آمار قابل توجهی از کودکان طلاق در جامعه وجود دارد که چه فرد یا سازمانی متولی رسیدگی به این کودکان است و آنها از سوی چه سازمانی حمایت می‌شوند. در ارتباط با کودکان کار نیز وضع به این گونه است. بسیاری از کودکان نان‌آور خانه هستند و شاهد حضور آنها در کنار سطل‌های زباله و در خیابان‌ها هستیم که در حال بازیافت زباله در سطح شهر هستند. در واقع آینده سازان یک کشور در حال تفکیک زباله هستند. بنابراین دولت و سازمان بهزیستی یا نهادی دیگر باید برای بازپروری یا نگهداری این کودکان روش علمی و کارشناسی‌شده و امکانات داشته باشد.
قانون اقدام خاصی برای کودکان‌آزاردیده انجام نمی‌دهد، این قوانین یک شبه و با دو فوریت شورای نگهبان تصویب می‌شوند، اما نیازمند ابزار اجرا هستند. اکنون تمام فعالان حوزه کودک از نبود قانون شکایت دارند و کمتر کسی از ابزار اجرای این قوانین سراغ می‌گیرد. در صورتی که قانون مانند یک خودرو است که باید در جاده‌ای ایمن شروع به حرکت کند. بنابراین گام نخست زیرسازی جاده است، در غیراین صورت اگر خودرو مازراتی هم باشد به‌دلیل نبود جاده نمی‌توان از آن استفاده مطلوب کرد و عملا بی‌استفاده باقی می‌ماند.
منبع: آرمان

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.