کودکان کار در ایران، خونشان در شیشه است
امروز تکدیگری در شهرهای ایران به قدری پولساز است که برخی از کودکان اتباع بیگانه را به طمع سفر به تهران انداخته است.
امروز تکدیگری در شهرهای ایران به قدری پولساز است که برخی از کودکان اتباع بیگانه را به طمع سفر به تهران انداخته است. هرچند تمام این کودکان با پای خود قدم در این شهر هزاررنگ نمیگذارند و مافیای کودککار آنها را به ایران و تهران روانه میکند.
این کودکان در بدترین شرایط در خیابانها دستفروشی یا تکدیگری میکنند یا در اثر همکاری مافیای کودککار و مافیای زباله سر از سطلهای پسماند شهر درمیآورند.
آیا عدم سیاستگذاری درست در زمینه ساماندهی کودکان کار آنها را برای حضور در ایران تشویق میکند؟ ساماندهی کودکان کار تا چه میزان موفق بوده و چه راهکارهایی برای بهبود وضعیت کودکان کار در ایران امتحان شده است؟ مساله کودکان کار امروز زندهتر از همیشه در خیابانهای کلانشهرهای ایران نفس میکشد و بهنظر میرسد سالهاست راهحل برای برخورد با این پدیده نایاب است و تمام مسئولان به راهحل موقت ساماندهی و جمعآوری آنها روی آوردهاند.
چرا پای این کودکان به ایران و کلانشهرهایی مانند تهران میرسد و نقش سیستم نظارت در گمرک ایران تا چه میزان در ایجاد این معضل احساس میشود؟ مسئولان گمرک همواره از کمبود تجهیزات و دستگاههای ایکسری گلایه کردهاند،
اما نکته قابلتوجه اهمیت مساله قاچاق انسان برای مسئولان است و شاید اگر توجه بیشتری به مساله قاچاق انسان وجود داشته باشد ناخودآگاه سیستمهای نظارت و تشخیص نیز در مرزها قویتر میشوند.
برخی مسئولان مشکل را سیستم ضعیف نظارت نمیدانند و معتقدند اگر به مساله کودکان کار در ایران به درستی پرداخته شود در این صورت قطعا کودکان افغانستانی، پاکستانی و بنگلادشی به بهانه حضور در ایران و کار رهسپار کشور نمیشوند. مساله کودکان کار چند سال است که بهصورت جدی به زبان همه افتاده و هر مسئول از نماینده مجلس تا مدیر شهرداری هر از گاهی وضعیت زندگی آنها را تشریح کرده و آن را اسفبار میخواند.
خون کودکان در شیشه است
کودکان کار در خیابان یا کارگاههای آجرپزی و خیاطی تفاوتی با یکدیگر ندارند و وجه تشابه تمام آنها چهره غمزده و قلب مالامال از درد است. اطلاع دقیقی از تعداد آنها وجود ندارد، اما کثرت آنها در هر گوشه شهر نشان از ازدیاد جمعیت آنها دارد. کودکانی که فال و دستمال میفروشند یا آنهایی که تا کمر در سطل زباله خم شدهاند. آنها همه جا هم هستند از سطح خیابان گرفته تا درون اتوبوس، مترو، خانه، کارگاه، شرکتها و... کافی است اندکی در کوچه و پس کوچهها و خیابانهای این شهر سرک بکشید تا قطعا دختر یا پسر کوچک و کودککاری را مشاهده کنید.
بخش کوچکی از درآمد در جیب خودشان میرود و گاهی از همان نیز محروماند و سرپرست، سرکارگر یا قیم قانونی آنها مزد زحمات بیدریغ و طاقتفرسای این کودکان را به جیب میزند. مافیای کودکان کار امروز آزادانه و با فراغ بال نفس میکشد و خون این کودکان را در شیشه میکند. خلأهایقانونی موجود نیز راهشان را باز گذاشته تا به راحتی کودکان را به ایران قاچاق کنند. کودکان قاچاقشده تنها بهطور کودکان کار نیستند، اما جمعیت قابلتوجهی از آنها را تشکیل میدهند.
مافیای کودکانکار را دریابید
سازمان بهزیستی این روزها یک سر دارد وهزار سودا! بنابراین دور از انصاف است که از مسئولان این سازمان درخواست رفع معضل کودکان کار را داشته باشیم. آن هم در صورتی که سازمان بهزیستی متولی اصل موضوع ساماندهی کودکان کار است.
از سوی دیگر ساختارهای محکم و نفوذناپذیر مافیای قاچاق انسان به حدی قدرتمند که تنها میتوان با مکانیزمهای قدرتمند قانونی مقابل آنها ایستاد و از حقوق کودکان بهعنوان انسانهایی آسیبپذیر در مقابل آنها حمایت کرد. بهگفته عضو کمیسیون اجتماعی مجلس دومیلیون کارگر خارجی بهصورت غیرمجاز در کشور حضور داشته و زندگی میکنند. حسن لطفی افزود: «متاسفانه بیتوجهی نسبت به حضور و ورود اتباعخارجی به کشور باعث شده مافیا از این موضوع استفاده و اقدام به ورود کودکان کار خارجی به کشور کنند.»
نبود متولی ثابت دردسرآفرین است
اگر حرفهای مدیران یک کاسه شود سردمداران مافیای کودکانکار کاسه و کوزهشان را جمع میکنند! در واقع نبود متولی واحد در مورد کودکانکار و هماهنگی دستگاههای مختلف کار را بسیار سخت کرده است. در آخرین طرح ساماندهی کودکان بهزیستی متولی و مجری اصلی طرح ساماندهی کودکان خیابانی بود، اما شهرداری، نیرویانتظامی و قوهقضائیه نیز از همکاران طرح بودند و با سازمان بهزیستی همکاری کردند، اما همچنان موضوع کودکان کار حلنشده باقی ماند. بهگفته کارشناسان حدود ۸۰درصد کودکان کارهای کاذب از فرزندان اتباعبیگانه هستند که به نام کار، کرایه و خریداری شده یا دزدیده و به ایران آورده شدهاند.
والدین این کودکان در کشور خودشان هستند و اینجا در کنار خانوادههای کاذب زندگی میکنند. افرادی که بهنوعی ارباب آنها هستند مزد آنها را میدهند و درآمد آنها را میگیرند. این کودکان روزانه ۱۰۰ تا ۴۰۰هزار تومان درآمد دارند.
مساله تنها شرایط اقتصادی نیست
برخی تقصیر را به گردن شرایط اقتصادی و اجتماعی میاندازند و معتقدند اگر شرایط اقتصادی عموم افراد جامعه بهبود یابد ناخودآگاه معضل کودکان کار نیز در ایران تمام میشود. اگر تمام کودکان کار را ایرانی بدانیم این سخن کاملا درست است، اما اگر بپذیریم بخشی از آنها فرزندان اتباعبیگانه یا مهاجران غیرقانونی به کشور هستند در این صورت بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی سبب ریشهکنی این معضل در جامعه نمیشود. اولین مساله در مورد کودکان خیابانی اجبار خانواده به کار است که باعث میشود بچه به این شکل وارد جامعه شود.
اتباعخارجی دچار مشکلات بیشتری هستند و بیشترین مشکل آنها مسائلجنسی است. دامنه آزار جنسی حتی بچه های هفتساله را هم درگیر میکند. وقتی کودکانخیابانی در مکانی اجتماع میکنند کسی که بزرگتر است چون خودش در گذشته مورد آسیب بوده سعی میکند با آزار رساندن به بچههای کوچکتر، اعمال قدرت کند. خانوادهها هم چون میبینند درآمد بالاست، بچهها را وادار میکنند که سر خیابان بروند و چشمشان را بر این آسیبها میبندند و شهروندان هم فقط ظاهر امر را میبینند و با دلرحمی به آنان کمک نقدی میکنند که باید فرهنگسازی شود.
35هزار دانشآموز بدون شناسنامه در تهران
یک عضو کمیسیون اجتماعی مجلس در گفتوگو با «آرمان» در ارتباط با معضل ترانزیت کودکانکار میگوید: براساس آمار رسمی 60درصد کودکان کار متعلق به اتباع بیگانه هستند. یکی از عوارض وجود اتباع بیگانه غیرقانونی در کشور مساله کودکانکار است. سلمان خدادادی میافزاید: بیشترین سهم اتباع بیگانه را اتباع افغانستانی تشکیل میدهند. این افراد از اوایل انقلاب به کشور آمدند و ماندگار شدند، برخی از آنها در این کشور اقامت گرفتند و برخی دیگر نیز اقامت قانونی دریافت نکردند.
او خاطرنشان میکند: این افراد مسائلی اجتماعی مانند کودکانکار را پدید آوردهاند. بیشترین حضور اتباع افغانستانی در استان تهران است. خدادادی میافزاید: در حالحاضر در استان تهران 35هزار نفر دانشآموز بدون شناسنامه داریم. این دانشآموزان بیهویت و نامشروع نیستند، اما والدین آنها مجوز اقامتقانونی در ایران ندارند. هنگامی که زمان تحصیل کودکان در این خانوادهها فرا میرسد مسئولان بهدلیل حس انساندوستی به فرمانداری تهران اجازه تحصیل این دانشآموزان را میدهند. خدادادی میافزاید: برای ریشهکنی معضل کودکانکار وزارت کشور باید قوانین موجود کشور را درستی اجرا کند. براساس مصوبات مجلس و قوانین موجود در ساماندهی این افراد هیچخلأ قانونی وجود ندارد.
در مجلس ششم به منظور آنکه بهبود عملکرد مسئولان وزارت کشور و نیروی انتظامی قوانین متقنی مصوب شد که آن قوانین حضور اتباع افغانستانی در کشور را قانونمند کرد. او میگوید: برای باز گذاشتن دست نیرویانتظامی، قوه قضائیه و وزارت کشور حتی قوانین و مصوباتی برای افرادی تصویب شد که مهاجران غیرقانونی را بهکار میگیرند یا به آنها پناه و محل زندگی میدهند.
خدادادی میافزاید: قانون با افرادی که از این مهاجران غیرقانونی استفاده غیرقانونی و در مواردی مانند کودکانکار از این کودکان بهعنوان برده بهرهکشی کنند برخورد قانونی و جدی میکند و مجلس نیز برای آنها مجازات تعیین کرده است. در صورت اجرای قوانین بسیاری از معضلات کودکانکار و اتباعبیگانه غیرمجاز در ایران حل خواهد شد. او تاکید میکند: حلقه مفقوده برای حل مسائل اتباع بیگانه غیرمجاز در ایران اجرای کامل قوانین موجود در کشور است. خدادادی میگوید: اگر مسئولان قوانین را در وزارت کشور، نیرویانتظامی و قوهقضائیه کاملا اجرا کنند در نهایت شاهد ساماندهی این کودکان خواهیم بود و سرنوشت این کودکان مشخص خواهد شد.
در این صورت این کودکان به همراه خانوادههای خود بهصورت قانونی در ایران میمانند یا به کشور خود بازمیگردند و در هر صورت باید اصولی جمعآوری شوند و برای آن تمهیداتی اندیشیده شود. او میافزاید:درصد کمی از این خانوادهها به ایران ترانزیت میشوند و اغلب این کودکان دارای خانواده هستند.
برخی دیگر از این کودکان نیز در گروههایمافیایی کودکانکار مشغول به فعالیتاند و در اجاره یک فرد هستند. او میگوید: پدیده کودکانکار را در کلانشهری مانند تبریز با دومیلیون جمعیتشهری مشاهده نمیکنیم. در این استان فرهنگسازی صورت گرفته و فعالیتهایفرهنگی بسیاری شده تا مردم به این افراد کمک نکنند و کسی در این شهر به تکدیگری روی نیاورد.
منبع:
سلامت نیوز
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼