۲۰۷۰۳۹
۲۳۵۶
۲۳۵۶

خواسته های غیرمنطقی کودکان، روش برخورد صحیح

کودکان دو نوع درخواست دارند که در صورت تفکیک آنها به راحتی میتوانید بهترین شیوه برخورد با آنها را بیابید.

کودکان دو نوع درخواست دارند که در صورت تفکیک آنها به راحتی میتوانید بهترین شیوه برخورد با آنها را بیابید مثلا وقتی کودک می گوید باید فلان وسیله را برای من بخرید، من امروز این ناهار را نمی خواهم و برای من چیز دیگری درست کنید، بعدازظهر باید به فلان پارک برویم و ... ...این ها گوشه ای از درخواست های کودکان است که دوست دارند به همه آن ها پاسخ مثبت داده شود وگرنه جیغ، گریه، اوقات تلخی و ... به راه می اندازند تا به هدف شان برسند. با این حال ، همیشه یک سوال برای والدین به وجود می آید که کدام درخواست های کودک مان منطقی است و باید به آن ها پاسخ دهیم و کدام هایشان، غیر منطقی است و نباید به آن ها جامه عمل بپوشانیم.

روشهای تشخیص منطقی بودن خواسته های کودک و پاسخ دهی مناسب
در پاسخ به این که «چگونه بفهمیم خواسته کودک مان منطقی است یا غیر منطقی؟»، باید گفت که خواسته های منطقی همان نیازهای طبیعی کودک هستند مانند نیاز به آب، غذا، بازی، محبت، توجه، نوازش و ... که باید به موقع، بجا و به اندازه برآورده شوند و اگر از چارچوب اصلی خارج شوند، ارضای بیشتری را طلب می کنند یا اگر بخواهند در زمان و مکانی غیر از زمان و مکان خودشان برآورده شوند، یک خواسته غیر منطقی است که قطعا باید در مقابل آن ها مقاومت کرد.
در مقابل درخواست های غیرمنطقی کودک سرسختانه بایستید و به عکس العمل های کودک مثل گریه کردن، توهین کردن و ... اعتنا نکنید و تسلیم نشوید . واضح است که در این مواقع حق نداریم او را دعوا کرده یا به او توهین کنیم.
مثلا کودک دوست دارد با او بازی کنید که ظاهرا یک نیاز منطقی است اما این نیاز تا زمانی منطقی محسوب می شود که در یک فاصله زمانی معین مثلا نیم ساعت، یک ساعت و ... (متناسب با توان، انرژی روانی و جسمی شما که همان سطح پذیرش است) انجام شود اما اگر خواسته او برای ادامه بازی خارج از توان شما یا به عبارتی خارج از سطح پذیرش شما باشد، یک خواسته غیر منطقی بوده، پس باید محترمانه ولی قاطعانه به او بگویید:«می دانم دوست داری بازی کنیم ولی من خسته شده ام و نمی توانم ادامه دهم» و در مقابل اصرار، گریه یا نق نق کردن او مقاومت کنید و بگویید:«نه نمی توانم». اما استفاده از توهین، سرزنش تحقیر، تنبیه و ... هیچ جایگاه تربیتی نخواهد داشت.
مثلا همچنین زمانی که کودک درباره وسایل تزیینی خانه اقوام سوال می پرسد یا می خواهد از نزدیک آن ها را ببیند، به یک نیاز طبیعی یعنی حس کنجکاوی پاسخ می دهد اما وقتی با سر و صدا و جیغ و گریه می خواهد آن ها را بردارد، دست بزند یا با خود به خانه بیاورد، کاملا خواسته غیر منطقی است.
بهترین و کارآمدترین رفتار، تسلیم نشدن در مقابل خواسته های غیر منطقی کودک است. پس هر وقت می خواهد با جیغ، گریه و سر و صدا به خواسته هایش برسد، به هیچ عنوان توجه نکنید، عصبانی نشوید، داد نزنید، صحبت نکنید، تسلیم او هم نشوید، فقط و فقط بی تفاوت باشید، انگار او را می بینید و حرف هایش را نمی شنوید. البته این کار ساده ای نیست و نیازمند صبر و تمرین است به خصوص اگر در یک جمع قرار داشته باشید.
همچنین هرگاه تقاضایش را به آرامی بیان کرد، به او توجه کنید ولی اگر خواسته اش غیر منطقی است، باز هم تسلیم نشوید و به جای هرگونه صحبت اضافی، نصیحت یا سر و صدا فقط و فقط بگویید:«نه، نمی شود.» اگر هم کودک با شما لجبازی می کند، سعی کنید با زبانی ساده و خیلی مختصر برایش توضیح دهید ولی از سخنرانی های طولانی، تاکید زیاد، اصرار کردن زیاد، نصیحت، تذکر اکیدا بپرهیزید زیرا کودک هنوز به آن مرحله شناختی نرسیده است که مفهوم صحبت های شما را بفهمد.

با انجام چه کارهایی فرزندتان را لوس بار می‌آورید؟
این روزها خیلی از والدین فکر می کنند پدر و مادر خوب بودن به معنی به آب و آتش زدن برای آن است که آب در دل فرزندشان تکان نخورد و تا لب تر کرد، خواسته های او را برآورده کنند.
همه ما دوست داریم خواسته های فرزندمان را تا حد توان برآورده کنیم. اما اگر به شما بگوییم باید هر از گاهی به خواسته فرزندتان نه بگویی چه خواهید گفت؟ حقیقت این است که توجه زیاد به خواسته های کودک اولین دلیل لوس شدن بچه ها است. اما این لوسی به همین جا ختم نمی شود و روی کیفیت زندگی فرزندتان در سال‌های بعد، حتی بزرگسالی او هم اثر می گذارد . به این ترتیب فرزند شما در آینده تبدیل به یک جوان متوقع، همسر ناراضی و والد زورگو می شود که انتظار دارد همه دنیا در خدمت او باشند.
وقتی بچه‌ای احساس کند که بیش از حد مورد توجه و محبت پدر و مادرش قرار گرفته است و آنها همیشه مطابق میل او رفتار می‌کنند، طبیعی است که دایره خواسته‌هایش به طور پیوسته بیشتر و بیشتر شود. او می‌خواهد و دستور می‌دهد، پدر و مادر هم بدون کوچک‌ترین مخالفتی انجام می‌دهند که مبادا کودک دلبندشان ناراحت شود. چنین بچه‌ای زمانی که بزرگ و وارد اجتماع می‌شود از همه مردم توقع دارد که مثل پدر و مادرش او را دوست بدارند و مطابق امیال و خواسته‌هایش رفتار کنند، اما مردم نه از آدم لوس خوششان می‌آید نه به خواسته‌هایش اهمیت می‌دهند. به این ترتیب فرزند عزیز شما از اجتماع و مردم دلسرد شده و احساس حقارت و شکست می‌کند، بنابراین گوشه‌گیر، کم‌حرف و منزوی می‌شود.
آنها معمولا در زندگی زناشویی هم دچار مشکل می‌شوند؛ زیرا زمانی که پسر یا دختر لوس و نازپرورده ازدواج می‌کند، از همسرش توقع دارد که مطابق میل و خواسته‌های او رفتار کند، اگر هر یک از آنها نخواهد مطابق میل دیگری رفتار کند، در این صورت اختلافات داخلی، دعوا و مباحثات شروع می‌شود.
کودکان لوس معمولا خودخواه و از خود راضی می‌شوند. آنها خودشان را بالاتر از آنچه هستند تصور می‌کنند و معایب خود را نمی‌بینند. همیشه از دیگران توقع دارند از رفتار و کردارشان تعریف و تمجید کنند. به این ترتیب، آنها بیشتر از افراد چاپلوس که مدام از آنها تعریف می‌کنند خوششان می‌آید و افراد واقع بین را دوست ندارند. معمولا نمی‌توانند محبت و علاقه دیگران را به خودشان جلب کنند و بیشتر اوقات تنها هستند.
این کودکان اغلب روحی ضعیف و روانی زود رنج و حساس دارند. همیشه به دیگران متکی هستند و اعتماد‌به‌نفس بسیار پایینی دارند. در برابر مشکلات زندگی خیلی زود عقب‌نشینی می‌کنند، به جای این که مشکلاتشان را حل و فصل کنند، توقع دارند دیگران کمک‌شان کنند.
بچه‌هایی که بیش از حد مورد ناز و نوازش والدین‌شان قرار می‌گیرند، کم‌کم و بتدریج بر پدر و مادر خویش تسلط پیدا می‌کنند. در نتیجه وقتی به سن نوجوانی و جوانی رسیدند، آن وقت از والدینشان توقعات بیشتری خواهند داشت. اگر هم پدر و مادر در برابر خواسته‌هایشان مقاومت و ایستادگی کنند آنقدر قهر و مباحثه می‌کنند تا بالاخره آنها راضی شوند.
متاسفانه برخی پدر و مادرها عیوب فرزندشان را نمی‌بینند یا نادیده می‌گیرند و در صدد اصلاح آن برنمی‌آیند و برای خوشحال کردن او از هیچ کاری دریغ نمی‌کنند. آنها باید بدانند، این بزرگ‌ترین خیانت در حق فرزند دلبندشان است؛ چراکه او همیشه کودک باقی نمی‌ماند بلکه بزرگ می‌شود و باید در اجتماع و میان مردم زندگی کند.
این نکته مهم است که کودک باید بداند واقعا محبوب پدر و مادر است و در مواقع لزوم به کمکش می‌آیند، اما از طرف دیگر هم باید بداند، اگر اشتباهی از او سر بزند مورد مواخذه والدینش قرار خواهد گرفت.
برآورده کردن همه خواسته های کودکان اگرچه خیلی عالی به نظر می رسد ولی به آن خوبی که فکر می کنید نیست. کودکان لوس و پرتوقعی که در تربیت ...

چگونه به فرزندانمان نه بگوییم!
والدین بهتر است که علت نه گفتن شان را به فرزندان خود توضیح دهند. هرچند بعضی والدین معتقدند که کودک شان به طور کامل، متوجه منظور آن ها نمی شود و دلایل آن ها را درک نمی کند، اما نباید فراموش کنند که این امر در تربیت کودک لازم است.
به احتمال زیاد شما هم تا حالا با لجبازی کودکان مواجه شده‌اید. پدر و مادرها باید بدانند که کودکان معمولا با شنیدن واژه نه، واکنش منفی نشان می دهند و مخالفت با کودک روش های دیگری هم دارد. هرچند بعضی کودکان به راحتی این کلمه را نشنیده می گیرند، اما بعضی های شان هم از شنیدن این کلمه خشمگین می شوند. البته والدین باید توجه داشته باشند که گفتن بیش از حد نه به کودکان، باعث می شود این کلمه اثر بخشی خود را از دست بدهد؛ بنابراین والدین باید راه های بهتری برای به کار بردن محدودیت های منطقی برای فرزندان شان نظیر موارد زیر پیدا کنند.
۱. جدی و با محبت نه بگویید.
والدین باید توجه داشته باشند که باید از همین کودکی، حد و مرزها را برای فرزندان شان تعیین کنند. پدر و مادرها باید از همان دوران نوپایی فرزندانشان به طور مستقیم به آن ها نه بگویند و گاهی با بیان جملاتی به آن ها دستور هم بدهند. اگر مادران در مواقع مناسب به طور جدی، محکم و با محبت به فرزندانشان نه بگویند و با آن ها مخالفت کنند، هیچ گونه آسیبی به شخصیت آن ها وارد نمی شود و آن ها به مرور زمان با این محدودیت ها آشنا خواهند شد و به آن ها عادت خواهند کرد.
۲. تعادل داشته باشید.
بچه هایی که هرگز نه نشنیده باشند، لوس می شوند و بیشترشان در بزرگسالی دچار مشکل خواهند شد چون فکر می کنند همه دنیا باید مطابق میل آن ها باشد و وقتی خلاف آن را می بینند، دلخور و گاهی افسرده و گوشه گیر می شوند؛ بنابراین والدین باید به کودکان بیاموزند که همه جا قوانینی دارد که لازم است به آن ها احترام بگذارند. هرچند همیشه هم نباید با خواسته های فرزندان مخالفت شود؛ زیرا در این صورت ممکن است دچار سرخوردگی و ناامیدی شوند.
۳. دلیل مخالفت تان را بگویید.
والدین بهتر است که علت نه گفتن شان را به فرزندان خود توضیح دهند. هرچند بعضی والدین معتقدند که کودک شان به طور کامل، متوجه منظور آن ها نمی شود و دلایل آن ها را درک نمی کند، اما نباید فراموش کنند که این امر در تربیت کودک لازم است. البته باید قبول کرد که معمولا درک چنین دلیل هایی از سوی کودکان مدتی طول خواهد کشید، اما با گذشت زمان همین صحبت ها، اثر بخش خواهد بود.
۴. فرصت انتخاب بدهید.
هنگامی که کودک درون اتاق به توپ بازی مشغول است، والدین می‌توانند به جای گفتن این که «نه، در اتاق توپ بازی ممنوع است» بگویند «در اتاق فقط توپ را قل بده و وقتی بیرون رفتی، آن را پرتاب کن». با بیان این جملات کودکان احساس می کنند که روی شرایط موجود کنترل دارند و می توانند بین بیرون و داخل خانه جایی را برای بازی انتخاب کنند.
۵. پیشنهاد جایگزین بدهید.
برخی کودکان نمی توانند کاری را که در حال انجام آن هستند، متوقف کنند زیرا نمی دانند پس از آن باید به چه کاری مشغول شوند. این والدین هستند که باید در چنین شرایطی به یاری آن ها بیایند و پیشنهادهایی در این زمینه، به آن ها بدهند و گاهی نیز به آن ها کمک کنند تا آن کار را انجام دهند.
۶. با حالت چهره منظور خود را برسانید.
کودکان معمولا مفهوم کلمه نه را از حالت چهره والدین شان می فهمند پس والدین می توانند به جای استفاده از کلمه نه، تنها حالت چهره شان را تغییر دهند و به طور مثال، اخم کنند. والدین فراموش نکنند که تغییر حالت چهره، بسیار تاثیرگذارتر از مخالفت های کلامی است.
۷. کودکتان را با نه آشنا کنید.
اگر احساس می کنید که فرزندتان در موقعیتی قرار گرفته است که باید به او نه بگویید، از قبل او را آماده شنیدن نه کنید؛ به طور مثال اگر می‌خواهید با فرزندتان به مغازه اسباب بازی فروشی بروید و برای دوستش کادوی تولد بخرید و می دانید با درخواست های مکرر او در مغازه مواجه خواهید شد پس از قبل، او را آماده شنیدن نه کنید. به جای این که مرتب در مغازه بگویید: «نه، این اسباب بازی را برای تو نمی خرم» بهتر است قبل از آن که وارد مغازه شوید، به او بگویید « امروز می خواهیم برای دوستت اسباب بازی بخریم، نه برای تو». بنابراین فرزندتان با آمادگی بیشتری برای شنیدن نه، با شما وارد مغازه خواهد شد.
۸. هیچ گاه نظرتان را سریع عوض نکنید.
بعضی بچه ها به هیچ عنوان زیر بار صحبت های والدین نمی روند و آن قدر خواسته خود را تکرار می کنند تا والدین شان خسته شوند و بله را بگویند. این روش اصلا صحیح نیست. اگر هم می خواهید نظر او را بپذیرید، ابتدا سعی کنید با او در آن مورد صحبت کنید. سپس اگر فکر کردید واقعا حق با اوست، بهتر است منطقی عمل کنید، انعطاف پذیر باشید و گفته او را قبول کنید. در این حالت، او تصور نمی کند که با زور می تواند نظر خود را عملی کند. در عوض می آموزد که حتی برای تغییر نظر شما نیز باید دلایل محکم و قانع کننده ای داشته باشد.
۹. خواسته هایش را نامعقول جلوه ندهید.
البته گاهی خواسته فرزندان معقول است، اما والدین به دلایل مختلف توان پاسخگویی به آن را ندارند. در این حالت بعضی والدین سعی می کنند، صورت مسئله را پاک کنند و خواسته فرزندشان را نامعقول و غیرموجه جلوه دهند. این بدترین شیوه برخورد است و فرزند نیز این موضوع را متوجه می شود و این برخورد، باعث پیچیده شدن مسئله می شود.
در این حالت، والدین باید دلیل برآورده نکردن خواسته فرزندشان را نیز برایش توضیح دهند. وقتی پدر و مادری توانایی برآورده کردن نیاز فرزند خود را ندارند، باید رفتاری همدلانه با او داشته باشند. ممکن است وضعیت مالی خانواده مناسب نباشد، فرزند را باید با این شرایط آشنا کرد و همراهی اش را به دست آورد. والدین نباید خودشان را نسبت به خواسته‌های فرزندان شان بی تفاوت نشان دهند. وقتی فرزند احساس کند پدر و مادرش برای خواسته های او ارزش قائل هستند، آرامش و احساس اطمینان بیشتری خواهد داشت.

منبع: هفت خان

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.