توالت رفتن کودکان، نحوه آموزش صحیح
بعضی از مردم می گویند، شما ممکن است اینطور استنباط کنید که تنها راه و طریق یاد دادن طفل برای رفتن به توالت، کوشش زیاد و جدیت دائمی والدین است.
بعضی از مردم می گویند، شما ممکن است اینطور استنباط کنید که تنها راه وطریق باد دادن طفل برای رفتن بتوالت، کوشش زیاد و جدیت دائمی والدین است . ولی من بشما میگویم که قضیه بسیار ساده تر از این است . بطور کلی باید دانست که اطفال نسبت بمدفوع و ادرار خود بتدریج ، همراه با رشد و نمو خود ، تسلط و کنترل پیدا میکنند .
و مهمترین کاری که مادر باید انجام دهد آنست که از نزدیک مراقب کودک خود باشد (برای اینکه متوجه شود که کودک در چه مرحله ای از سیر تکامل رشد و نمو خود برای رفتن بتوالت آمادگی نشان میدهد و در این هنگام اورا بنحو مؤثری هدایت و تشویق نماید . قبل از هرچیز باید بدانید که اولا رفتار ووضع خود طفل وثانیا طرزکار و عمل مثانه وامعاء کودکان در سنین مختلف و نسبت بافراد مختلف کاملا متفاوت است .
کودکان منظم و نامنظم - در طی سال اول ، اکثر کودکان ظاهرا نسبت به مدفوع و ادرار خود توجهی ندارند. هنگامیکه روده های بزرگ ورکتوم پر باشد، اجابت مزاج کودک آن چنان سهل و ساده و با فشار بسیار مختصری انجام میگیرد که مادر بسختی متوجه آن می گردد .
یک طفل بطور خیلی منظم و مرتب اولین و تنها دفعه اجابت مزاج روزانه خود رادر ظرف چند دقیقه بعد از صرف صبحانه انجام میدهد ، این عادت باین دلیل است که وقتی معده پر شد تمام رودهها و امعاء را، بخصوص بعد از استراحت طولانی شبانه ، تحریک کرده بکار می اندازد . توجه و مراقبت از اجابت مزاج و بتوالت بردن طفلی که مزاجش بطور طبیعی منظم و مرتب کار میکند نسبه سهل وساده است و این نظم و ترتیب اجابت مزاج طفل در طی سال اول در نتیجه تربیت و یاد دادن بار نیست زیرا طفل در این سن از ماوقع و جریان عمل بکلی بی اطلاع است . در این مورد، در واقع، باید گفت که این مادر طفل است که تربیت شده است ، نه خود طفل . طفل باجایگاه وسکوی توالت و یا لگن بندریج آشنا میشود.
یک طفل دیگر برعکس طفل فوق، در اوقات مختلف شبانه روز یک یا چند بار مزاجش اجابت می کند . مادامیکه مزاج طفلی تا این اندازه نامنظم است، بتوالت بردن او برای اجابت مزاج در طی سال اول عملی بی فایده و بدون نتیجه است . زیرا باید این طفل را مکرد وهر مرتبه برای مدت درازی روی سکوی توالت قرار داد که باحتمال زیاد موجب عصبانیت و لجاجت او خواهد شد.
در طی سال دوم ، تغییرات مهمی در رفتار و کردار طفل بوجود میاید که در تربیت او برای رفتن بتوالت تاثیر بسزایی دارد . کودک در این مرحله از رشد و نمو ، متوجه علاقه و محبت خود نسبت بمادرش میگردد و از خشنود ساختن و راضی کردن او (مادر) لذت میبرد. اگر مادر بطور دوستانه و محبت آمیز به فرزندش بفهماند که میل دارد او برای اجابت مزاجش روی سکوی توالت بنشیند، و در صورتیکه طفل در این عمل موفق شده از این موفقیت رضایت خاطر و خشنودی خود را بطغل نشان دهد، این عمل انگیزه و محرکی برای تربیت طفل خواهد گردید. بهر حال ، عوامل دیگری هم وجود دارد که طفل را در جهت مخالف میکشاند.
مخالفت و مالکیت در دوسالگی
در اوایل دو سالگی، طفل بتدریج از کیفیت اجابت مزاج خود آگاه میشود . او می تواند تا مدتی عمدا از اجابت مزاج خودداری کنند یا عمدا آن را رها سازد . اگر طفل مدفوع خود را ببیند (چه در لگن و چه در جایگاه توالت ، اگر برای اجابت مزاج بتوالت میرود ، یا اگر بعلت نداشتن شلوار و کونهای بپا ، اتفاقا در کف اطاق اجابت مزاج نماید) نسبت بمدفوع خود بتدریج حس مالکیت پیدا می نماید . طفل بخوبی تشخیص می دهد که این مواد، از او بوجود آمده و متعلق باوست و از آن احساس غرور و افتخار می نماید .
اگر مادرش شخص مهربان و دلسوزی باشد، طفل ممکن است باطاق مجاور برود تا مادرش را باین محل بیاورد و بار نشان دهد که وجه شاهکاری کرده است ، تا مورد تحسین و تقدیر مادرش هم قرار گیرد ، طفل در اوایل سال دوم هنوز حس نفرت و انزجار را نمیداند لذا اگر بار فرصت داده شود و ممکنست با مدفوع خود مثل مواد و اشباه دیگر بازی نموده مقداری از آنرا در دهانش بگذارد.
اما بسیاری از کودکانی که ماهها با علاقه زیادی از لگن وسکوی توالت برای اجابت مزاج خود استفاده کرده اند ، ناگهان در حدود دوازده تا هیجده ماهگی تغییر رای داده رفتار خود را عوض می کنند. بدین معنی که طفل با اطاعت و رضایت کامل روی سکوی توالت می نشیند ولی مادامیکه آنجا نشسته است اجابت مزاج نمی کند اما بمحض اینکه از روی سکو و جایگاه توالت بلند شد، در گوشه مستراح و یا در شلوارش مدفوع می کند. بعضی از مادران اظهار میدارند که : «مثل اینکه طفل قضیه را بکلی فراموش کرده است .
من تصور نمی کنم که طفل این قضیه را باین سهولت فراموش نماید. من معتقدم که احساس مالکیت طفل نسبت بمدفوع خود بیش از پیش فوت وشدت پیدا کرده است و هرگز مایل نیست آن را در لکن با در جایگاه توالت بسهولت رها کند و یا به سادگی بمادرش واگذار نماید . بعلاوه، در این سن ، طفل میخواهد همه چیز و همه کار را خودش بر طبق میل و علاقه خود انجام دهد و این تمایل در مورد اجابت مزاج نیز صدق میکند . لذا مادامی که روی سکو و جایگاه توالت نشسته است که این در واقع بمنزله تسلیم شدن و از دست دادن مدفوع خود میباشد) از اجابت مزاج خودداری میکند و آنرا بتاخیر می اندازد.
اگر مادر برای اجابت مزاج طفل در جایگاه توالت اصرار و پافشاری نماید ، این اصرار، اعتقاد و سماجت طفل را نسبت بمالکیت مدفوع خود بیشتر خواهد کرد که منجر بتاخیر بیشتری در اجابت مزاجش خواهد شد. اگر مادر نسبت باین امر عصبانی شده بخواهد بوسیله تنقیه با شیاف ، مدفوع طفل را خارج نماید و یا طفل مشاهده نماید که مدفوعش در توالت بوسیله جریان آب بکلی شسته شده ناپدید می گردد ، طفل در دفعه بعد با چنان سماجتی از اجابت مزاج خودداری خواهد کرد که گوئی عضوی از اعضای بدنش را از خطر نابود شدن محافظت وصیانت می نماید .
البته تمام کودکانی که در طی سال اول به نشستن روی سکوی توالت عادت کرده اند، چنین حالت عصبان و مخالفتی در طی سال دوم پیدا نمی نمایند. این حالت عصبان در کودکانی که همیشه دارای حس خودخواهی و تکبر شدیدی باشند . بخصوص پسرها ، دیده میشود . البته این عصبان وضدیت طفل، بمقدار زیادی بسته بنوع رفتار مادر است که آیا در تربیت طفل بیشتر جنبه تشویق و هدایت را رعایت می کرده است و یا بر طفل همیشه دریاست» و فرمانروائی، داشته است.
خبردادن در نیمه دوم سال دوم
در نیمه دوم سال دوم (بین هیجده و بیست و چهار ماهگی) عده نسبه زیادی از کودکان ، مادران خود را از اجابت مزاج (یا ادرار) قریب الوقوع خود بوسیله علائم مشخصی مطلع می سازند. این علائم ممکن است یک اصطلاح مخصوص خانوادگی و یا تلفظ صدای خاصی باشد . در بعضی از کودکان این حالت حتی قبل از هیجده ماهگی و در بعضی دیگر در حدود دوسالگی پیدا میشود.
عوامل مختلفی ممکن است آغاز «علامت دادن» را تسریع نماید و این عوامل نسبت بهر طفلی متفاوت است. مثلا اگر مادری بطور خیلی منظم و مرتب متوجه اجابت مزاج طفل خود باشد و او را در موقع لزوم بتوالت ببرد ، طفل نیز بتدریج نسبت باین مطلب توجه پیدا خواهد کرد. اگر مادر با مهربانی و کاردانی طفل را تشویق نماید که در موقع لزوم (یعنی در موقع احساس نزدیک شدن اجابت مزاج اورا مطلع نماید، علاقه طفل بکمک و همکاری با مادر، باعث ازدیاد آگاهی طفل نسبت بوقوع اجابت مزاج خواهد شد . ولی اطفال دیگری هم هستند که با وجودی که مادرشان هرگز آنها را بتوالت نبرده وهیچوقت از آنها نخواسته است که نزدیک شدن اجابت مزاج را باو اطلاع دهند ، معذالک در این سن از اجابت مزاج قریب الوقوع خود مادر را متوجه و آگاه می سازند.
بعضی از این کودکان در حدود اواخر سال دوم ، از ادرار کردن با اجابت مزاج در شلوار خود ناراحت میشوند و یا از دیدن منظره و استشمام بوی مدفوع احساس نفرت و انزجار مینمایند . اگر مادر دائما نفرت و ناراحتی خود را از این تصادفات غیر منتظره طفل در شلوارش، اظهار کند ، بسهولت میتوان دریافت که چرا طفل نیز چنین احساساتی را نسبت به خیس شدن و یا کثیف کردن خود پیدا می کند. معذالک در بعضی از موارد با وجودی که مادر هرگز چنین اظهار ناراحتی و نفرتی نکرده است، باز هم طفل این احساسات را کسب میکند . از این جهت من معتقدم که احساس ناراحتی و نفرت نسبت به رکثیف کردن، خود در یک مرحله معین و و مشخصی از سیر تکامل رشد و نمو در طفل خود بخود بوجود می آید، منتها شدت آن در یکی کمتر و در دیگری بیشتر است.
در حدود سال دوم عامل بسیار مهم دیگری که در تربیت طفل برای رفتن بتوالت تأثیر بسزایی دارد ، پیدایش حس تقلید شدید از دیگران است که در اواخر سال دوم در طفل بوجود میاید . بدین معنی که طفلی که مادرش هرگز او را برای اجابت مزاج بنوالت نبرده و روی سکو و جایگاه مخصوص آن ننشانده است ، تنها باین دلیل که برادر با خواهر با رفیقش اینکار را می کند، ممکن است ناگهان و خود بخود نسبت به اینکار اظهار علاقه نماید و بخواهد که برای اجابت مزاج روی جایگاه وسکوی توالت بندبند و در این مورد ممکن است حتی بسیار مصر و سمج هم باشد.
اگر طفلی در این مرحله جنین علاقه مفرطی بتقلید از دیگران پیدا نماید باحتمال زیاد برای اجابت مزاج و ادرار در ظرف چند روز خود را تربیت خواهد کرد . این علاقه ممکنست آن چنان شدید باشد که رفتار طفل تا چند روز پنظر غیر منطقی و مسخره و حتی ناراحت کننده برسد یعنی طفل از این عمل خود آن جنان مغرور و مفتخر است که میخواهد هر چند دقیقه یکبار بتوالت برود.
مرحله آخر
طفل به تنهایی بتوالت میرود . وقتی طفل بأن مرحله از تربیت رسید که در علامت دادن و متوجه کردن مادر برای اجابت مزاج خود کاملا قابل اطمینان باشد، هنوز تربیتش کامل نگشته است زیرا بازهم متوقع و منتظر است که در نتیجه علامت دادن، مادرش او را بتوالت ببرد و شلوارش را بکند و او را روی جایگاه بنشاند . بنابراین وقتی می توان گفت که طفلی در رفتن به توالت کاملا تربیت یافته است که تمام این کارهارا خودش انجام دهد که در واقع مرحله آخر تربیت است و معمولا بین دو و دو سال و نبمگی صورت می پذیرد.
انجام مرحله آخر تربیت کاملا بسته بدو عامل است یکی اینکه تا چه حد مادر او را تشویق و هدایت نماید که تمام این کارها را خودطفل انجام دهد دیگر اینکه باچه سهولتى طفل می تواند شلوارش را در بیاورد . با وجود این، گاهی طفل وقتی بشدت مشغول و سرگرم بازی باشد، یا در منزل خود نباشد و یا اسهال داشته باشد شلوار خود را تصادفا کثیف میکند. ولی در سه سالگی از وقوع این نوع تصادفات کاسته می شود و طفل کنترل بیشتری برخود پیدا خواهد کرد.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼