حرف شنوی کودک از والدین، نه راهکار مفید
شاید برای خیلی از مادرها سوال پیش اومده باشه که چرا کودکم جیغ میزند و جدیدا کودکم حرف شنوی ندارد و خیلی سوالات از این قبیل
شاید برای خیلی از مادرها سوال پیش اومده باشه که چرا کودکم جیغ میزند و جدیدا کودکم حرف شنوی ندارد و خیلی سوالات از این قبیل. هنگامیکه کودک شروع به صحبتکردن میکند، با او راحتتر میتوان ارتباط برقرار کرد، زیرا او میتواند نیازهای خود را ابراز کند ولی از آنجاییکه در ابتدا نمیتواند منظورش را بهطور کامل به ما برساند و ما نیز از "دا-بو" کردن او چیزی متوجه نمیشویم، کارمان کمی دشوار میشود. او دوست دارد صدای والدین خود را تقلید کند، بنابراین در آغاز حرفزدن او تاحدی عجیب به نظر میآید و برای هرچیزی جیغ میکشد. گاهی حرفزدن او بسیار شیرین و بامزه است و گاهی هم بسیار گوشخراش. بدیهی است که مجبورکردن او به اجرای مقررات کاری بیهوده خواهدبود.
راه کارهایی برای داشتن کودکی حرف شنو و جلوگیری از جیغ زدن او
چرا نمیتوانیم نظم و ترتیب را به کودکان بیاموزیم؟ چرا کودکم جیغ میزند؟ چرا کودک حرف شنوی ندارد؟ چگونه باید به کودک رفتار درست را بیاموزیم؟دلایل مختلفی که در طی رشد و مراحل مختلف اولیه زندگی کودک نمیتوان نظم و ترتیب را به کودکان آموخت متفاوت است که در این قسمت به برخی از نکات برجسته آن طی سنین مختلف میپردازیم:
1- شروع راه رفتن
کودکی که تازه شروع به راهرفتن کرده است. دوست دارد به همهجا برود و همهچیز را از نزدیک ببیند. او کاملاً قادر نیست تعادل خود را حفظ کند، مرتب به زمین میخورد ولی باز دوست دارد به جاهای ناامن و خطرناک برود. بنابراین والدین باید همواره مراقب او باشند. بعد از مدتی که راهرفتن یادگرفت نوبت به دویدن میرسد و بعد هم از پلهها بالارفتن! حال تصور کنید بخواهید به چنین کودکی نظم و ترتیب نیز بیاموزید!
2- کنجکاوی و دستزدن به همه اشیاء
کودک یکساله دوست دارد همهچیز را امتحان کند، اشیاء را بردارد، درهای کابینت را بازکند، کشوها را بکشد، سطل آشغال را خالی کند و خلاصه به همهچیز دست بزند. این کارها برای او یک نوع بازی و سرگرمی بهحساب میآید. بنابراین آموزش نظم و ترتیب به او بسیار دشوار است.
3- نامفهوم بودن صحبت های کودک
هنگامیکه کودک شروع به صحبتکردن میکند، با او راحتتر میتوان ارتباط برقرار کرد، زیرا او میتواند نیازهای خود را ابراز کند ولی از آنجاییکه در ابتدا نمیتواند منظورش را بهطور کامل به ما برساند و ما نیز از "دا-بو" کردن او چیزی متوجه نمیشویم، کارمان کمی دشوار میشود. او دوست دارد صدای والدین خود را تقلید کند، بنابراین در آغاز حرفزدن او تاحدی عجیب به نظر میآید و برای هرچیزی جیغ میکشد. گاهی حرفزدن او بسیار شیرین و بامزه است و گاهی هم بسیار گوشخراش. بدیهی است که مجبورکردن او به اجرای مقررات کاری عبث خواهدبود.
به تدریج که او صحبت کردن را فراگرفت، میتواند احساسات خود را به شما ابراز کند. آن کودکی که در ابتدا با همهچیز موافقت میکرد، اکنون نظرش را به شما میگوید، با شما مخالفت میکند، نه میگوید و بالاخره دست به هر کاری میزند تا شما را عصبانی کند. با این حال اگر شما وضعیت سنی او را درک کنید، رفتار او را راحتتر خواهیدپذیرفت.
4- تمایل به انجامدادن کارها به تنهایی
کودکان نوپا هنوز نمیتوانند بهطور درست و منطقی فکر کنند و تصمیم بگیرند. فعالیتهایی که در سال اول زندگی خود انجام میدهند، تقریباً بدون اراده و تصمیمگیری صورت میگیرد. اما یک کودک دوساله ابتدا محیط اطرافش را خوب بررسی میکند و بعد اقدام به انجام آن کار میکند، زیرا مهارتهای ذهنی او بهطور قابلتوجهی افزایش یافته است.
برای کودک یک ساله مهم نیست در کاری موفق شود یا نه، او تنها میخواهد کار موردنظر را انجام دهد. بههمیندلیل است که بیشتر در معرض خطر قراردارد. او هنوز مهارتی را بهطور کامل کسب نکرده، ولی اصرار به انجام آن دارد. گرچه شما میدانید که او قادر به انجام آن کار نیست ولی او به هیچعنوان حاضر نیست به حرفهای شما گوش دهد. بهعنوان مثال یک روز صبح، مبین اصرار داشت آبمیوهاش را خود داخل لیوان بریزد
او قادر بود این کار را انجام دهد ولی هنوز نمیتوانست تشخیص دهد که چهموقع لیوان پرمیشود. او به ما اجازه کمک نداد و بعد هم لیوان را بهقدر پر کرد که لبریز شد و تمام آن بر روی میز ریخت. تازه اینموقع بود که به ما اجازه کمک داد و دست از کار کشید. بنابراین واضح است اگر بخواهیم به اجبار به چنین کودکی نظم را بیاموزیم، تنها وقت خود را تلف کردهایم!
در سال دوم زندگی، کودک کنجکاو، ماجراجو، مصمم، بیباک و پر جنبوجوش میشود. کودکان با یکدیگر متفاوتاند و تربیت آنان نیز بهصورتهای گوناگون است. متین بسیار بااحتیاط است و پیش از انجام هر کاری درمورد فکر میکند. یعنی اگر درمورد کاری احساس خطر کند، اصلاً اقدام به انجام آن نمیکند ولی مبین طور دیگری است. بهعنوان مثال اگر اسباببازی موردعلاقهاش روی کابینت باشد برای گرفتن آن حاضر است هر کاری را انجام دهد. به این دلیل است که ما او را هیچوقت از جلوی چشممان دور نمیکنیم. شخصیت او طوری است که اگر بیفتد، سریع بلند میشود، اگر به او نه بگوییم، آنقدر اصرار میکند تا بله را بگیرد. با اینگونه کودکان باید طوری برخورد شود که هم درامان بمانند و هم بهطور صحیح تربیت شوند. به هرحال موقعیت سنی کودکتان را درک کنید و تربیت و آموزش مقررات به او را به وقتی مناسب موکول کنید.
5- لجبازی و نافرمانی
یک سری از رفتارهایی که ما در کودکمان نمیپسندیم، کاملاً طبیعی هستند و پایه و اساس شخصیت آینده او را تشکیل میدهند. بهعنوان مثال کودکی که از مرحله وابستگی خارج شده و کارهای جسورانهای انجام میدهد، ممکن است به نظر شما گستاخ و پررو بیاید. ولی یقین داشتهباشید که همین رفتار باعث میشود که او در آینده شخصیتی غیروابسته و متکی به خود داشتهباشد. لجبازی که اکنون شما در کودکتان مشاهده میکنید، سرسختی و پشتکار او را در آینده رقم میزند. اگر در کاری شکست بخورد، از آن درس میگیرد و دوباره آن را با اعتمادبهنفس فراوان ادامه میدهد. بنابراین مواقعی که کودکتان نافرمانی میکند، سعی نکنید او را تربیت کنید.
6- ایجاد تغییر در رفتار کودک
با افزایش رشد کودک، شما شاهد یک سری تغییرات در رفتار او خواهیدشد. لحظهای آرام و لحظهای دیگر ناآرام بهنظر میآید. بهعنوان مثال هنگامیکه کودک در مرحله دوستیابی است و یا میخواهد دست به کارهای جدیدی بزند، ناخودآگاه نگرانی و اضطراب در او افزایش مییابد ولی مطمئن باشید بعد از گذراندن این بحران، دوباره آرام خواهدشد. شما باید وضعیت روحی کودکتان را درک کنید و بگذارید مراحل رشدش را بهخوبی سپری کند. شاید احساس کنید او از شما فاصله گرفته است، جواب شما را میدهد و نافرمانی میکند. سعی کنید به این موضوع اهمیتی ندهید. این مرحله از رشد او نیز به سرعت خواهدگذشت. کودک در این مرحله علاقه دارد تمام کارها را خود بهتنهایی انجام دهد و خود را مطرح کند. بنابراین احساسات او را درک کنید.
زیاد عجله نکنید. بالاخره روزی فراخواهدرسید که او نزد شما میآید و کمک میخواهد و به شما فعالیتهایی را پیشنهاد میکند که بتوانید با یکدیگر انجام دهید. هنگامیکه والدین و کودک هردو از شرایط روحی متعادل برخوردار نباشند، مشکلات تربیتی دوچندان خواهدشد. بهعنوان مثال اگر او در انجام کاری پافشاری کند، شما آن را بهحساب لجبازی میگذارید.
درصورتیکه این رفتار کاملاً طبیعی است و نمایانگر این حقیقت است که میخواهد شخصیتی مستقل پیدا کند و یا اگر شما مشغول انجام کاری هستید و کودک سؤالی بپرسد و شما به او پاسخ ندهید، مسلماً شما فرصت داشتن یک حامی، مشاور و یا یک مربی دلسوز را از او خواهیدگرفت. بنابراین درمواقعی که تغییراتی در رفتار و اعمال کودکتان مشاهده کردید، دست از تربیت او بردارید.
7- ناآرامی و عصبیبودن کودک
همواره بهخاطر داشتهباشید آموزشهای مهمی از قبیل آموزش رفتن به دستشویی و ... نباید در شرایطی صورت گیرد که کودک در حالتی ناآرام و عصبی قراردارد. عدم آرامش در کودک سبب میشود که به صحبتهای شما توجهی نکند. بنابراین تربیتکردن او در چنین شرایطی بیهوده است.
8- مواجهشدن با تغییرات بزرگ
مشکلات تربیتی هنگامی رخ میدهد که کودک یکی از مراحل رشد خود را پشتسر گذاشته و وارد مرحله جدیدی شده است و یا با تغییرات مهم و بزرگی از قبیل جابهجایی منزل، تولد برادر و خواهر جدید، بیماری و غیره... در خانواده مواجه شده است. اخیراً با خانوادهای مشاوره میکردم. آنها ادعا میکردند که کودک خوب و شیرین آنها به یکباره به یک کودک خشن و بداخلاق تبدیل شده است. بعد از شنیدن توضیحات آنان، متوجه شدم که مادر بهتازگی شغل جدیدی را آغاز کرده است و کودک نیز به یک مدرسه جدید رفته است. همواره سعی کنید تغییرات مهم زندگی خود را مواقعی انجام دهید که زندگی شخصی کودکتان تغییر نکردهباشد.
9- عدم آگاهی والدین از مراحل مختلف رشد
مادری میگفت: "واقعاً از دست این دو بچه خسته شدهام. مرتب با هم دعوا میکنند." تربیت صحیح بدینصورت است که شما باید از تمام مراحل مختلف رشد کودکتان آگاه باشید. تمام تجربیاتی که کودک در همین ابتدای زندگی خود کسب میکند، او را برای زندگی آیندهاش آماده میکند. کودک باید یاد بگیرد چگونه با سایر اعضای خانواده برخورد کند و کنار بیاید اگر این کار را به خوبی فراگرفت، در آینده از روابط اجتماعی موفقی برخوردار خواهدبود. او باید بداند که چگونه انعطافپذیر باشد و به عقاید دیگران احترام بگذارد. بهعنوان مثال کودکی که بسیار شلوغ است باید بیاموزد هنگامیکه مادر سردرد دارد و به آرامش نیازمند است، به اتاق خود برود و آرام بازی کند. کودکی که قوانین منزل را رعایت کند، یقیناً در آینده به قوانین جامعه احترام خواهدگذاشت. خلاصه کلام، تربیت و آموزش نظم و ترتیب را هنگامی آغاز کنید که کودک آمادگی پذیرش آن را داشتهباشد.
منبع:
کودکان طلایی
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼