رواج تک فرزندی در ایران، علت این اتفاق
طی دو دهه اخیر، مسأله کنترل جمعیت رنگ دیگری به کانون خانوادههای ایرانی داده است.
طی دو دهه اخیر، مسأله کنترل جمعیت رنگ دیگری به کانون خانوادههای ایرانی داده است. شرایط اجتماعی و اقتصادی سبب شده است که خانوادههای جوان به سمت تک فرزندی و فرزند آوری کمتر گرایش پیدا کنند.
بر اساس آخرین آمار، در حال حاضر خانوادههای بدون فرزند ۱۴ درصد و تک فرزند ۳۳ درصد خانوادههای کشور را تشکیل میدهند. با وجود اینکه کشور ما یکی از کشورهای جوان دنیاست اما با شیوه جدید فرزندآوری، جمعیت آن رو به پیری خواهد گذاشت. نکته جالب توجه این است که به گواه آمار متوسط تعداد فرزندآوری در اوایل دهه ۴۰ در ایران هفت فرزند بوده اما در حال حاضر به یک فرزند برای هر خانواده است.
نقش سیاست گذاریها در فرهنگ تک فرزندی
با نگاهی به دهه ۶۰ و قبلتر از آن به یاد میآوریم که سیاستگذاریها به سمت فرزندآوری بیشتر بوده است و خانوادهها به دلایل مختلف تمایل داشتند تا فرزند بیشتری داشته باشند. این روند به صورت تصاعدی بالا رفت و شرایط به گونهای شد که سیاست گذاران به دنبال راهکارهایی برای کنترل این جمعیت رو به رشد باشند زیرا فراهم آوری امکانات و رفاه برای این افراد تازه از راه رسیده در آینده مشکل مینمود. از این رو دولتهای وقت سیاستهای بدون برنامهای را اجرا کردند تا این رشد جمعیت را متوقف کنند. از جمله این سیاستها میتوان به سال ۷۱ اشاره کرد که دولت هدف کاهش جمعیت را دنبال میکرد و قانون تنظیم جمعیت خانواده را در سال ۷۲ به مجلس پیشنهاد کرد که فوراً به تصویب رسید. این قانون با نگرشی غیر انسانی مزایای متعددی را از فرزند چهارم و خانوادهاش سلب میکرد که تاکنون لغو نشده است. شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» در رسانهها و محیطهای اجتماعی نیز رواج پیدا کرد تا مردم را ترغیب کند که فرزند کمتری بیاورند. این راهکار دولتها پس از آن که در بوته آزمایش قرار گرفت به نتیجه مناسبی نرسید و سرانجام مسوولان را به تغییر این فرهنگ بین مردم واداشت زیرا اجرای این سیاست ناموفق به کاهش نرخ جمعیت فعال و افزایش جمعیت پیر و مصرف کننده
انجامید.
علل گرایش خانوادهها به فرزند آوری کمتر
حرکت به سوی مدرنیته و زندگی ماشین زده نگرش زوجهای جوان را درباره فرزندآوری دستخوش تحولات اساسی کرده است و منجر شده تا در نهایت به داشتن فرزند کمتر یا یک فرزند بسنده کنند. برخی صاحبنظران این حوزه بر این باورند که مشکلات اقتصادی، مصرفگرایی و توقعات بالای فرزندان مؤلفههای اصلی هستند که در نداشتن تمایل به فرزندآوری بیشتر مؤثر هستند. آقای اصغر کیهان نیا روانپزشک در این باره گفت: نخست باید گفت که در سالهای گذشته به دلیل رواج این تفکر که شرایط اقتصادی نقش مؤثری در تداوم زندگی ایفا میکند، زنان نیز به عرصه بازار کشانده شدند تا برای تأمین نیازهای زندگی دوش به دوش مردان قدم بردارند که به همین دلیل بیشتر خانوادهها به داشتن یک فرزند بسنده میکنند؛ اما در این میان خانوادههایی هم مشاهده میشوند که مشکل مالی ندارند اما تک فرزندی را انتخاب میکنند. با کمی تجسس در این خانوادهها در مییابیم که در بسیاری از آنان راحت طلبی و برخورداری از فراغت بیشتر در زندگی مانع داشتن حتی یک فرزند شده است .
خانم «طیبه میرزا اسکندری» جامعه شناس، علت این نگرش منفی نسبت به فرزند آوری را بین زوجهای جوان این گونه توضیح میدهد: تغییر الگوی زندگی زوجهای جوان به ویژه خانمها یکی از دلایلی است که موجب میشود آنها تمایلی به فرزند آوری نداشته باشند. میتوان گفت داشتن تحصیلات عالی، شغل خوب، و اولویتهایی که این نوع زندگی به ما تحمیل میکند باعث میشود خیلی از زوجهای جوان در اوایل ازدواج یا اصلاً به بچه دار شدن فکر نکنند یا با تأخیر زمانی قابل توجهی به فکر این مسأله بیفتند.
از عوامل اقبال کم به فرزندآوری در زنان میتوان به افزایش سن ازدواج و ترس از بارداریهای دیر هنگام، احتمال بروز طلاق، ترس از خیانت همسر و دشواری نخستین بارداری اشاره کرد که به دغدغه تعداد قابل توجهی از زنان جامعه نوین تبدیل شده است. مؤلفههایی چون شهر، محل زندگی، وضعیت مالی، سطح فرهنگی و وضعیت تحصیلی هم نقش چندانی در بروز این طرز تفکر در جامعه ندارند.
مزایای فرزند آوری بیشتر
این روزها با رواج ابزار ارتباطی و شبکههای مجازی و اجتماعی خانوادهها و اقوام دیگرنیازی به ارتباطات نزدیک با هم احساس نمیکنند و کم کم روابط با هم و حضور در کنار هم را محدود کرده و کنج عزلت گزیدهاند. شرایط نامطلوب زندگی کنونی الزامی برای ارتباطات هر چه بیشتر و گستردگی بیشتر خانوادهها را ایجاد میکند تا کانون خانوادهها هر چه بیشتر گرما پیدا کند. از طرف دیگر نداشتن خواهر یا برادر برای کودکان امروز که جوانان و سرمایههای آینده کشور هستند آنها را به انسانهای سرخورده و منزوی تبدیل میکند که نمیدانند چگونه میتوانند خلوت زندگی خود را پر کنند. خانم لیلا رازقیان، متخصص اعصاب و روان با اشاره به اینکه انسان به طور طبیعی تمایل دارد تا ژن خود را به نسل بعد منتقل کند اذعان کرد: انسان در گذشته برای دست یافتن به این میل مجبور به داشتن تعداد زیادی فرزند بود چرا که خیلی از آنها دراثر بیماری از بین میرفتند اما امروز با پیشرفت بهداشت و درمان، مرگ و میر نوزادان کاهش یافته است.
وی در ادامه با اشاره به محاسن داشتن فرزند بیشتر افزود: ریسک طلاق در خانوادههایی که فرزند بیشتری دارند کمتر است و به ازای اضافه شدن هر فرزند به خانواده احتمال طلاق ۷ درصد کاهش مییابد. آقای «فرهنگ هلاکویی» روانشناس سرشناس نیز دلایل در خور توجهی درباره فرزندآوری بیشتر و نکوهش تکفرزندی بر شمرده است. هلاکویی بر این باور است که اگر با دقت به عملکرد جوانانی که تنها فرزند خانواده خود بودهاند بنگریم درمییابیم که رفتار متعادل در بین این افراد کمتر به چشم میخورد و به بیان دیگر نحوه برخورد این افراد یا در حد کودکی ۵ ساله یا فردی ۶۵ ساله است به طوری که اینگونه افراد میتوانند یا فرمانبردار باشند یا فرمانروا. وی همچنین تصریح کرد: هزینه، وقت و انرژی بزرگ کردن دو فرزند کمتر از یک فرزند است. به عنوان مثال تجسم کنید که شما فقط یک فرزند دارید، در نتیجه وقتی شما از سر کار به منزل میروید باید وقت زیادی را به بازی با فرزندتان اختصاص دهید و غیره. ولی اگر فرزند شما دارای خواهر یا برادری با دو سال اختلاف سن باشد نیازی نیست که شما تمام وقت خود را در منزل به این کار اختصاص دهید بلکه خواهر یا برادر او این هدف را برآورده میسازد. حتی از نظر هزینه باید تک فرزند خود را دائماً راضی نگه دارید و او نیز برای اینکه به خودش ثابت کند که فرزند خوبی بوده و شما او را دوست دارید همیشه از شما تقاضاهایی دارد.
فرزندآوری در آن سوی آبها
تردیدی نیست که مشکلات اقتصادی و فرهنگی در کشور دو عامل مهم در شکل گیری فرهنگ نابهجای «خانوادههای کوچک» هستند که باید برطرف شوند. در حوزه فرهنگی در کنار تبلیغات مؤثر دولت در سطح ملی میتوان به نقش بیبدیل رسانهها در ایجاد سبک زندگی نیز اشاره کرد. در این بین میتوان به گزافه گویی شبکه بیبی سی فارسی و تأثیر منفی آن در این راستا استناد کرد که با سیاه نمایی محض معتقد است که بارداری زنان جامعه را از پیشرفت باز میدارد و فرصت درس خواندن و ترقی را ازآنها میگیرد. به این ترتیب نقش رسانههای داخلی باید پررنگتر شود و فرزندآوری در سریالها و پیامهای بازرگانی برجسته سازی شود و مزایای آن به شدت مورد تأکید قرارگیرد. از سوی دیگر، در حوزه اقتصادی نیز میبایست اقداماتی در دستور کار دولت قرار گیرد تا دیگر زوجهای جوان نگران فرزندآوری نباشند. با وجود اینکه دولت برنامه جدیدی با عنوان« برنامه تعالی جمعیت و خانواده» را پیشنهاد داده است اما بعد از گذشت چند سال هنوز اقدامی جدی در این زمینه صورت نگرفته است. اختصاص تسهیلات شایان توجه دولتی نیز بسیار کمک کننده خواهند بود.
دغدغه رشد جمعیت کشورهای اروپایی را نیز به سمت ایجاد تمهیداتی در این زمینه سوق داده است.گاردین در گزارشی در این باره نوشته است: «پوشک بچه شاخص مهم اقتصادی است. با سالمند شدن جمعیت کشور هزینه پوشک سالمندان بیشتر از پوشک نوزادان میشود.» زایمان در منزل از جمله برنامههایی است که دولت هلند اجرا میکند. این کشور بیشترین آمار زایمان خانگی را در کشورهای دنیا دارد و دلیل آن را فضای آرام خانه و آلودگی کمتر آن نسبت به بیمارستان میداند حال آنکه در ایران به زنان باردار توصیه میشود که برای حفظ سلامت خود وکودک خود حتماً به بیمارستان مراجعه کنند. در روسیه نیز روز۱۲ سپتامبر هر سال به نام روز ملی باروری نامگذاری شده که خانوادههایی که ۶ یا ۷ فرزند یا بیشتر دارند از دست رییسجمهوری خود جایزه میگیرند. فرانسه نیز در جهت حمایت از فرزند آوری سالانه ۸۳ میلیارد یورو که معادل ۵درصد تولید ناخالص ملی است را صرف میکند و به ازای فرزند سوم به خانوادهها مبلغ ۱۰۰۰ یورو میپردازد. در سوئد نیز دولت تا ۱۶ ماه هزینه فرزند نورسیده را به خانوادهاش پرداخت میکند. به هر صورت با توجه به تمهیدات ارائه شده در کشورهای اروپایی از جانب دولتهایشان برای بالابردن نرخ باروری میتوان گفت که با اصلاح سیاستگذاریهای داخلی و ایجاد تسهیلات اقتصادی و برنامههای فرهنگی و معنوی مناسب برای زوجهای جوان دست یابی به جمعیت ایده آل و جامعهای با نشاط در کشور ما نیز چندان دور از انتظار نخواهد بود لیکن همت والا و همدلی سیاستگذاران و مسوولان مربوطه میتواند این مهم را محقق سازد.
بر اساس آخرین آمار، در حال حاضر خانوادههای بدون فرزند ۱۴ درصد و تک فرزند ۳۳ درصد خانوادههای کشور را تشکیل میدهند. با وجود اینکه کشور ما یکی از کشورهای جوان دنیاست اما با شیوه جدید فرزندآوری، جمعیت آن رو به پیری خواهد گذاشت. نکته جالب توجه این است که به گواه آمار متوسط تعداد فرزندآوری در اوایل دهه ۴۰ در ایران هفت فرزند بوده اما در حال حاضر به یک فرزند برای هر خانواده است.
نقش سیاست گذاریها در فرهنگ تک فرزندی
با نگاهی به دهه ۶۰ و قبلتر از آن به یاد میآوریم که سیاستگذاریها به سمت فرزندآوری بیشتر بوده است و خانوادهها به دلایل مختلف تمایل داشتند تا فرزند بیشتری داشته باشند. این روند به صورت تصاعدی بالا رفت و شرایط به گونهای شد که سیاست گذاران به دنبال راهکارهایی برای کنترل این جمعیت رو به رشد باشند زیرا فراهم آوری امکانات و رفاه برای این افراد تازه از راه رسیده در آینده مشکل مینمود. از این رو دولتهای وقت سیاستهای بدون برنامهای را اجرا کردند تا این رشد جمعیت را متوقف کنند. از جمله این سیاستها میتوان به سال ۷۱ اشاره کرد که دولت هدف کاهش جمعیت را دنبال میکرد و قانون تنظیم جمعیت خانواده را در سال ۷۲ به مجلس پیشنهاد کرد که فوراً به تصویب رسید. این قانون با نگرشی غیر انسانی مزایای متعددی را از فرزند چهارم و خانوادهاش سلب میکرد که تاکنون لغو نشده است. شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» در رسانهها و محیطهای اجتماعی نیز رواج پیدا کرد تا مردم را ترغیب کند که فرزند کمتری بیاورند. این راهکار دولتها پس از آن که در بوته آزمایش قرار گرفت به نتیجه مناسبی نرسید و سرانجام مسوولان را به تغییر این فرهنگ بین مردم واداشت زیرا اجرای این سیاست ناموفق به کاهش نرخ جمعیت فعال و افزایش جمعیت پیر و مصرف کننده
انجامید.
علل گرایش خانوادهها به فرزند آوری کمتر
حرکت به سوی مدرنیته و زندگی ماشین زده نگرش زوجهای جوان را درباره فرزندآوری دستخوش تحولات اساسی کرده است و منجر شده تا در نهایت به داشتن فرزند کمتر یا یک فرزند بسنده کنند. برخی صاحبنظران این حوزه بر این باورند که مشکلات اقتصادی، مصرفگرایی و توقعات بالای فرزندان مؤلفههای اصلی هستند که در نداشتن تمایل به فرزندآوری بیشتر مؤثر هستند. آقای اصغر کیهان نیا روانپزشک در این باره گفت: نخست باید گفت که در سالهای گذشته به دلیل رواج این تفکر که شرایط اقتصادی نقش مؤثری در تداوم زندگی ایفا میکند، زنان نیز به عرصه بازار کشانده شدند تا برای تأمین نیازهای زندگی دوش به دوش مردان قدم بردارند که به همین دلیل بیشتر خانوادهها به داشتن یک فرزند بسنده میکنند؛ اما در این میان خانوادههایی هم مشاهده میشوند که مشکل مالی ندارند اما تک فرزندی را انتخاب میکنند. با کمی تجسس در این خانوادهها در مییابیم که در بسیاری از آنان راحت طلبی و برخورداری از فراغت بیشتر در زندگی مانع داشتن حتی یک فرزند شده است .
خانم «طیبه میرزا اسکندری» جامعه شناس، علت این نگرش منفی نسبت به فرزند آوری را بین زوجهای جوان این گونه توضیح میدهد: تغییر الگوی زندگی زوجهای جوان به ویژه خانمها یکی از دلایلی است که موجب میشود آنها تمایلی به فرزند آوری نداشته باشند. میتوان گفت داشتن تحصیلات عالی، شغل خوب، و اولویتهایی که این نوع زندگی به ما تحمیل میکند باعث میشود خیلی از زوجهای جوان در اوایل ازدواج یا اصلاً به بچه دار شدن فکر نکنند یا با تأخیر زمانی قابل توجهی به فکر این مسأله بیفتند.
از عوامل اقبال کم به فرزندآوری در زنان میتوان به افزایش سن ازدواج و ترس از بارداریهای دیر هنگام، احتمال بروز طلاق، ترس از خیانت همسر و دشواری نخستین بارداری اشاره کرد که به دغدغه تعداد قابل توجهی از زنان جامعه نوین تبدیل شده است. مؤلفههایی چون شهر، محل زندگی، وضعیت مالی، سطح فرهنگی و وضعیت تحصیلی هم نقش چندانی در بروز این طرز تفکر در جامعه ندارند.
مزایای فرزند آوری بیشتر
این روزها با رواج ابزار ارتباطی و شبکههای مجازی و اجتماعی خانوادهها و اقوام دیگرنیازی به ارتباطات نزدیک با هم احساس نمیکنند و کم کم روابط با هم و حضور در کنار هم را محدود کرده و کنج عزلت گزیدهاند. شرایط نامطلوب زندگی کنونی الزامی برای ارتباطات هر چه بیشتر و گستردگی بیشتر خانوادهها را ایجاد میکند تا کانون خانوادهها هر چه بیشتر گرما پیدا کند. از طرف دیگر نداشتن خواهر یا برادر برای کودکان امروز که جوانان و سرمایههای آینده کشور هستند آنها را به انسانهای سرخورده و منزوی تبدیل میکند که نمیدانند چگونه میتوانند خلوت زندگی خود را پر کنند. خانم لیلا رازقیان، متخصص اعصاب و روان با اشاره به اینکه انسان به طور طبیعی تمایل دارد تا ژن خود را به نسل بعد منتقل کند اذعان کرد: انسان در گذشته برای دست یافتن به این میل مجبور به داشتن تعداد زیادی فرزند بود چرا که خیلی از آنها دراثر بیماری از بین میرفتند اما امروز با پیشرفت بهداشت و درمان، مرگ و میر نوزادان کاهش یافته است.
وی در ادامه با اشاره به محاسن داشتن فرزند بیشتر افزود: ریسک طلاق در خانوادههایی که فرزند بیشتری دارند کمتر است و به ازای اضافه شدن هر فرزند به خانواده احتمال طلاق ۷ درصد کاهش مییابد. آقای «فرهنگ هلاکویی» روانشناس سرشناس نیز دلایل در خور توجهی درباره فرزندآوری بیشتر و نکوهش تکفرزندی بر شمرده است. هلاکویی بر این باور است که اگر با دقت به عملکرد جوانانی که تنها فرزند خانواده خود بودهاند بنگریم درمییابیم که رفتار متعادل در بین این افراد کمتر به چشم میخورد و به بیان دیگر نحوه برخورد این افراد یا در حد کودکی ۵ ساله یا فردی ۶۵ ساله است به طوری که اینگونه افراد میتوانند یا فرمانبردار باشند یا فرمانروا. وی همچنین تصریح کرد: هزینه، وقت و انرژی بزرگ کردن دو فرزند کمتر از یک فرزند است. به عنوان مثال تجسم کنید که شما فقط یک فرزند دارید، در نتیجه وقتی شما از سر کار به منزل میروید باید وقت زیادی را به بازی با فرزندتان اختصاص دهید و غیره. ولی اگر فرزند شما دارای خواهر یا برادری با دو سال اختلاف سن باشد نیازی نیست که شما تمام وقت خود را در منزل به این کار اختصاص دهید بلکه خواهر یا برادر او این هدف را برآورده میسازد. حتی از نظر هزینه باید تک فرزند خود را دائماً راضی نگه دارید و او نیز برای اینکه به خودش ثابت کند که فرزند خوبی بوده و شما او را دوست دارید همیشه از شما تقاضاهایی دارد.
فرزندآوری در آن سوی آبها
تردیدی نیست که مشکلات اقتصادی و فرهنگی در کشور دو عامل مهم در شکل گیری فرهنگ نابهجای «خانوادههای کوچک» هستند که باید برطرف شوند. در حوزه فرهنگی در کنار تبلیغات مؤثر دولت در سطح ملی میتوان به نقش بیبدیل رسانهها در ایجاد سبک زندگی نیز اشاره کرد. در این بین میتوان به گزافه گویی شبکه بیبی سی فارسی و تأثیر منفی آن در این راستا استناد کرد که با سیاه نمایی محض معتقد است که بارداری زنان جامعه را از پیشرفت باز میدارد و فرصت درس خواندن و ترقی را ازآنها میگیرد. به این ترتیب نقش رسانههای داخلی باید پررنگتر شود و فرزندآوری در سریالها و پیامهای بازرگانی برجسته سازی شود و مزایای آن به شدت مورد تأکید قرارگیرد. از سوی دیگر، در حوزه اقتصادی نیز میبایست اقداماتی در دستور کار دولت قرار گیرد تا دیگر زوجهای جوان نگران فرزندآوری نباشند. با وجود اینکه دولت برنامه جدیدی با عنوان« برنامه تعالی جمعیت و خانواده» را پیشنهاد داده است اما بعد از گذشت چند سال هنوز اقدامی جدی در این زمینه صورت نگرفته است. اختصاص تسهیلات شایان توجه دولتی نیز بسیار کمک کننده خواهند بود.
دغدغه رشد جمعیت کشورهای اروپایی را نیز به سمت ایجاد تمهیداتی در این زمینه سوق داده است.گاردین در گزارشی در این باره نوشته است: «پوشک بچه شاخص مهم اقتصادی است. با سالمند شدن جمعیت کشور هزینه پوشک سالمندان بیشتر از پوشک نوزادان میشود.» زایمان در منزل از جمله برنامههایی است که دولت هلند اجرا میکند. این کشور بیشترین آمار زایمان خانگی را در کشورهای دنیا دارد و دلیل آن را فضای آرام خانه و آلودگی کمتر آن نسبت به بیمارستان میداند حال آنکه در ایران به زنان باردار توصیه میشود که برای حفظ سلامت خود وکودک خود حتماً به بیمارستان مراجعه کنند. در روسیه نیز روز۱۲ سپتامبر هر سال به نام روز ملی باروری نامگذاری شده که خانوادههایی که ۶ یا ۷ فرزند یا بیشتر دارند از دست رییسجمهوری خود جایزه میگیرند. فرانسه نیز در جهت حمایت از فرزند آوری سالانه ۸۳ میلیارد یورو که معادل ۵درصد تولید ناخالص ملی است را صرف میکند و به ازای فرزند سوم به خانوادهها مبلغ ۱۰۰۰ یورو میپردازد. در سوئد نیز دولت تا ۱۶ ماه هزینه فرزند نورسیده را به خانوادهاش پرداخت میکند. به هر صورت با توجه به تمهیدات ارائه شده در کشورهای اروپایی از جانب دولتهایشان برای بالابردن نرخ باروری میتوان گفت که با اصلاح سیاستگذاریهای داخلی و ایجاد تسهیلات اقتصادی و برنامههای فرهنگی و معنوی مناسب برای زوجهای جوان دست یابی به جمعیت ایده آل و جامعهای با نشاط در کشور ما نیز چندان دور از انتظار نخواهد بود لیکن همت والا و همدلی سیاستگذاران و مسوولان مربوطه میتواند این مهم را محقق سازد.
منبع:
سلامت نیوز
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼