بیماری افسردگی در زنان، نقش باورهای نادرست
طبق تحقیقات به عمل آمده امروزه و در جوامع در حال توسعه زنان بیشتر از مردان در معرض ابتلا به افسردگی قرار میگیرند.
طبق تحقیقات به عمل آمده امروزه و در جوامع در حال توسعه زنان بیشتر از مردان در معرض ابتلا به افسردگی قرار میگیرند چرا که بیشتر احساساتی هستند و نسبت به کوچکترین اتفاقات از خود واکنش های هیجانی نشان می دهند که این خود می تواند در برخی از موارد موجب سرخوردگی در میان زنان شود.
گفتنی است دلایل فیزیولوژیکی زنان خود نیز نقش بسزایی در ابتلا به افسردگی دارد، چرا که زنان تحت تاثیرهورمون های زنانه دچار اختلالات خلقی در طول ماه می شوند که این مهم نیز در ابتلا به افسردگی تاثیرگذار است. با این اوصاف می توان گفت زنان از لحاظ فیزلوژیکی و جنسیتی مستعد افسردگی هستند.
بررسی تاثیر نقش اجتماعی زنان در ابتلا به افسردگی
آنچه مسلم است برخورداری از نقش اجتماعی تاثیرگذار میتواند مانعی در ابتلا به افسردگی در زنان باشد. هر چند این مهم یک قاعده کلی نیست و در بیشتر مواقع شامل استثناها نیز خواهد شد، چرا که در برخی از موارد زنان شاغلی که از رضایت شغلی و اجتماعی مناسبی برخوردار هستند نسبت به سایرین کمتر مبتلا به افسردگی می شوند. هر چند در این مجال باید متذکر شد که این دسته از زنان، باز هم افرادی هستند که مبتلا به افسردگی ها شدید شوند که در این باره باید دلایل دیگری چون برقرار نکردن ارتباط اجتماعی مناسب یا وجود تبعیض های جنسیتی متعدد میتواند دخیل باشد، به عنوان مثال امروزه بسیاری از زنان با توجه به اینکه در داخل و خارج از خانه کار می کنند. بیشتر در معرض افسردگی هستند، چرا که بیشتر زمان خود را مشغول انجام وظایف خود هستند و در مقابل زمان کمتری را برای خود صرف می کنند که این خود در بلند مدت می تواند به این منجر شود که زن این حس را داشته باشد که عمر خود را صرف دیگران کرده است و در این میان خود را تنها یک بازنده یا قربانی بداند که این طرز تفکر خود نشانه بارز افسردگی است. از سوی دیگر باید خاطر نشان کرد که امروزه با توجه به بمباران
اطلاعاتی که از زندگی دیگران در فضای مجازی وجود دارد و به طور حتم بسیاری از آنها نیز واقعیت ندارد، مدام برخی از زنان خود را با دیگران مقایسه میکند و در بیشتر اوقات فکر میکند که از همنوعان خود عقبتر هستند که این خود بنا به اظهار نظر روانشناسان می تواند زمینهساز بروز افسردگی در زن شود. با این اوصاف میتوان ادعا داشت که استفاده بیرویه از فضای مجازی می تواند منجر به افسردگی شود. زندگی با مردان سلطهگر نیز میتواند احتمال ابتلا به افسردگی را در زنان بیشتر کند، چرا که یک مرد سلطه گر همیشه و در همه حال می خواهد شرایط زندگی و نوع رفتار، پوشش و حتی مراودات و ارتباطات زن خود را نیز کنترل کند که این مهم به مرور زمان باعث ایجاد افسردگی در زن خواهد شد. از این رو روانشناسان توصیه می کنند، برای ادامه زندگی با این افراد از مشاوره درمانی استفاده کنند و در صورت عدم درمان زندگی خود را به طور رسمی و قانونی پایان دهند.
افزایش ابتلا به افسردگی در زنان متاهل
طبق تحقیقات به عمل آمده در برخی از موارد میزان ابتلا به افسردگی در زنان متاهل بیشتر از زنان مجرد است که علت این امر را می توان در باورهای نادرست حاکم بر جامعه، جای خالی آموزش یا برخی دلایل دیگر جستوجو کرد که در ادامه به آن اشاره خواهد شد. بسیاری از روانشناسان بر این باور هستند که برخی از زنان متاهل به دلیل اینکه بعد از ازدواج با محدودیتهای بسیاری چون محدودیتهای مالی یا روابط اجتماعی مواجه می شوند، نسبت به دیگران بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی قرار می گیرند که علت اصلی این مهم از دید جامعهشناسان انتخابهای ناهمگن و احساسی است. به عبارت سادهتر عدم انتخاب درست یا عقلانی و همچنین داشتن تصورهای کودکانه از زندگی مشترک خود می تواند زمینهساز بروز افسردگی در زنان شود. از طرف دیگر برخی از زنان متاهل توانایی انجام مسئولیت های ابتدایی زندگی را ندارند و معتقد هستند که انجام این حجم بالای مسئولیتها از توان آنها خارج است. از این رو به مرور زمان با همسر و یا خانواده او با مشکل بر می خورند که این مهم خود می تواند با گذشت زمان به افسردگی این دسته از زنان منجر شود، با این اوصاف روانشناسان پیشنهاد میکنند که از کنار
ابتداییترین مشکل هرگز نباید به راحتی عبور کرد، بلکه بهتر است با آرامش و منطق سعی بر حل مشکل یا اختلاف نظر پیش آمده کرد تا زن با تلبنار احساسات منفی در گذشت زمان مواجه نشود.
پیروی از باورهای سنتی نخنما ممنوع
یکی دیگر از دلایل افسردگی در میان زنان متاهل ایجاد تغییرات هورمونی مانند رسیدن به سن یائسگی در زنان میانسال است. هرچند طبق بررسی های به عمل آمده وجود فرهنگ ها یا باورهای سنتی نخ نما شده نیز در ابتلا به افسردگی در زنان میانسال نیز دخیل است. به عنوان مثال یک زن میانسال و سالمند در جامعه ما بیشتر سعی می کنند طبق سنت ها و باورهای رایج زندگی خود را ادامه دهد، باورهایی که توجه زن به خود مانند انجام ورزش گذراندن زمان مناسب برای خود و مواردی از این دست را مورد قبول نمی داند و در مقابل یک زن را در این رده سنی تنها موظف به چرخاندن امور زندگی و فرزندان خود می داند، اما این تصور به طور کامل اشتباه است و ادامه این روند جز افسردگی برای زنان ثمره دیگری نخواهد داشت.
افسردگی و عوامل ژنتیکی
از دیگر دلایل ابتلا به افسردگی در زنان نقش وراثت است، چرا که بنا به اظهار روانشناسان زنانی که یکی از اطرافیان آنها مبتلا به افسردگی باشند، احتمال بروز افسردگی در آنها نیز وجود خواهد داشت. از اینرو توصیه می شود، افراد دارای سابقه فامیلی بیشتر از خدمات مشاوره ای استفاده کنند. وجود مشکلات اجتماعی و اقتصادی نیز میتواند در ابتلای زنان به افسردگی تاثیرگذار باشد، چرا که تجربه ثابت کرده است. زنان تحمل گذراندن شرایط نامناسب اقتصادی و اجتماعی را کمتر از مردان دارند. بنابراین به هنگام بروز مشکلات اقتصادی یا اجتماعی از نظر روحی بسیار تضعیف میشوند که این خود می تواند به مرور زمان به افسردگی در زنان منجر شود. نداشتن ارتباطات مناسب اجتماعی را نیز می توان از دیگر دلایل ابتلا به افسردگی در زنان دانست، چرا که تحقیقات ثابت کرده است، زنانی که از روابط اجتماعی یا فردی ضعیف هستند، بیشتر از سایرین به افسردگی دچار می شوند. پیروی از رژیمهای غذایی یا عادات غذایی نامناسب نیز خود می تواند منجر به ابتلا به افسردگی در زنان شود، چرا که بررسیهای انجام شده مبین این موضوع است که استفاده بیش از اندازه از نمک، کافئین، کربوهیدرات یا مصرف
نوشیدنی های الکلی خود زمینه ساز بروز افسردگی در زنان است.
بارداری و افسردگی
بدیهی است طبق آمار موجود بیش از 40 درصد از زنان در دوران بارداری و یا پس از زایمان به افسردگی مبتلا می شوند که علت اصلی این امر از دید پزشکان تغییرات ژنتیک، ایجاد تغییرات هورمونی، درک نکردن شرایط موجود از سوی همسر، همراه نبودن مرد با زن در این دوران یا وجود اختلافات بسیار است. هرچند در این مجال باید متذکر شد که طبق آمار موجود میزان ابتلا به افسردگی در زنان باردار بیشتر در مادرانی که فرزند اول خود را به دنیا آورده اند، دیده می شود.
بررسی راهکارهای مقابله یادرمان افسردگی در زنان
پر واضح است که افسردگی تنها مختص زنان نیست و مردان نیز به آن مبتلا می شوند، اما مردان به علت داشتن آزادی های اجتماعی و فردی به راحتی این مشکل را حل خواهند کرد، اما زنان بهدلیل وجود محدودیت های بسیار بیشتر در این حالات باقی می مانند. از اینرو روانشناسان استفاده از خدمات مشاوره ای، ارزش نهادن به خود، برقراری روابط اجتماعی مناسب و مواردی از این دست را در درمان افسردگی زنان موثر می دانند. هر چند باید در نظر داشت که نقش جامعه و مردان در کاهش ابتلا به افسردگی زنان نیز تاثیرگذاراست. شایان ذکر است از آنجایی که زنان نقش کلیدی را به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در جامعه ایفا می کنند. بنابراین افسرده شدن این قشر از جامعه می تواند تبعات منفی بسیاری را بهدنبال داشته باشد، چرا که مادران افسرده، کودکان افسرده را نیز تربیت خواهند کرد که این مهم میتواندآینده یا سلامت جامعه را به مخاطره بیندازد. همچنین افسردگی زنان می تواند تاثیرات منفی را بر مردان بهجای بگذارد.
شاید دیگر زمان آن فرا رسیده باشد که با ارائه آموزش های لازم و همچنین فرهنگسازی جامعه بهتری را برای حضور یا حمایت از زنان بهوجود بیاوریم. در پایان باید خاطر نشان کرد که با توجه به نقش تاثیر گذار زنان در جامعه نمیتوان به راحتی از کنار افسردگی این قشر از جامعه عبور کرد، چرا که بیتوجهی به این مهم میتواند تبعات منفی و گستردهتری را به دنبال داشته باشد. انتظار میرود با تغییر در باورهای رایج، برخورداری از حقوق برابر میان زن و مرد و همچنین برخورداری از حمایت های قانونی و اجتماعی از زنان زندگی را برای این قشر تاثیر گذار در جامعه راحت تر و مناسب تر کند تا در سایه این مهم از جامعه سالمتری نیز برخوردار شویم.
منبع:
سلامت نیوز
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼