۲۰۲۷۲۴
۱۳۱۲
۱۳۱۲

حس همکاری در کودکان، برانگیختن آن مهارت می خواهد؟

احساسی که ما از دادن اطلاعات داریم این است که حس می‌کنیم با دادن اطلاعات به وی هدیه‌ای می‌دهیم که برای تمام عمر از آن‌ها استفاده کند.

مهارت‌های برانگیختن حس همکاری در کودکان چگونه است؟ با ما در ادامه مطلب همراه باشید.

توصیف؛ چیزی را که می‌بینید توصیف کنید و مسئله را بشکافید
بهترین روش در استفاده از زبان توصیف و تشریح مسئله این است که نکات را بیرون بیاوریم و به همه کمک کنیم که روی آن چیزی که باید انجام شود، تمرکز کنند.
"شیر ریخته، حالا به یک اسفنج نیاز داریم ... شیشه شکسته و نیاز به جارو دارم ... شلوارها پاره شده، به نخ و سوزن نیاز داریم."
شاید بخواهید هر کدام از جملات بالا را روی خودتان امتحان کنید، ولی اگر به اول هرکدام از آن‌ها یک « تو » اضافه کنید، متوجه فرق آن می‌شوید. برای مثال: تو شیر را ریختی ... تو شیشه را شکستی ...
بسیاری از مردم مدعی هستند که کلمۀ « تو » حالت اتهام به آن‌ها می‌دهد. به‌جای اینکه بگویید تو چه‌کاری باید انجام بدهی، بهتر می‌شود که از کودکان بخواهیم که بدانند مسئله و مشکل چیست و چگونه با آن برخورد کنند.
"وقتی دو تا پسرهایم درحالی‌که رنگ سبز را به همه سر و لباس‌هایشان مالیده‌اند، برای نهار، سر میز آمدند، خیلی عصبانی شدم، اما حالا تصمیم دارم که عصبانی نشوم و سرشان دادوفریاد نکنم. بنابراین سراغ لیست مهارت‌ها رفتم و اولین مهارتی که دیدم این بود: شرایط و مسئله را توصیف کنید. بنابراین ماجرا را تعریف می‌کنم.
من: دو تا پسرهایم را دیدم که رنگ سبز را به سروصورتشان مالیده بودند. هر دو به هم نگاه کردند و فوراً به‌سوی حمام دویدند. 5 دقیقه بعد به‌سوی حمام رفتم و دوباره می‌خواستم سرشان جیغ بکشم، حوله‌های حمام نیز رنگی شده بودند.
من: می‌بینم که دیوارهای حمام را رنگی کرده‌اید. پسر بزرگ‌ترم یک دستمال برداشت و گفت: آماده برای رهایی و ۵ دقیقه بعد از من خواست بروم و آنجا را ببینم.
من: می‌بینم که یک بچۀ خوب دیوارها را پاک‌کرده. پسر بزرگم خوشحال شد اما پسر کوچک‌ترم گفت: حالا من می‌خواهم وان را تمیز کنم. اگر آن منظره را با چشم‌های خود ندیده بودم، باورم نمی‌شود."
نکته: این امکان وجود دارد که کاربرد این مهارت به‌گونه‌ای باشد که درنهایت آزاردهنده باشد. برای مثال، پدری تعریف می‌کرد که خودش نزدیک پنجره ایستاده بود، اما هنگامی‌که پسر کوچکش وارد اتاق شده بود، گفت: پنجره باز است و پسرش جواب داده: پس چرا پنجره را نمی‌بندی؟

دادن اطلاعات
احساسی که ما از دادن اطلاعات داریم این است که حس می‌کنیم با دادن اطلاعات به وی هدیه‌ای می‌دهیم که برای تمام عمر از آن‌ها استفاده کند. ما می‌خواهیم او بداند شیر اگر بیرون یخچال بماند، ترش می‌شود. میوه‌ها را قبل از خوردن باید بشویید و ... .
والدین می‌گویند که روش و تکنیک دادن اطلاعات به کودکان چندان سخت نیست. اما با گفتن چیزی در نهایتِ جمله‌شان، کار را خراب می‌کنند: جای لباس‌های کثیف، توی سبد لباس‌های کثیف است، هنوز این را یاد نگرفتی؟
برخی از ما دوست داریم به کودکمان اطلاعات بدهیم زیرا با این کار او احساس می‌کند به‌گونه‌ای عمل می‌کند که به او اعتمادبه‌نفس می‌دهد. او با خودش می‌گوید: بزرگ‌ترها به روی من حساب می‌کنند، پس من هم باید همین‌طوری عمل کنم.
"مونیکا از جلسۀ پیشاهنگی آمده بود و همچنان اونیفورمش تنش بود، برای بازی به باغچه رفت، آن موقع باید چندین بار سرش داد می‌زدم برو و لباست را عوض کن و او هم جواب می‌داد: چرا؟ من هم می‌گفتم: به خاطر اینکه اونیفورمت را پاره می‌کنی. درنهایت گفتم: لباس راحتی مال توی باغچه و پارک است، اونیفورم مال جلسات. او با این حرفم ایستاد و فکر کرد که چه‌کار باید بکند و درنهایت برای تعویض لباسش رفت."
"من دیدم دختر سه‌ساله‌ام سوار بر سه‌چرخه‌اش پشت سر برادر هشت‌ساله‌اش که سوار بر دوچرخه بود، به سمت پایین خیابان می‌رفتند. خوشبختانه ماشین آن سمت خیابان بود. من فریاد زدم: جسیکا، دوچرخه‌ها باید تو خیابان بروند ولی سه‌چرخه‌ها باید تو پیاده‌رو بروند. جسیکا از سه‌چرخه‌اش پایین آمد و چرخ‌های سه‌چرخه‌اش را شمرد و آن را توی پیاده‌رو برد و دوباره سوار شد."
نکته: از دادن اطلاعات به بچه‌ای که خودش می‌داند، خودداری کنید.

گوشزد با یک کلمه
بسیاری از والدین گفته‌اند، که این مهارت چقدر مورد استقبال آن‌ها واقع‌شده است و باعث صرفه‌جویی در زمان، بیان توضیحات اضافی و غیره شده است. همان‌طور که می‌دانیم، ارزش گوشزدهایی به‌صورت تک‌کلمه‌ای به این خاطر است که به‌جای امرونهی‌های مخرب و ویران گر، ما این فرصت را به کودکان می‌دهیم تا از خلاقیت و هوش خود بهره بجویند. وقتی ما می‌گوییم: سگ، او فکر می‌کند: سگ چه؟ ... آه، من امروز آن را بیرون نبردم ... به نظرم بهتره که آن را حالا بیرون ببرم ... .
نکته: هیچ‌گاه اسم کودک را به‌عنوان گوشزد تک‌کلمه‌ای استفاده نکنید. وقتی کودکی، چندین بار اسم خودش را برای گوشزد می‌شنود، از اسم خودش بدش می‌آید.

آنچه را که احساس می‌کنید با کودکتان در میان بگذارید
بسیاری از والدین به همین نکته دست یافتند که در میان گذاشتن احساسات واقعی‌شان با کودکانشان بسیار مفید و مؤثر است و لزومی ندارد که اصلاً نسبت به این موضوع صبوری نشان دهند. کودکان اصلاً شکننده نیستند و معمولاً می‌توانند با جملاتی مانند نمونه‌های زیر به‌خوبی کنار بیایند.
"الآن نمی‌توان انشایت را بخوانم، حسابی ذهنم آشفته و پراکنده است بعد از شام می‌توانم نگاهی به آن بیندازم ... الآن وقت خوبی است که من را برای مدتی تنها بگذاری، من الآن کمی عصبانی‌ام و نمی‌توانم کاری برایت انجام بدهم."
در حال حاضر والدینی هستند که در بروز احساسات خود به کودکانشان احساس نگرانی می‌کنند. اگر آن‌ها احساسات صادقانه خود را با کودکانشان در میان بگذارند، آیا مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرند؟ شاید اگر به کودکی گفته شود: این موضوع من را ناراحت می‌کند، در پاسخ بگوید: خوب، به من چه مربوط است.
تجربه نشان می‌دهد که کودکانی که احساسات آن‌ها مورداحترام قرار می‌گیرد، دوست دارند که به احساسات والدینشان توجه نشان دهند. اما در اینجا یک مرحلۀ انتقال وجود دارد که احتمالاً از خودتان می‌پرسید: پس چه کسی باید به آن‌ها توجه کند. اگر حرف به چنین جایی رسید، بگویید، به من مربوطه، به من مربوطه که چه احساسی دارم و من انتظار دارم که اعضای خانواده، به احساسات تمامی اعضا توجه نشان دهند.
نکته: برخی از کودکان نسبت به سردماغ نبودن والدینشان بسیار حساس هستند و در برابر عبارت‌هایی مثل: من عصبانی هستم یا این موضوع من را رنجانده که خارج از توانشان است، پاسخ ستیزه جویانه می‌دهند، خوب من هم عصبانی هستم.
برای این‌گونه بچه‌ها، اصلاً خوب نیست که احساسات خودتان را نشان دهید، در مورد آن‌ها به‌جای اینکه بگویید: من عصبانی هستم که دم‌گربه را کشیدی؛ بهتر است که بگویید: من از شما انتظار داشتم که با حیوانات مهربان باشی.

یادداشت گذاشتن
اغلب بچه‌ها از دیدن یادداشت خیلی خوشحال می‌شوند حتی کودکانی که قادر نیستند بخوانند؛ کوچک‌ترها از دریافت نقاشی خیلی خوشحال می‌شوند و این کار آن‌ها را برمی‌انگیزد که پیامی را برای والدینشان بنویسند یا نقاشی کنند. آن‌ها احساس می‌کنند که والدینشان برای آن‌ها وقت می‌گذارند و به خود زحمت دادند و یادداشتی برای آن‌ها گذاشتند.
نوجوانی می‌گفت: آنچه باعث می‌شود از یادداشت خوشش بیاید این است که صدای دادوفریاد را نمی‌شنوی. بعضی از والدین نیز می‌گویند، از گذاشتن یادداشت خیلی خوششان می‌آید زیرا راحت‌ترین و سریع‌ترین راه نفوذ به کودکان است که معمولاً نتیجۀ رضایت بخشی را در پی دارد.
سوزان عزیزم
این آشپزخانه باید به نظم و ترتیب خودش برگردد. لطفاً کارهای زیر را انجام بده.
کتاب‌های روی اجاق ... پوتین‌های وسط راهرو ... ژاکت کف اتاق ... خرده‌های بیسکویت روی میز ...
پیشاپیش از زحمات شما متشکرم
مامان
والدینی از ما می‌پرسند: اگر از همۀ این مهارت‌ها به‌صورت دائم استفاده کنیم، بچه‌ها به این مهارت‌ها پاسخ می‌دهند؟ پاسخ ما این است: ما نباید همیشه امیدوار باشیم، کودکان، مثل ماشین نیستند بنابراین هدف ما این نیست که با یادگرفتن یک سری تکنیک‌ها و روش‌ها، می‌توانیم آن‌ها را به پاسخ واکنش دهیم.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.