شعر کودکانه عید نوروز، سیزده تا از بهترین ها
با آموختن شعر کودکانه برای عید نوروز به فرزندانمان میتوانیم موضوعاتی همچون آغاز فصل گل، حاجی فیروز، سفره هفت سین، مهمانیها و دید و بازدیدهای عید را به آنها انتقال دهیم.
با آموختن شعر کودکانه برای عید نوروز به فرزندانمان میتوانیم موضوعاتی همچون آغاز فصل گل، حاجی فیروز، سفره هفت سین، مهمانیها و دید و بازدیدهای عید را به آنها انتقال دهیم.
اگر از آن والدینی هستید که دوست دارید فرزندان خود را با سنت عید نوروز و آمدن بهار و هر پدیده جدیدی در این جهان آشنا کنید، فرصت خوبی است که این کار را با آموختن بهترین اشعار کودکانه جدید انجام دهید. در این بخش تعدادی شعر کودکانه برای عید نوروز آماده کرده ایم تا به شما ارائه دهیم.
شعر کودکانه برای عید نوروز
شعر ۱: «حسنی بهارو دوست داره»
بهار یواش یواش می آد
بازم صدای پاش می آد
حسنی صداشو می شنوه
خنده روی لباش می آد
***
حسنی بهارو دوست داره
شکوفهها شو دوست داره
وقتی که بلبل می خونه
حسنی صداشو دوست داره
***
خوب می دونه فصل بهار
فصل گل و شاپرکه
دلش می خواد داد بزنه
عید شما مبارکه
***
می خواد خودش مثل بهار
نو بشه و تازه بشه
تو دفتر نقاشیاش
عکس بهارو بکشه
«شکوه قاسم نیا»
✰✩☆✰✩☆✰
شعر ۲: «عیدی پدر بزرگ»
تو کوچه و محله پر شده از عطر یاس
تو شاخه درخت ها شکوفه های گیلاس
خانه مادر بزرگ شلوغ و پر هیاهو
محله قدیمی کوچه های تو در تو
تو جشن عید نوروز نقل و نبات و آجیل
اول میریم دیدن بزرگترهای فامیل
بهار رسیده از راه با عطر و بوی نسیم
یکی یکی به فامیل نوروزو تبریک می گیم
پدر بزرگ دوباره به همه عیدی میده
بچه ها شاد و خندون دوباره جشن عیده
✰✩☆✰✩☆✰
شعر ۳: «به به! عید نوروز»
به به! به عید نوروز
بهاریه شب و روز
رسیده فصل پیک نیک
برید به پارک نزدیک
سرسره ها و تاب ها
منتظرن، بچه ها!
فصل بهار که میشه
دیگه سرما نمی شه
نه کاپشن و نه کلاه
نه دستکشای راه راه
با یک لباس راحت
تو چمن و طبیعت
توپ بازی و تاب بازی
کنار جوی آب بازی
بهاره آی بهاره
به به! چه کیفی داره
✰✩☆✰✩☆✰
شعر ۴: «کلاغه میگه خبردار»
کلاغه روی دیوار
صدا میکرد قار و قار
میگفت خبر خبردار
اومده فصل بهار
هوا شده پاک پاک
سبزه دراومد از خاک
برفها دیگه آب شدن
چشمهها پر آب شدن
بهار و عید نوروز
آمده اند از امروز
در این بهار زیبا
دنیا شده با صفا
✰✩☆✰✩☆✰
شعر ۵: «باز میرسد بهار»
نارون به باد گفت
ای دم تو گرم
آمدی که بر تنم کنی
آن حریر نرم
با تو هر نفس بهار
میدمد به پیکرم
آمدی خوش آمدی بیا
با تو می شود بهار باورم
باد رقص کرد گرد نارون
سر به سر پر از جوانه شد
باغ خنده کرد و گل دمید
نارون بهار را نشانه شد
«پروین دولت آبادی»
✰✩☆✰✩☆✰
شعر ۶: «بهار»
خبر خبر خبردار
گل آمده به بازار
یکی دو تا نه، ده تا
نه ده، نه صد، چه بسیار
به برف و سرما گفته
برو خدا نگهدار
خبر خبر شبانه
درخت زده جوانه
دوباره بر سرش بست
شکوفه دانه دانه
به روی شاخه ای ساخت
پرستو آشیانه
خبر خبر خبرهاست
میان باغ غوغا
کدام را بگویم؟
که هر چه هست زیباست
خلاصه خبرها
بهار خوب و زیباست
«مصطفی رحماندوست»
✰✩☆✰✩☆✰
شعر ۷: «آهای آهای بهاره»
آهای آهای بهاره
عید اومده دوباره
گل های زرد و لاله
روییده هر کناره
بهاره و بهاره
بهار صفا میاره
بلبل به روی شاخه
گنجشکه رو چناره
بهاره و بهاره
چه عطر و بویی داره
✰✩☆✰✩☆✰
شعر ۸: «شکرگزاری»
بازار سبزه و گل، ببین چه قدر شلوغه
وقتی میگن بهاره یک حرف بیدروغه
رفتن به دشت و صحرا چه کیفی داره هر سال
پرواز پروانهها، قشنگه با دو تا بال
با صحت و سلامت خدا را شکرگزاریم
با هوای بهاری، ما چیزی کم نداریم
✰✩☆✰✩☆✰
شعر ۹: «هفت سین»
سیر و سماق و سرکه، سنجد و سیب و سنبل
سفره شده پر از سین، دنیا شده پر از گل
رسیده فصل بهار، عید اومده دوباره
بارون شور و شادی از آسمون می باره
کنار هم بمونیم، مثل گل و شاپرک
حالا بگیم با خنده عید شما مبارک
✰✩☆✰✩☆✰
شعر ۱۰: «بهار که از راه میرسه»
بهار که از راه میرسه
درختا از خواب پا میشن
غنچهها لب باز میکنن
قاصدکا پیدا می شن
راهی می شن رودخونهها
برکهها رو جا میذارن
به آرزوشون میرسن
قدم به دریا میذارن
گوشه ایوون بهار
قناری آواز می خونه
یه لحظه آروم می گیره
از ته دل باز می خونه
بهار به شیشه میزنه
پنجره ها رو وا کنین
زمین پر از قشنگیه
آسمونو صدا کنین
✰✩☆✰✩☆✰
شعر ۱۱: «خبردار»
آهای آهای خبر دار
چند تا شیرینی بردار
رسیده از راه دور
فصل قشنگ بهار
تموم شده تابستون
پاییز برگ ریزون
بارون و برف و سرما
تو چله زمستون
ببین تو باغ و صحرا
شکوفه ها وا شدن
رو شاخه ها دوباره
بلبلا پیدا شدن
عید شده آی عید شده
خبر داده قاصدک
آی بچه ها بچه ها
عید شما مبارک
«سهیل سلیمی»
✰✩☆✰✩☆✰
شعر ۱۲: «بهار اومد دوباره»
بهار اومد دوباره
همراش یه کوله باره
هزار تا سبزه و گل
تو هر زمین می کاره
یه تاج پر شکوفه
روی درخت می ذاره
برای ما بچه ها
شادی و شور میاره
بوی بهشت می گیره
هر جه که پا می ذاره
از آسمان ابری
بارون و در می باره
مامان برام می دوزه
لباس خوش قواره
رو دامنش می دوزه
هزار هزار ستاره
بهار یه فصل نازه
هرگز همتا نداره
«اعظم طالبی»
✰✩☆✰✩☆✰
شعر ۱۳: «حاجی فیروز»
حاجی فیروزه
سالی یه روزه
همه می دونن
منم می دونم
عید نوروزه
بشکن بشکنه بشکن
من نمی شکنم بشکن
اینجا بشکنم یار گله داره
اونجا بشکنم یار گله داره
این سیاه بیچاره چه قدر حوصله داره
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼