کودک سه ساله من، چه فکرهایی که نمی کنه
کودک سه ساله همه روزه با اشیاء، اندیشهها و ایدههای ناآشنایی مواجه میشود.
مهیار در جستجوی وسیلهای بود تا با آن مهرههایش را به نخ بکشد که مادر یک گلوله کاموای بنفش به او داد. مهیار گفت، به خاطر نخ متشکرم. مادرش توضیح داد: این نخ نیست، به این میگویند کاموا و از پشم گوسفند تهیه میشود. مهیار مبهوت و متعجب به نظر میرسید: ولی من هیچوقت گوسفند بنفش ندیدهام.
دنیایی که میتواند کاموا را مانند رنگینکمان، رنگارنگ کند، از طرف بزرگسالان مورد غفلت قرار میگیرد و بیاهمیت پنداشته میشود، اما برای کودکان سه ساله دنیای شگفتانگیزی است.
کودک سه ساله همه روزه با اشیاء، اندیشهها و ایدههای ناآشنایی مواجه میشود. او با دریافت اطلاعات جدید، دائماً درک خود را از جهان اطرافش باز پردازی و ساماندهی میکند. برای او هر کنش و واکنشی فرصتی برای کشف است. حتی یک تقاضای ساده برای تکهای نخ، ممکن است به یک کشف آکنده از شور و شعف و هیجان برانگیز بیانجامد.
کودک سهساله دنیا را بهمثابه یک بزرگسال مشاهده نمیکند. او تمام دریافتها و پندارها و پنداشت های بزرگسالان را ندارد، هنوز قانون و رابطه علت و معلول، زمان و مادۀ فیزیکی را نمیداند؛ قوانین منطقیِ غالب و رایج را نمیپذیرد و روش مخصوص تفکر و اندیشیدن او ممکن است به عواقب ناامیدکننده و خندهداری منجر شود، ولی مسلماً هرگز کسلکننده و ملالآور نخواهد بود.
والدین با شرکت در لذت کشف و اکتشافات کودک سه سالهشان، متوجه میشوند که خودشان نیز با حس جدیدی از شگفتی و کنجکاوی به دنیا مینگرد.
تفکر سحرآمیز
کودکان سه ساله به تفکر سحرآمیز میپردازند و باور دارند که اندیشهها و آرزوهایشان میتوانند بر حوادث و اتفاقات تأثیر بگذارند. رضا گاهی آرزو میکرد که برادر کوچک مزاحمش، رامین، وجود نداشت. روزی رامین در یکی از مراکز خرید گم شد. طبیعتاً یک بزرگسال، گمشدن رامین را یک حادثه تلقی میکند ولی رضا ناپدید شدن او را نشانهای از قدرت اندیشههایش میدانست.
کودکان سه ساله رابطه علت و معلولی را درک نمیکنند. در تصور آنها حوادث مرتبط با زمان رابطهای اتفاقی و غیرقابل پیشبینی دارند.
روزی رضا یک اسباببازی را به طرف برادر کوچکش پرتاب کرد و به این ترتیب یکی از قوانین و مقررات خانواده یعنی پرتاب نکردن اشیاء را زیر پا گذاشت. بر اثر برخورد اسباببازی با صورت رامین، خراش بزرگی بالای ابروی او به وجود آمد. چند ساعت بعد هنگامیکه رضا دچار تب و گوشدرد شد، پنداشت که این بیماری تنبیهی است که براثر مجروح کردن برادرش به آن دچار شده است. ازنظر رضای سهساله، وقوع دو حادثه که ازنظر زمانی تا این حد به هم نزدیک هستند، باید باهم مرتبط باشند.
خودمداری
کودک سه ساله احساس میکند مرکز عالم است. در این تفکر خودمدار، کودک حوادث طبیعی را چیزهایی میداند که همه برای او و به نفع او اتفاق میافتند. امواج، خود را به ساحل میزنند تا با او بازی کنند و خورشید هر روز صبح طلوع میکند تا او را گرم کند.
خودمحور بینی نباید با خودخواهی اشتباه گرفته شود. زیرا اینگونه نیست که کودک سه ساله به نظر دیگران اهمیت نمیدهد، بلکه هنوز انعطافپذیری لازم برای این کار در او رشد و تکامل نیافته و شکل نگرفته است.
به این دلیل، خطاب قرار دادن کودکی که دیگران را کتک میزند یا گاز میگیرد و پرسیدن اینکه آیا دوست داری کسی این رفتار را با خودت بکند؟ بیفایده و غیر مؤثر است. زیرا او قادر نیست خود را در جای دیگری تجسم کند و نمیتواند رفتارش را به خاطر فرد دیگری تغییر دهد و تعدیل کند. در این سن، او تنها به خود میاندیشد.
اعتقاد به روح داشتن اشیاء
کودک سه ساله بین اشیای جاندار و اشیای بیجان تفاوتی قائل نیست. او نمیتواند درک کند که چرا دسته شکسته فنجان را میتوان به آن چسباند اما گلبرگها را نمیتوان به گل چسباند.
او احساسات بشری را به اشیای بیجان نسبت میدهد. مثلاً اگر در حین راه رفتن روی جدول پیادهرو زمین بخورد، مقصر پیادهروی بد است که موجب زمین خوردن او شده است.
تفکر زمانی
درک مسئلۀ زمان برای کودک سه ساله مشکل است. کودک سه ساله، زمان را در رابطه با برنامۀ روزمرهاش درک میکند و ترتیب فعالیتهای روزانهاش را میداند. او صبح را با رفتن به مهدکودک و عصر را با بازگشت والدین از کار مرتبط میداند.
دورههای زمانی طولانیتر برای کودک سه ساله غیرقابل درک است. فرارسیدن تعطیلات آخر هفته، موجب سردرگمی کودکی که در طول هفته از شنبه تا پنجشنبه به مهد رفته است، میشود و درست بهمحض سازگار شدن کودک با برنامۀ تعطیلات آخر هفته، دوباره شنبه فرامیرسد. تعطیلات طولانی، سردرگمی و حیرت کودک را حتی بیشتر میکند.
تشویق کودک اندیشمند سه ساله
کودکان سه ساله بسیار مشتاق و آمادهاند که اطلاعات خود را هرچه بیشتر افزایش دهند. آنها روزانه صدها سؤال میپرسند. معمولاً بهترین واکنشها در مقابل کودکان، واکنشهای ساده و مستقیم هستند. کودکان از پاسخهای طولانی و مفصل خسته و دلزده میشوند. مطمئن باشید درصورتیکه پاسخ اولیه شما رضایتشان را جلب نکند سؤالهای خود را تکرار خواهند کرد.
والدین لزوماً نیازی به دانستن پاسخ تمام پرسشها ندارند. واکنشی از قبیل نمیدانم. بگذار جوابش را از کتاب برایت پیدا کنم، جواب کاملاً قابل قبولی برای کودک است.
نیازی نیست که والدین تمام کار را انجام دهند و پاسخ کامل را در اختیار کودک قرار دهند. پرسش لامپ چطور کار میکند؟ میتواند با یک پاسخِ نمیدانم، تو چه فکر میکنی؟ روبهرو شود.
کودک به تجربۀ تفکر و تعمق در مورد یک پرسش و فرصتِ یافتنِ جواب نیاز دارد. برای اندیشیدن درباره پرسشش، فرصتی به او بدهید. در صورت گیج و سردرگم شدن کودک برای یافتن پاسخ، راهنماییهای مختصری در اختیار او قرار دهید.
تشویق کودک ا حتی اگر او نتواند به پاسخ صحیح برسد، به خاطر داشته باشید. هدف سرگرم کردن و به کار واداشتن او بهعنوان یک اندیشمند فعال است. کودک با پرسشهای بیشتر به معلوماتش میافزاید و با یافتن پاسخهای بیشتر برای مسائل، اعتماد بیشتری نسبت به تواناییهای خود کسب خواهد کرد که به او کمک میکند در آینده با روشی مثبت با چالشها روبهرو شود.
مشاهدۀ جهان از دیدگاه یک کودک سه ساله، درک و ارزش جدیدی از زیباییها و پیچیدگیهای آن به وجود میآورد.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼