بازی مناسب کودکان، نقش بازی در رشد کودک
بازی کمک میکند که آنها به رشد جسمانی و فیزیکی، ذهنی، اجتماعی و هیجانی نایل شوند. تمام کودکان در این امور با یکدیگر تفاوت دارند و اگر به بازی آنها نگاه کنید این تفاوتها را در خواهید یافت. شما این تفاوتها را در کودکان هم سن نیز مشاهده می کنید.
بازی کمک میکند که آنها به رشد جسمانی و فیزیکی، ذهنی، اجتماعی و هیجانی نایل شوند. تمام کودکان در این امور با یکدیگر تفاوت دارند و اگر به بازی آنها نگاه کنید این تفاوتها را در خواهید یافت. شما این تفاوتها را در کودکان هم سن نیز مشاهده می کنید. کودکی که نمیتواند یک توپ را هماکنون و به خوبی پرتاب کند، ممکن است در زمان دیگر، آن کار بهتر از هر کسی انجام دهد. البته مسیر کلی و عمومی و رشد تمام کودکان شباهت زیادی به هم دارد اما تمام کودکان به یک شیوه و با یک سرعت یکسان رشد نمیکنند. بعضی از آنها خیلی سریعتر هستند و زودتر اقدام به راه رفتن میکنند و برخی هنوز سینه خیز حرکت می کنند و می خیزند. حتی دوقلوها به شیوه و سرعت یکسانی رشد نمیکنند.
بازی و رشد جسمانی
این بازیها به رشد جسمانی و ماهیچه های آنها کمک میکند. یک کودک ۴ ساله می تواند به راحتی قطعات کوچک را بردارد و توانایی تعادل یا تمرین قدم زدن، بالا رفتن از درخت و نرده، لیلی کردن و غیره را به دست میآورد. هماهنگی و تعادل به این معناست که تمام اجزاء و اندامهای بدن به راحتی با یکدیگر همکاری میکنند و فرضاً کودک می تواند بدون این که زمین بخورد چیزی را از زمین بردارد و بایستد. از این جهت که آنها انرژی زیادی دارند، باید آن را بسوزانند و این نوع بازیها چنین کارکردی دارند. در تمام سنین کودکی و بزرگسالی، توانایی هماهنگی حرکتی، بستگی به تجربه و آزمایش و انجام تمرین دارد. اگر آنها شانس و فرصت کافی برای نقاشی و رنگآمیزی نداشتهباشند، در آن صورت مانند سایر کودکان این توانایی را پیدا نمیکنند.
اطفال، یک متحرک رنگی را با چشم تعقیب میکنند و بدین طریق ماهیچههای چشم آنها رشد میکند. وقتی هم که شروع به راه رفتن میکنند دوست دارند که اشیاء را دنبال خودشان بکشند. کودکان نوپا، میتوانند بدوند و با دست، برجها و ستونهای مکعبی بسازند. کودکان پیش دبستانی چکش چوبی را برای کوبیدن میخ به کار میبرند و یاد میگیرند که از انگشتان خود استفاده کنند. آنها تمایل دارند که یخ را در لیوان آب لمس کنند و یا مزه ی صابون را بچشند . بچه های سنین مدرسه به رشد خودشان اوامه میدهند. یک کودک 6-7 ساله مداد شمعی و قیچی را برای رنگ کردن و بریدن کاغذ به کار میگیرد.
کودک ۹-۸ ساله میتواند به توپ ضربه بزند، یک دوچرخه را براند، از روی طناب بپرد و کودکان بزرگتر میتوانند سوزن را نخ کنند، یک توپ را در هوا بگیرند و یک هواپیمای مدل بسازند.
بازی و رشد ذهنی
وقتی که کودکان بازی میکنند، یاد می گیرند که از ذهن خود استفاده کنند. ژان پیاژه برای فهم یادگیری کودکان کمک های بزرگی به علم روانشناسی کرد. کودکان در هنگام بازی یاد می گیرند که برای شناسایی چیزهای مختلف از حواسشان مانند چشیدن، لمس کردن، دیدن و شنیدن و.. استفاده کنند. آنها هم چنین اندازه و رنگ و بافت و ترکیب و وزن را میآموزند. شمردن و حساب کردن در اوایل کودکی کمک میکند که آنها در بزرگسالی به منطق و استدلال کردن دست یابند. به هر روی، میباید بازیها مطابق توان و ظرفیت او برای رویارویی با مسایل باشند و خیلی سخت نباشند تا ناکامی زیادی را تجربه کنند و البته از سوی دیگر، بازی های خیلی ساده نیز مانع از درک ناکامی در آنها می شود و آنها را کسل میکند.
اصولاً ایجاد حس رقابت، مبارزه طلبی برای رویارویی با مسایل، رویارویی با تعارضات، ساختن چیزها، سردرآوردن از مسایل مانند حل یک معما یا چیستان و ساختن و مرتب کردن دوباره ی یک پازل به رشد آنها کمک میکند. آنها در هنگام بازی مسال مختلفی را تجربه و آزمایش میکنند. در هنگام بازی آنها یاد میگیرند که برخی از ابزارها سنگینتر از سایر چیزها هستند. آنها اسامی رنگها را میآموزند و این که برخی از اشیا صدمهزا هستند. کودکان در این فرایند آنچه را که انجام میدهند، تقلید میکنند و یاد میگیرند که چگونه در کارها سهیم شوند. آنها دوست دارند که درباره ی آنچه انجام میدهند سخت فکر کنند و حل مسایل برای آنها فرحبخش است. بازی کمک میکند که ذهن با جسم هماهنگ شود. در بازی است که تخیل خلاق آنها به کار میافتد و آنها اشیا و مواد عیره را با دست ترکیب میکنند. اگر فکر کنیم که کودک با نگاه کردن به چیزها یا نگاه کردن به افرادی که کاری را انجام میدهند چیزی یاد میگیرند اشتباه کردهایم زیرا او باید عمل کند، تجربه و آزمایش کند تا خلاق شود.
بازی و رشد اجتماعی
رشد اجتماعی مربوط به رابطه و تعامل آنها با سایرین است. در اطفال، بیشترین رابطه با پدر و مادر و سایر اعضای خانواده است. شما میتوانید برای آنها آواز بخوانید دستهایشان را به هم بزنید و خواهید دید که آنها خواهند خندید. هنگامی که طفل کمی بزرگتر میشود بازیهای ساده شبیه دالی موشه برایشان مفرح هستند و از این که با آنها حرف زده شود لذت میبرند. در کودکان نوپا، بازیهای انفرادی حاکم است. کودکان نوپا از بین ۱۴ تا ۲۴ ماهگی رابطه با سایر کودکان را با لمس کردن و صحبت کردن با آنها شروع میکنند. از این سنین به بعد، بازیهای موازی دیده میشود.
آنها از بازی با دیگران لذت میبرند اما رابطه و تعامل ندارند و فرضاً هر کسی برای خودش حرف میزند بی این که به حرف دیگری توجه چندانی داشته باشد اما در کنار هم بودن را دوست دارند و البته ممکن است بر سر تصاحب یک اسباب بازی با هم دعوا کنند. در بازیهای کودکان پیش دبستانی بازیهای شراکتی وجود دارد و این کودکان هنوز هم نوعی خود محوری دارند و هر کسی کار خودش را در بین سایر کودکان انجام میدهد و تعامل و رابطهی متقابل وجود ندارد. مثلاً وقتی در یک محوطه ی ماسه ای مینشینند، از کارهای هم و بازیهای دیگری، تقلید میکنند.
از این زمان به بعد است که بازیهای تعاملی رخ میدهد و با یکدیگر نقشه میکشند و کارهای خود را به دیگری میگویند بازی نقش ها در این سن رخ می دهد و آنها وانمود میکنند که یکی پدر است یکی مادر یکی پزشک و غیره و روابط متقابل وجود دارد. کودکان مدرسهای بازیهایی با ترکیب و ساختار دارند و تعداد نقشها، زمان بازی و... محدودتر هستند و مشخص تر می شوند و بازیهای گروهی و مفاهیمی مانند جوانمردی و صمیمیت و فریب ندادن و خود خواه نبودن و غیره انجام میشود.
بازی و رشد هیجانی
بازیهایی مانند نقاشی کردن، رنگآمیزی، موسیقی و جز آن باعث تشویق کودکان و تقویت ابزار وجود در آنها میشود. آنها در حالی که یاد میگیرند بر اعمال و رفتار خود کنترل داشتهباشند (رشد هیجانی)، از طریق بازی به احساسات خوب نیز دست مییابند (رشد عواطف). هنگامی که یاد میگیرند که از زیبایی رنگها، ریتم و آهنگ، ملودی و موسیقی و غیره لذت ببرند، طبعاً خوشحال شده و هیجانات و عواطف مثبت در آنها زیاد میشود. بازی کردن با اسباب بازیها، حیوانات خمیری، ابزار و آلات نجاری و... کمک میکند آنها پرخاشگری خود را کنترل کرده و یا آن را نشان دهند. از طریق بازی است که آنها احساسات خود را میشناسند و میتوانند احساساتی را که در حالت عادی جرات بیان و ابراز آن را ندارند در هنگام بازی به نمایش بگذارند ... در بازیهای خلاق اینگونه احساسات مانند امید، ترس، جرات و جز آن بروز مییابند.
اگر آنها تشویق شوند تا داستانهای خود را بگویند یا نقاشیها و تصاویر خاص خودشان را ترسیم کنند میتوانند احساسات خود را یا دنیایی که در ذهن خود دارند بیان کنند. هیجانات منفی در طی بازی توسط سایرین طرد و مردود اعلام میشود و کودک در مییابد که نباید جاه طلب یا خودخواه و... باشد وقتی که کودک در رختخواب است، ابراز مهربانی به او و نوازش، میتواند موجب تقویت احساس خوب، امنیت روانی و هیجانات مثبت شود و اگر چنین شرایطی را ایجاد نکنیم خواهید دید که وی با چسبیدن به پتو یا اسباب بازی اش به خواب خواهد رفت.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼