سندروم سیندرلا چیست؟
سندروم سیندرلا چیست؟ این سندروم فقط مخصوص خانم هاست؟ این زنان چه ویژگی هایی دارند؟ آیا حس می کنید خانمی هستید که فقط منتظرید تا مردی به زندگی شما بیاید خوشبختتان کند؟
سندروم سیندرلا چیست؟ این سندروم فقط مخصوص خانم هاست؟ این زنان چه ویژگی هایی دارند؟ آیا حس می کنید خانمی هستید که فقط منتظرید تا مردی به زندگی شما بیاید خوشبختتان کند؟
اولین چیزی که از اسم این سندروم به یاد می آوریم احتمالا فیلم و داستان سیندرلا است. بسیاری از فیلم ها و انیمیشن ها با این سبک وجود دارند که مردی بسیار ایده آل سوار بر اسب سفید به نجات دختر می آید و او را وارد دنیایی از خوشبختی می کند. از این دست انیمشین ها را می توان به عنوان نمونه در داستان سفیدبرفی، راپونزل، سیندرلا و… پیدا کرد.
سندروم سیندرلا چیست؟
در واقع معنی سندروم یعنی مجموعه ای از علائم که به عنوان مشکل و اختلال شناسایی می شود. عقده سیندرلا یا سندروم سیندرلا (به انگلیسی: cinderella syndrome ) نیز مجموعه ای از علائم هست که در برخی از دختران جوان دیده می شود.
سندروم سیندرلا به عنوان یک خطای شناختی در نظر گرفته می شود. همانطور که در فیلم سیندرلا نیز آمده است این تفکر در دختر به وجود می آید که باید منتظر مردی با اسب سفید باشد. این مرد باید بیاید و دختر را در یک زندگی رویایی خوشبخت کند و دختر دیگر هیچکاری انجام نمی دهد و حتی نقشی هم برای خوشبخت کردن آن مرد در نظر نمی گیرد.
در مراحل بعدی این دختر در رویای خود غرق شده و واقعیت های زندگی را دیگر نمی بیند و آنها را نادیده می گیرد. به همین دلیل به این اختلال خطای شناختی گفته می شود. چون زمانی که ما واقعیت ها را ببینیم برای آن برنامه ریزی می کنیم و با آنها پیش می رویم. در نتیجه شناختی که این افراد نسبت به ازدواج دارند دارای خطا است.
در حقیقت یک جانبه فکر می کنند و هیچ مسئولیتی برای خوشبخت کردن همسر خود نمی بینند.
سندروم سیندرلا اولین بار از کجا آمد؟
برای اولین بار خانم "کولت داولینگ" (Colette Dowling) از عقده ی سیندرلا در کتاب "ترس پنهان زنها از استقلال" نام برد. در آنجا این اصطلاح را با تکیه ی بیش از اندازه ی زنان به مردان تعریف کرد. در واقع گفته می شود که زنان هیچ استقلالی در زمینه های عاطفی، مالی، اجتماعی و فکری ندارند و تمام آن را به ازدواج واگذار کرده اند.
خانم داولینگ اشاره می کند که ریشه ی این عدم استقلال ترس در ضمیر ناخودآگاه زنان است که منجر می شود زنان نتوانند خود را شخصی کامل و مستقل ببیند. پس چون خود نمی توانند به اهدافشان برسند پس منتظر می شوند تا مردان خوشبختی را برای آنها بیاورند.
علت سندروم سیندرلا چیست؟
بزرگترین عاملی که می توان گفت در سندروم سیندرلا دخیل است شیوه تربیتی والدین است. دختر در صورتی تشویق می شود که مودب، خوب، کامل و ساکت باشد. در نتیجه کودک فقط به شرط وجود این موارد جایزه می گیرد.
از طرفی محدودیت های بسیار زیادی برای دختران گذاشته می شود. هر شیطنت و بازی در دنیای کودکی والدین را نگران می کند. پس محدودیت را بیشتر و بیشتر می کنند.
همینطور در ادامه این تفکر به کودک القا می شود که باید مورد پسند مردان باشد. اگرچه این موضوع اصلا بد نیست و ما نیز آن را رد نمی کنیم. اما زمانی پسندیده است که به کودک شخصیت دهیم. یعنی کودک باید اول مورد پسند خودش نیز باشد! نه صرفا دیگران و در مرحله ی بعد نه فقط مردان…
با بزرگ شدن و به بلوغ رسیدن و بزرگ شدن آرزوهای این دختران، این تفکر در آنها ایجاد می شود که برای موفقیت باید یک مردی حمایت کننده ی شما باشد. زمانی بدتر می شود که آنها فکر می کنند خود به تنهایی نمی توانند موفق شوند. پس این در سرنوشت آنهاست که باید یک مرد برای موفقیت آنها همیشه حضور داشته باشد.
تمام این تفکرات کم کم می تواند منجر به سندروم سیندرلا شود.
ما مخالف مودب بودن و ساکت بودن یا حتی شیطنت کودکان نیستیم. حتی نمی گوییم این موارد نیز بد هستند. اما زمانی مشکل ساز می شوند که تمام ارزش ها و تشویق و جوایز را زمانی به کودک بدهیم که ساکت و… باشد! یعنی خودمان انسان های ساکت پرورش می دهیم و انتظار موفقیت های بزرگ را از او داریم ولی به او این تفکر را منتقل می کنیم که نمی تواند به تنهایی موفق شود و باید زیر سایه ی یک مرد باشد!!
سندروم سیندرلا چه آثاری دارد؟
سندرم سیندرلا در نتیجه آسیب به مسئولیت پذیری و عزت نفس ایجاد می شود. در واقع فردی که مسئولیت پذیر نیست و رسیدن به اهداف را در فردی دیگر جستجو می کند دچار وابستگی می شود.
اتفاقا یکی از ویژگی های این زنان وابستگی زیاد حتی در تصمیم گیری های ساده است.
تصور کنید فردی در تمام تصمیم گیری هایش نیاز به حضور فرد دیگری دارد. پس تمام زندگی اش تحت الشعاع سندروم سیندرلا قرار می گیرد.
درمان و پیشگیری از سندروم سیندرلا
باید در مرحله ی اول به این موضوع توجه کنیم که ازدواج فقط یک مرحله از زندگی انسان است. مانند مدرسه، دانشگاه و… که بعد از مدتی تمام می شود. پس تاکید می کنیم ازدواج فقط یک مرحله و بخشی از زندگی است. نه همه ی آن!
اگر تمام هدف زندگی، ازدواج و تمام خوشبختی و معنای زندگی را به این بخش محدود کنیم باعث می شود دیگر فعالیت نکنیم. یا بعد از رسیدن به ازدواج زندگی شروع به بی معنی شدن می کند. دقیقا همین اتفاق در سندروم سیندرلا می افتد. یعنی آن دختر منتظر است تا مرد مورد نظرش بسیار ایده آل و عاشقانه بیاید و تمام رویاها و آرزوهای دختر را برآورده کند.
یکی از اقدامات برای دختر بچه ها به منظور جلوگیری از سندروم سیندرلا این است که به آنها آموزش استقلال فکری و رشد شناختی بدهیم. به این معنی که ازدواج تمام معنای زندگی نیست. دختر خودش مسئول زندگی خودش است و ازدواج فقط بخشی از زندگی اوست.
کودک دختر برای زندگی اش هدف و برنامه داشته باشد و منتظر نباشد تا مردی بیاید و تمام اهداف را پشت سرهم بچیند و دختر را به این اهداف برساند و دختر فقط نظاره گر باشد!
متاسفانه اگر عمیق تر نگاه کنیم این مشکل در کتاب های دبستان کودکان نیز ریشه داشته است. دختران از اولین جملاتی که در کتاب درسی یاد می گرفتند این جملات معروف است: باران آمد. آن مرد آمد. آن مرد با اسب آمد! آن مرد در باران آمد!!
احتمالا همگی ما این جملات را شنیده ایم. اما آیا تابحال دقت کرده بودید که همین جملات نیز می توانست در صورت آموزش ناکامل کودکان برای آنها آسیب زننده باشند؟ خوشبختانه بسیاری از این جملات در کتاب های امروزی اصلاح شده اند.
جملاتی حتی برای نوجوانان نیز زیاده شنیده می شود: صبر کن برای خونه ی خودت! هر وقت شوهر کردی اونموقع…! ایشالا بختت باز میشه!! اینگونه جملات استقلال را از کودک و نوجوان دختر می گیرد. یعنی خود شخص نمی تواند برنامه ای برای زندگی اش داشته باشد و باید برای ازدواج صبر کند تا به اهدافش برسد.
توجه! باید توجه داشته باشیم که نباید زیاده روی کنیم. درواقع نباید از آن سمت پشت بام نیز بیوفتیم! یعنی اینقدر این تفکر به کودک القا شود که در بزرگسالی به این نتیجه برسد که دیگر نیازی برای ازدواج ندارد. تفکر فرد این می شود که تمام نیازها و اهدافش را می تواند بدون همسر نیز بدست بیاورد و نیازی به ازدواج نیست. این خود نیز یک تفکر افراطی است که می تواند در زیاده روی ایجاد شود.
اما برای اینکه دقیقتر به کودکان آموزش بدهیم باید چکار کنیم؟
گفتیم که باید همراه با رشد شناختی به کودک استقلال فکری بدهیم. یعنی فقط به کودک القا نکنیم که باید منتظر خوشبختی از جانب فرد دیگری باشد. بلکه به او آموزش بدهیم که می تواند مسئول خوشبختی زندگی خودش و همسرش باشد
مگر می شود کسی نیازهای عاطفی اش را به تنهایی برآورده کند؟ پس نمی شود زیاده روی در استقلال داشت که بگوییم دیگر ازدواج نمی کنم. اگر فردی در استقلال زیاده روی داشته باشد، این نیاز را هنوز دارد. اما آنرا سرکوب می کند و دیگر نمی تواند شخصی را به عنوان همسر قبول کند.
حتی در تفکر این فرد ممکن است انتظاراتی بیش از فردی که سندروم سیندرلا دارد وجود باشد. یعنی تصور میکند که حالا چون خودش اینقدر مستقل است، پس باید یک فردی بسیار ایدهآلتر از آن مرد با اسب سفید در سیندرلا باشد!
باید به کودک آموزش های شناختی زیادی داده شود. اول باید خوب و بد را از هم تشخیص دهد. چطور بدون اینکه فرد خوب یا بد را تشخیص دهد بتواند به او اعتماد کند؟
در نتیجه فرد باید آمادگی ورود به زندگی مشترک را آموزش ببیند و آن ها را بدست بیاورد. نقش خود را به عنوان یک همسر بپذیرد تا گرفتار سندروم سیندرلا و دیگر مسائل نشود. به طور کلی آموزش های شناختی زیادی برای کودکان وجود دارد تا بتواند به استقلال فکری برسد.
اما علاوه بر اینها باید به پسران کودک نیز بیاموزیم که زنان نیز مانند خودشان هویت انسانی دارند. شخصیت ارزشمندی دارند و آنها نیز مانند خودشان زندگی می کنند. این مسئله به مردان نیز در آینده زمانی که می خواهند ازدواج کنند به آنها کمک می کند تا نگاه انسانی به زنان داشته باشند و همسر بهتری برای آنان شوند. حتی در سپردن مسئولیت به همسرانشان پذیرش و استقبال بیشتری داشته باشند.
پس در نهایت باید به کودکان بیاموزیم زن ها ارزشمند اند و می توانند مسئولیت بپذیرند. خودشان نیز بخشی از خوشبختی فرد دیگری شوند و در مسیر خوشبختی هم قدم و یاری دهنده ی یکدیگر باشند.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼