فرزندان آخر خانواده، نکاتی برای والدین
فرزندان آخر شاد، برون گرا و خودمحور هستند. برای تقویت استقلال و مسئولیت پذیری در آنها بایستی از کودکی، وظایفی متناسب با سنشان بر عهده آنها گذاشت.
فرزندان آخر شاد، برون گرا و خودمحور هستند. برای تقویت استقلال و مسئولیت پذیری در آنها بایستی از کودکی، وظایفی متناسب با سنشان بر عهده آنها گذاشت.
فرزندان آخر خانواده توجه و محبت بیشتری نسبت به سایر کودکان دریافت میکنند. پدر و مادر نیز چون میدانند فرزند دیگری در کار نیست، از حضور او در خانه نهایت لذت را میبرند. از سوی دیگر خواهر و برادرهای بزرگتر، فرزند آخر را بچه ای لوس و ننر میبینند. واکنش آنها معمولا نادیده گرفتن یا اذیت و آزار کوچکترین عضو خانواده است. آشنایی با ویژگیهای شخصیتی فرزندان آخر کمک میکند تا پدر و مادر با آگاهی بیشتری با آنها رفتار کنند و آرامش را در خانه برقرار کنند.
آخرین فرزند خانواده
آخرین فرزند خانواده به دلیل شیوه فرزندپروری آزادانه والدین (بدون قوانین دست و پاگیر)، روحیه شادتر و زندگی آزادانهتری دارد. معمولا پدر و مادرها پس از تربیت چند فرزند، حساسیت زیادی در نحوه تربیتی فرزند آخرشان ندارند. ویژگیهای شاخص فرزندان آخر عبارت است از:
خوشمشرب و خوشگذران
ساده، بدون پیچیدگیهای شخصیتی
زیرک
برونگرا
به دنبال توجه
خودمحور
ریسک پذیر
خلاق
فرزندان آخر در کودکی
مگان، که مادر دو دختر در سن دیگو است، میگوید که دختر ۷ ساله اش کیسی تمایل زیادی به مورد توجه قرار گرفتن دارد و با دیگر کودکان برای جلب توجه بیشتر رقابت میکند. مگان میگوید: "کیسی دوست دارد در حیاط خلوت اسکیت کند و نمایش بدهد. یک روز که کیسی و خواهر بزرگترش جسیکا در حیاط مشغول اسکیت بودند، جسیکا حرکات نمایشی خود را برای ما اجرا کرد. کیسی که نتوانست حرکات او را تکرار کند، خودش را عمدا به زمین انداخت تا توجه ما را جلب کند."
از سویی دیگر فرزندان اول همواره لباسهای نو و اسباب بازیهای نو دارند، اما آنچه نصیب فرزندان آخر میشود، لباسها و اسباب بازیهای دست دوم دیگر خواهر و برادرانشان است. مارتین فیسک تجربیات خود را از فرزند آخر خانواده بودن، اینگونه بیان میکند: "یادم میآید که در ۱۴ سالگی اولین شلوار نو را پدرم برایم خرید! تا پیش از آن من شلوارهای کهنه برادرم که ۱۱ سال بزرگتر از من بود را میپوشیدم! همه لباسها را بید زده بود و در فصل زمستان همیشه احساس سرما میکردم."
فرزندان آخر در بزرگسالی
جانیسی لی ۲۵ ساله که به عنوان معمار در نیویورک مشغول به کار است، ماهیت ساده و بدون پیچیدگی یک فرزند آخر را در شخصیت خود دارد. او میگوید: "بیشتر زنان اگر همسرانشان هدیه تولد آنها را فراموش کنند، از غصه دق میکنند. اما من و همسرم در روز تولد یا سالگرد آشناییمان به یکدیگر هدیه نمیدهیم. آن شب برای شام بیرون میرویم و با هم اوقات خوشی را میگذرانیم. بدون اینکه اتفاق هیجان انگیزی بیفتد." لی به زندگی در لحظه اعتقاد دارد و آماده انجام هر سفری بدون برنامه ریزی است. او میگوید: "من نیازی به احساس امنیت در زندگی ندارم. دوست دارم آزاد باشم. سال گذشته از تورنتو به آلمان رفتم بدون اینکه زبان آلمانی بلد باشم! "
۱۰ توصیه تربیتی برای والدین
فرزندان آخر، تمایل دارند که تمام توجه پدر و مادرشان را به خود جلب کنند. آنها برای دستیابی به این هدف از روشهای گوناگونی استفاده میکنند؛ از بی گناه و مظلوم نشان دادن خود، تا آب زیرکاه بودن و دسیسه چینی برای دیگر فرزندان!
آگاهی از نحوه رفتار با آنها موجب میشود تا صلح و آرامش در خانه شلوغ شما برقرار شود.
۱. منصف باشید!
گاهی اوقات والدین آنقدر نگران وضعیت تحصیلی فرزند بزرگتر و خرابکاریهای فرزند وسطی در خانه و مهد کودک میشوند که فرزند آخر مورد بی توجهی قرار میگیرد. مری والاس، روانشناس کودک و خانواده، با ۲۰ سال تجربه کاری و نویسنده کتاب Birth Order Blues میگوید: "حواستان باشد که فرزند کوچکترتان را به حساب بیاورید، اگر فرزندان بزرگتر برنامههای بازی و ورزش هفتگی دارند، فرزند کوچکترتان را فراموش نکنید و برنامهای برای سرگرمی او در نظر بگیرید. بدین ترتیب او در مییابد که به عنوان عضوی از خانواده مورد توجه پدر و مادر قرار دارد و نیازهایش در نظر گرفته میشود.
۲. به او یاد دهید که مستقل باشد
بچههای کوچکتر اغلب به دلیل کمی سن مورد توجه کافی قرار نمیگیرند و در تصمیم گیری برنامههای خانوادگی شرکت داده نمیشوند. اگرچه دختر ۴ ساله شما کوچکترین فرد خانواده است، اما بدین معنی نیست که با او باید مانند یک نوزاد برخورد کنید. به او یاد بدهید تا کارهای شخصیاش را خودش انجام بدهد و مستقل باشد. والاس میگوید: "حتی یک کودک نوپا هم میتواند در چیدن میز شام به شما کمک کند یا اسباب بازیها را از اطراف خانه جمع کنید. بدین ترتیب این باور در او تقویت میشود که فارغ از جایگاهش به عنوان کوچکترین عضو خانواده، او فردی با صلاحیت و توانمند است.
۳. به هر یک از فرزندانتان زمان ویژهای اختصاص بدهید
کوچکترین عضو خانواده معمولا بیشترین میزان توجه را دریافت میکند. به همین دلیل طبیعی است که هنگام پخش اخبار ساعت ۹ جلوی تلویزیون رژه برود و برقصد و اجازه ندهد تا شما برنامه مورد علاقهتان را ببینید! با این وجود بایستی زمانی را در روز به او اختصاص بدهید تا احساس ارزشمندی کند و بداند که با دیگر اعضای خانواده تفاوتی ندارد.
تمامی فرزندان نیاز به سپردن زمانی اختصاصی با والدین دارند تا نیاز آنها به مورد توجه قرار گرفتن، پاسخ داده شود.
تمامی فرزندان نیاز به سپردن زمانی اختصاصی با والدین دارند تا نیاز آنها به مورد توجه قرار گرفتن، پاسخ داده شود.
۴. مسئولیت پذیری را در او نهادینه کنید
درست است که او کوچکترین عضو خانواده است، اما اگر فرزند شما در وظایف منزل مشارکت نداشته باشد، نه تنها مسئولیت پذیر نمیشود، بلکه موجب میشود تا خواهر و برادر بزرگترش هم از انجام وظایفشان سر باز زنند. دکتر کویین لمان در کتاب The Birth Order Book: Why You Are the Way You Are مینویسد: فرزندان آخر تمایلی به تبعیت از قوانین و مقررات خانواده ندارند و کمترین مشارکت را در امور منزل به عهده میگیرند.
۵. در شرایط نابرابر از او حمایت کنید
به عنوان پدر و مادر، شما نقش هیئت منصفه را در میان فرزندانتان دارید. فرزندان بزرگتر اغلب کوچکترها را مورد آزار و اذیت قرار میدهند و به آنها زور میگویند. هنگامی که شرایط اینگونه پیش میرود، بایستی مداخله کنید و رفتار درست را به فرزند بزرگتر آموزش دهید. همچنین از فرزند کوچکتان حمایت کنید. میری والاس میگوید: "برای مثال اگر فرزند بزرگتر اجازه ندهد که فرزند کوچکتر صحبتش را به اتمام برساند، شما باید به او بگویید "یک دقیقه صبر کن. تو صحبت او را قطع کردی. صبر کن تا صحبت او تمام شود، بعد نظرت را بگو."
۶. در مواقع لزوم نه بگویید
فرزندان آخر بیش از دیگران خودخواه و خودمحور هستند. بنابراین اگر دختر ۶ سالهتان کف پاساژ نشست و قشقرق به راه انداخت تا لباس زیبای مورد علاقهاش را بخرید، تعجب نکنید! شاید انتخاب شما خرید لباس و پایان بخشیدن به قائله باشد، اما گاهی اوقات بایستی به درخواستهای غیر منطقی او، نه بگویید، حتی اگر به پهنای صورت اشک بریزد یا قشقرق به راه بیاندازد. با او مانند دیگر خواهر و برادرانش رفتار کنید و تنها چیزهایی که نیاز دارد را برایش بخرید.حتما بخوانید: آموزش نه گفتن به فرزندان
۷. به او یادآور شوید سن فقط یک عدد است
گاهی اوقات که کودکان در سنین مختلف باهم بازی میکنند، بچههای کوچک از بازی کنار گذاشته میشوند. طبیعی است که آنها نمیتوانند مانند بزرگترها سریع بدوند، بپرند و فکر کنند. احساس کنار زده شدن برای کودک چهار ساله شما، بسیار ناراحت کننده است. در این مواقع میتوانید کنار او بنشیند و با او همدلی کنید. با زبانی ساده شرایط را برای او توضیح دهید و بگویید که اوضاع همیشه اینطور نمیماند.
والاس میگوید: "به کودکتان توضیح دهید که چون سن کمی دارد و هنوز به قدر کافی پاهایش رشد نکرده، سه چرخه بازی میکند. اما کمی بعد که بزرگتر شد او نیز مانند دیگر کودکان سوار دوچرخه میشود و هیچ ایرادی ندارد که الان سوار سه چرخه است، به زودی او هم بزرگ میشود."
۸. هر زمان لازم بود، اشتباهش را گوشزد کنید
فرزند آخر برای جلب توجه پدر و مادر دست به هر کاری میزند. او اتفاقات را بزرگ و حقایق را وارونه جلوه میدهد. اگر کودک ۸ ساله شما ادعا میکند تب دارد و نمیتواند به مدرسه برود، اما دماسنج دمای طبیعی را نشان میدهد، وقت آن است که به او بگویید اشتباه میکند و بهانه تراشی برای مدرسه نرفتن پذیرفتنی نیست!
۹. دلیل اتفاقاتی که برایش پیش میآید را توضیح دهید
گاهی اوقات فرزندان آخر مرموز، درونگرا یا گوشه گیر میشوند. در کتاب The Birth Order Effect اثر کلیف ایزاکسون و کریس رادیش آمده است که: اگر فرزند شما بسیار ساکت و مرموز شده، میتوانید با گفتگو مسیرهای ارتباطی را باز کنید تا او بتواند مسالهای که موجب خشم یا ناراحتی اش شده را با شما در میان بگذارد."
"برای نمونه، اگر دختر ۵ ساله شما به دلیل بیرون رانده شدن از تیم والیبال خواهر یا برادر بزرگترش در خود فرو رفته و سکوت پیشه کرده است، بایستی به او توضیح دهید که این رفتار آنها به معنای بی ارزشی او نیست، تنها به این دلیل او را بازی نداده اند که در مقایسه با آنها زودتر خسته میشود و به اندازه آنها بزرگ نشده است. با گذشت زمان او هم بزرگ و همقد و قواره آنها میشود و میتواند با خواهر و برادرهایش بازیهای هیجان انگیز بکند. میتوانید برای دلداری دادن به او بگویید "شاید باور کردنش برات سخت باشه، اما خیلی زودتر از اونی که فکرش رو بکنی بزرگ میشی! "
۱۰. برنامههای تفریحی خانوادگی برای فرزندانتان ترتیب بدهید.
با توجه به تفاوت سنی میان فرزندان، برگزاری برنامههایی که کودکان ۱۳ ساله، ۱۰ ساله و ۶ ساله را سرگرم کند، کار آسانی نیست. شاید فرزند نوجوان شما بخواهد بازی کامپیوتری انجام دهد، ولی کوچولوی شش ساله شما نتواند بازی کند. از سوی دیگر مهارتهای حرکتی آنها نیز یکسان نیست. اما فعالیتهایی مانند رفتن به موزه حیات وحش یا رفتن به پارک و وسطی بازی کردن، هر سه آنها را سرگرم میکند.
سخن آخر
پدر و مادرها اغلب جنبه کودکانه فرزندان آخر را پررنگ میکنند و تا جای ممکن به آنها در انجام کارها و مسئولیتهایشان کمک میکنند. به همین دلیل ممکن است فرزندان آخر از دیگران نیز همین توقع را داشته باشند. اما هنگامی که با رفتار متفاوت دیگران مواجه میشوند، احساس ناامیدی و سرخوردگی میکنند. بنابراین بهتر است با دادن مسئولیتهای هرچند کوچک در سنهای پایین، آنها را برای ورود به جامعه بزرگتر آماده کرد.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼