تربیت کودک قدرشناس، آرزوی هر والدین
داشتن فرزندان قدرشناس و نیکو از آرزوهای همه مادران و پدران است.
داشتن فرزندان قدرشناس و نیکو از آرزوهای همه مادران و پدران است. اما واقعیت این است که بیشتر رفتارهای فرزندان در آینده براساس رفتارها و شیوه تربیت والدین شکل میگیرد. پس اگر میخواهید فرزندانی خوب و قدرشناس تربیت کنید باید نکات تربیتی و آموزشی را به خوبی بدانید. در ادامه به تجربههای یک مشاور حرفهای درباره تربیت فرزندان قدرشناس پرداختهایم که خواندن آن خالی از لطف نیست.
همیشه از والدین میخواهم برای فرزندانشان جریان شکستهای خود را هم چاشنی ماجرای موفقیتهایشان کنند. محبت کردن و مهربانی را فراموش نکنند و به فرزندان خود بها بدهند. این رفتارها در گشذت زمان، اثرات فوقالعادهای خواهند داشت.
در طول هفته گذشته، دو مقاله درباره حد و حدود حقوق یک فرد در خانواده خواندهام. این مسئله به نظر دغدغه خانوادههای طبقه متوسط رو به بالا است که دلمشغولیهای مالی ندارند اما دلشان میخواهد فرزندشان قدر داشتههایش را بداند.
این شد که تصمیم گرفتم این هفته برای پاسخ به سوال «چگونه فرزندان قدرشناس تربیت کنیم» ؛ مراجعه کنندگانی را در نظر بگیرم که مشکل مالی ندارند و بچههایشان در وضعیت مناسبی هستند. فکر میکنم این مقاله به کار همه میآید. همه گاهیاوقات، نیاز به یادآوری دارند.
آلی و نتان، زوجی باهوش، سختکوش و موفق هستند که به تربیت فرزندانی مهربان اهمیت میدهند. از همان اولین ملاقات به چشمم خونگرم و دلپذیر آمدند. میگفتند مشکل مالی ندارند و این همان چیزی است که در مورد تربیت بچهها نگرانشان کرده است. در ادامه نکاتی را که درباره ی نحوه ایجاد حس قدرشناسی در کودکان با آنها به اشتراک گذاشتم و به گفته خودشان اثربخش بوده را با هم میخوانیم:
ابتدا، از آلی و نتان خواستم به وقتهایی فکر کنند که صرفا به خاطر استطاعت مالی، برای بچه ها چیزی میخرند یا به راحتی، درخواستهایشان را قبول میکنند. از آنها خواستم یاد بگیرند برای درخواستهای خرید بچهها مرز و محدودیت تعیین کنند؛ چیزی حتی فراتر از نه گفتن.
آنها عباراتی را به دایره جملاتشان اضافه کردند. مثلا «برای داشتن چیزی که میخواهی چه کارهایی میتوانی انجام بدهی؟»، «دفعه بعد درباره خریدنش با هم حرف میزنیم، باشه؟»، «امروز برای خوشحالی دیگران چه کاری انجام دادی؟» این عبارات به والدین فرصتی برای فکر کردن میدهد و باعث میشود احساس کنند کنترل بیشتری روی فرزندانشان دارند.
«چه کار میتونی برای به دست آوردن خواستهات انجام بدهی؟ »« دفعه بعد درباره خریدنش با هم حرف میزنیم، باشه ؟» و « امروز برای خوشحالی دیگران چه کاری انجام دادی؟».
در مرحله بعد از آنها پرسیدم که راه حلشان برای رسیدن به ارزشی مثل قدرشناسی چیست؟ پاسخ دادند که میخواهند به جامعه کمک کنند و استعدادها و تواناییهایشان را به اشتراک بگذارند. بعد از گفتوگو درباره این موضوع، انجام پروژهای را آغاز کردند که بچهها هم در آن نقش داشته باشند. گفتند قبلا کارهایی مانند اهدای پول به خیریه یا صندوق مدرسه انجام میدادهاند اما بچهها چندان در جریان این کارها قرار نمیگرفتند و زیاد برایشان مهم نبوده است. این بار، کمک به یک گرمخانه نوجوانان کمک کرد بچهها عملا ببینند که چگونه میتوان در یک تجربه کمکرسانی و کار خیر شریک شد. این تجربه برای بچهها بسیار مؤثر بود.
لزوما نباید قدرشناسی را با انجام برنامههای سیستماتیک به بچهها آموزش داد، اما این خانواده با حرف زدن و نوشتن درباره مواردی که معمولا به خاطرشان شکرگزار بودند در پی برداشتن گامی جدی برای تربیت فرزندان قدرشناس بودند. من آنها راهنمایی کردم و گفتم که حتما نباید به خاطر موارد بزرگی مثل هدیه گرفتن شکرگزار باشند؛ بلکه می توان به خاطر سلامتی، آب آشامیدنی و غذای تازه و سالم هم شکرگزار بود. در واقع، قدردانی با درک ارزشهای کوچک اما تاثیرگذار شکل میگیرد. والدینی که به من مراجعه کرده بودند از این نکته آموزشی بسیار استقبال کردند و معتقد بودند این مشاوره قبل از آنکه برای فرزندانشان موثر واقع بشود برای خود آنها بسیار مفید بوده است.
قرار شد که فرزندان این والدین به دنبال ایجاد و نهادینه کردن رفتارهایی در فرزندشان باشند که جلوه قدرشناسی را در زندگی خود بیشتر نشان بدهند. آنها از بچهها خواستند که برای پدر بزرگ و مادربزرگهایشان کارت تشکر بنویسند و بفرستند. همچنین به بچهها برای اشتباه کردن و تجربه کردن و این که خودشان بعضی چیزها را کشف کنند بیشتر میدان دادند. ما متوجه شدیم که والدین گاهی آن قدر تلاش میکنند همه چیز را برای بچه ها فراهم کنند که دیگر کودک فرصت موفق نشدن پیدا نمیکند. یادتان باشد، قدرشناسی از خانه آغاز می شود.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼