من تک فرزندم، چرا انقدر در معرض توجهم؟
گاهی اوقات کودک احساس میکند که زیر ذره بین والدین قرار دارد و کوچک ترین رفتار او از نظر آنان پنهان نمی ماند.
گاهی اوقات کودک احساس میکند که زیر ذره بین والدین قرار دارد و کوچک ترین رفتار او از نظر آنان پنهان نمی ماند. این حس به جهت این که کودک در می یابد مورد توجه است و احساس تنهایی نمی کند ارزشمند است اما جنبه ای منفی نیز دارد زیرا او خود را در محاصره می بیند و کوچک ترین خطای وی از نظر والدینش پنهان نمی ماند.
والدین توجه ویژه ای نسبت به فرزند اول خود دارند که این در مورد سایر فرزندانشان دیده نمی شود. آنها هم اشتیاق دارند و هم نگران هستند زیرا نخستین تجربه ی پدر یا مادر بودن را سپری میکنند.
آنان از این که دارای فرزندی شده اند شادمانند ولی در عین حال مسئولیت خود را بسیار جدی تلقی کرده و احتیاط فراوانی به عمل می آورند و دقت و حساسیت بیشتری نشان می دهند و به محض مشاهده ی کوچک ترین نشانه ای از ناراحتی در فرزندشان به پزشک مراجعه میکنند زیرا بسیار بیشتر از والدین چند فرزند نگران هستند و اعتماد به نفس کمتری دارند که به تدریج پس از کسب تجربیاتی در این زمینه از میزان نگرانی آنها کاسته می شود.
والدین به طور معمول تمام مدارک مربوط به فرزند اول ( عکس ها ، نقاشی ها و وسایل بازی) او را با دقت حفظ میکنند.
گردآوردن این وسایل حاکی از توجه خاص آنها به فرزند اول است ضمن آن که یادآور می شویم تمام کودکانی که فرزند اول هستند تا مدتی تک فرزند محسوب می شوند. این مدارک اغلب در مورد فرزند دوم با دقت کمتری نگاه داری شده و مانند مدارک فرزند اول کامل نیست.
اگر فرزند اول یا تک فرزند چنین جمله ای را بیان کند : (( به حرفم گوش کن بگذار نشانت بدهم ببین چقدر قشنگ نقاشی کرده ام)) والدین با علاقه ای وافر به او پاسخ مثبت می دهند.
نخستین فرزند در حکم موش آزمایشگاهی است زیرا والدین تمام ایده های تربیتی خود را در مورد او اجرا می کنند و مهارت های خود را در نقش پدر و مادر تقویت میکنند. جلب رضایت کودک ، تشویق وی به همکاری و جلب موفقیت او به آزمون و خطای زیادی نیاز دارد که والدین را دچار اضطراب میکند.
والدین در نخستین تجربه ی تربیتی خود نمی دانند چه باید بکنند لذا به مطالعه ی کتاب های تربیتی تمایل زیادی دارند و به نظرات و توصیه های متخصصان عمل میکنند.
گاه کودکانی که تنها فرزند خانواده هستند احساس اضطراب والدین خود را درک میکنند. در چنین وضعیتی ترس و اضطراب والدین به آنها نیز سرایت کرده ، در تصمیم گیری آنان تاثیر میگذارد : (( من از اشتباه کردن خیلی وحشت دارم و همیشه احتیاط میکنم زیرا والدینم چنین رفتاری با من دارند. آنها در تربیت من بسیار دقیق هستند و به همین دلیل من هم آموخته ام که در برخورد با خودم خیلی دقیق باشم)).
مردم معمولا به امور مورد اهمیت خود توجه زیادی دارند. والدین نیز به دلیل اهمیتی که برای فرزند اول قائل هستند او را در مرکز توجه خویش قرار می دهند که این گونه برخوردها سه نتیجه به بار خواهد آورد :
۱- کودک احساس می کند که دارای ارزش ها و توانایی های بسیاری است.
۲- کودک نسبت به رفتار خود بسیار دقیق خواهد شد زیرا والدینش چنین رابطه ای با او دارند.
۳- کودک می آموزد که خود را در معرض توجه دیگران ( حداقل در منزل) قرار دهد.
توجه کردن دارای اهمیت زیادی است از کودکان چهار ، پنج ساله سوال کنید که آیا ترجیح می دهند مسخره شوند یا کسی آنها را تحویل نگیرد و توجهی به آنها نکند. بیشتر آنها ترجیح می دهند که مسخره شوند زیرا توجه نامطلوب بهتر از بی توجهی است.
کودکی که به هر نحوی مورد توجه قرار می گیرد احساس می کند حضور دارد و دیگران برای برقراری ارتباط با او وقت صرف میکنند.
تک فرزندانی که به توجه فوری نیاز دارند ممکن است رفتارهایی را مرتکب شوند که حتی توجه منفی والدین خود را جلب کنند. کودکی که بی صبرانه می خواهد در مورد مدرسه با پدر و مادرش صحبت کند ولی او را سرگرم صحبت با تلفن می یابد ممکن است مکالمه ی او را قطع کند.
(( من میخواهم به تو بگویم که امروز چه اتفاقی در کلاسم روی داده است.)) اما اغلب والدین با مشاهده ی مزاحمتی که فرزندشان پدید آورده عکس العملی نامناسب نشان می دهند.
این نوع توجه و حتی تنبیه شدن برای کودکان قابل تحمل تر از بی توجهی است. کودکانی که به جلب توجه فوری نیاز دارند قادر نیستند صبر کنند لذا می کوشند تا با بد رفتاری توجه والدین را به سوی خود معطوف سازند.
والدین می توانند به روش های گوناگون به فرزندشان توجه کنند. این نوع توجهات متنوع موجب می شود تا کودک دلایل مختلفی برای ارزش ها و توانمندی های خود داشته باشد برخی از توجهات رایج عبارتند از :
- نگاه کردن به او و دقت در کارهایی که انجام می دهد. در این صورت کودک احساس می کند که ارزش آن را دارد تا مورد توجه قرار گیرد.
- کمک کردن و تشویق کردن . در این حال کودک در می یابد که ارزش آن را دارد که کسی برای او وقت صرف کرده و به او کمک کند.
- نشان دادن علاقه و کنجکاوی .کودک می فهمد که ارزش آن را دارد تا کسی او را بشناسد.
- راهنمایی کردن. کودک احساس میکند ارزش مراقبت کردن را دارد. (( ما نمیتوانیم منتظر شویم و ببینیم که به خودت صدمه بزنی)). هر چه تنوع توجهات والدین به فرزندشان بیشتر باشد کودک نسبت به ارزش های وجودی خود حساسیت بیشتری نشان خواهد داد.
چنین کودکی نسبت به شخصیت خود دیدگاهی مثبت خواهد داشت و از این مثبت بینی لذت خواهد برد. او همیشه احساس می کند که شخصیتی ارزشمند دارد و لذا هیچگاه احساس تنهایی نخواهد کرد.
او به ندرت بی حوصله می شود و بیشتر اوقات خود را سرگرم کاری میکند و شخصیتی قانع دارد. کسانی که با تک فرزندها ازدواج می کنند اتکا به نفس آنها را ملاحظه میکنند. همسران این افراد برخی اوقات آنها را تنها می گذارند تا آنها بتوانند از تنها بودن خود لذت ببرند.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼