بچه دار شوم یا نه؟
آیا بعد از ازدواج حتماً باید بچه دار شوم؟ چرا نمیشود ازدواج کرد ولی بچه دار نشد؟ بچه داشتن چه کمکی به بهبود زندگی من خواهد کرد؟
آیا بعد از ازدواج حتماً باید بچه دار شوم؟ چرا نمیشود ازدواج کرد ولی بچهدار نشد؟ بچه داشتن چه کمکی به بهبود زندگی من خواهد کرد؟ آیا همسر من برای پدر شدن آماده است؟ آیا کودکم سالم به دنیا میآید؟ رابطهٔ من و همسرم بعد از بچهدار شدن چه تغییری خواهد کرد؟ بزرگ کردن یک بچه چقدر خرج دارد؟ تمام این موارد و چیزهایی شبیه به این سؤالها باعث میشود بسیاری از پدر و مادرها تصمیم برای بچهدار شدن را به تعویق بیاندازند یا از آن منصرف شوند. به هر حال، این یک حقیقت است که بچهها مسئولیتها، مدیریت و شرایط زندگی، روابط ما با همسرمان و رابطهمان با دیگران را تغییر خواهند داد. اما آیا این تغییر خوب است یا بد؟ برای اینکه بچهدار شدن ما بعدها منجر به پشیمانی نشود، لازم است با آمادگی کامل و سالم و دلایل درست شروع و اقدام کنیم. اما دلایل اشتباه ما برای بارداری چه چیزهایی میتواند باشد؟
راضی کردن اطرافیان
چند سال که از زندگی مشترکتان میگذرد اغلب توصیهها و درخواستهای اطرافیان ما برای باردار شدنمان شروع میشود. مادرهای ما و پدربزرگها و مادربزگها اغلب جزء اولین نفرات این درخواستها هستند. آنها وقت و بیوقت آرزو میکنند که به زودی فرزند شما را در آغوش بگیرند و وقتی واکنشی نشان نمیدهید در مورد سن شما و مضرات دیر بچهدار شدن هشدار میدهند و شروع به تفسیر و نقد و بررسی این موضوع خواهند کرد.
اما واقعیت این نیست، چون تنها کسانی که باید در این مورد تصمیم بگیرد فقط شما و همسرتان هستید، زیرا وقتی کودک شما به دنیا میآید شما دو نفر مسئول نگهداری از او هستید و در بسیاری موارد همان کسانی که با انتظارهایشان شما را کلافه کرده بودند در این راه کمک خاصی نخواهند کرد و وظیفه ای هم ندارند، پس لازم است حتماً قبل از این تصمیم تواناییها و شرایط خودتان را در نظر بگیرید و عاقلانه برنامهریزی کنید.
نجات یک زندگی مشترک
اختلافات زناشویی اغلب به دلیل ناتوانی در تصمیمگیری مشترک، مدیریت بحران، حل مسائل زندگی، مذاکره و مشارکت پیش میآید. اگر رابطهٔ شما دچار مشکل است باید حتماً قبل از بچهدار شدن تلاش کنید که با یادگیری مهارتهای لازم، مشکلاتتان را برطرف کنید. ضعف در هر کدام از مهارتهای یک زندگی مشترک بعد از بچهدار شدن میتواند مشکلات بزرگتری را برایتان طی سالهای آینده ایجاد کند. فراموش نکنید که تا وقتی فرزند شما به سنی برسد که بتواند خودش در موارد مهم و اساسی تصمیم بگیرد، شما و همسرتان باید برای او تصمیم بگیرید و اگر نتوانید به یک تصمیم مشترک برای یک زندگی دونفره برسید، دامنهٔ اختلافات شما زندگی سهنفرهٔ شما را هم بسیار سختتر خواهد کرد و به احتمال زیاد یک فکر غلط است.
صرفاً دوستداشتنی بودن کودکان
بعضیها عاشق بچه هستند و وقت زیادی را با بچههای دوست آشنا میگذرانند. اما اگر شما هم چنین فردی هستید، لازم است حتماً یک کودک را به این دنیا بیاورید؟ بزرگ کردن یک کودک و تبدیل او به انسانی سالم و دوستدار همنوعان خود با بغل کردن گهگاه بچهٔ دوست شما خیلی فرق دارد، آن هم در مواقعی که حالش خوب است و بیقراری نمیکند و بیمار هم نیست. پس لازم است به این موضوع به شکلی واقعی نگاه کنید تا در آینده پدر و مادری خوبی باشید، چون شما میتوانید در عوض باردار شدن و تولد یک کودک دیگر، بچهای بیسرپرست را به فرزندخواندگی بپذیرید یا معلم کودکان شوید و یا در شیرخوارگاههای سطح شهر داوطلب کمک شوید.
پاسخ به درخواست همسر
یک کودک هم پدر میخواهد و هم مادر! گاهی میشنوید که مادر شدن آرزوی هر زنی است ولی برخی از افراد میگویند که خودشان بچه نمیخواستهاند ولی همسرشان برای بچهدار شدن اصرار کرده و خواهان آن بوده است. اما آیا ادامه دادن به یک رابطه به دلیل ترس از دست دادن همسر و زندگی فعلی و بازیچه و وسیله قرار دادن یک موجود زنده برای حل ماجرا کار درستی خواهد بود؟ بهتر است اگر دلتان یک تغییر در زندگی میخواهد، بچهها را بهانه نکنید.
رفع احساس تنهایی
تنهایی یک حس ناخوشایند در زندگی است. درواقع به همین دلیل است که افراد ازدواج میکنند و تشکیل خانواده میدهند تا تنها نمانند. ولی آیا فقط برطرف کردن تنهایی راهی درست برای بچهدار شدن خواهد بود؟ همچنین این موضوع که کسی باشد که در دوران پیری ما به اصطلاح عصای دستمان باشد و در کل، ترس از تنها ماندن در دوران سالخوردگی و پیری نگرش درستی برای بچهدار شدن نیست.
بهتر است بدانید که پدر یا مادر بودن یک شغل است؛ یک شغل تماموقت که حضور مداوم و سالم شما را به خصوص در سالهای اول تولد کودکتان میخواهد و این اتفاق نیاز به پیشزمینهای آگاهانه و سالم در مورد نیازهای یک کودک برای رشد، چگونگی تربیت و داشتن یک کودک شاد، بزرگ کردن یک فرد سالم و بدون عقده، حس مسئولیت ما در برابر جامعه و بسیاری از مواردی دارد که بدون داشتن آنها میتوانید به مرور دچار سردرگمی شوید. پس اقدام به بارداری صرفاً برای رفع تنهایی و فقط تکرار عمل دیگران دور و نزدیک ما؛ یعنی اینکه چون خواهر یا دوست ما بچهدار شده است، ما هم بچهدار شویم، کاری درست نخواهد بود.
پر کردن جای خالی عشق و محبت
بعضی از افراد همواره از ناتوانی در رابطه برقرار کردن با دیگران رنج میبرند. آنها به دلیل کمبودها و انتظارات سختگیرانهٔ والدین که در دوران کودکی تجربه کردهاند یا بحرانهای عاطفی که بعدها در دوران جوانی تجربه کردهاند احساس میکنند که هیچکس آنها را صادقانه دوست ندارد و همیشه تنها هستند. برای این افراد بچهدار شدن به معنی ارتباط با کسی است که دوستشان داشته باشد و به آنها تکیه کند. با به دنیا آمدن نوزاد فشار این انتظار هر روز بیشتر روی دوش فرزند آنها سنگینی خواهد کرد. کسانی که والدین این چنینی دارند سالها و شاید تا ابد در مورد پدر یا مادرشان دچار حس عذاب وجدان هستند، غافل از اینکه هیچوقت نمیتوان این کمبود را با بچهدار شدن جبران کرد.
داشتن یک وارث و حفظ نام خانوادگی
اگر برای مدیریت اموال و کسب و کار بعد از خودتان نگران هستید که این مورد بیشتر در مورد پدران خانواده صحت دارد، بهتر است بدانید که تصمیم برای بچهدار شدن شما راه حل درست و مناسبی نیست. کسانی که با این انگیزه بچهدار میشوند درواقع راه خلاقیت و رشد و شکوفایی فرزندشان را میبندند و از روی خودخواهی برای آیندهٔ فرزندشان تصمیم میگیرند و حتی او را مسئول حفظ این شرایط میدانند.
در چنین موقعیتی و وقتی کودک شما بزرگ شد، از یکسو ممکن است احساس کند هیچکس او را به خاطر خودش دوست ندارد، بلکه فقط به دنیا آمده است تا وظایفی را به انجام برساند که از قبل برایش در نظر گرفتهاند و از سوی دیگر پدر و مادر با هر مخالفتی از جانب فرزندشان مأیوس خواهند شد و درواقع، زنده نگه داشتن نام خانوادگی یا ترس از انقراض نسل، چیزی جزء یک تفکر نادرست نیست.
ترس از افکار دیگران در مورد نازا بودن
گاهی برخی از زوجها برای اثبات قدرت باروری خود اقدام به بچهدار شدن میکنند. به راستی چه چیزی باعث میشود تا برخی افراد را به اثبات این قدرت غریزی مجبور کند؟ شاید بد نباشد گاهی به این موضوع فکر کنیم و یادمان باشد که برای مادر یا پدر شدن حتماً نیاز به بچهدار شدن نیست و کودکان بیسرپرست بسیاری در بهزیستی و شیرخوارگاهها در انتظار داشتن یک پدر و مهر مادرانهٔ ما هستند، هرچند چیزی که اتفاق میافتد اغلب این است که ما تنها این کار را خوب و شایسته میدانیم ولی نه برای خانودهٔ خودمان!
صرفاً تجربه کردن یک احساس خاص
درست است که دوران بارداری، زایمان و بچهدار شدن و بزرگ کردن یک کودک از تجربههای ارزشمند و دوستداشتنی این زندگی هستند اما آیا صرفاً تجربه کردن چیزی آن هم به این مهمی برای ما ضروری است؟ بهتر است برای باردار شدن و به دنیا آوردن یک انسان تنها به دلیل داشتن یک تجربه تصمیم نگیریم.
جبران ناتواناییهای خود
برخی یا شاید بیشتر ما آرزوها و رویاهای سرکوبشدهای داریم که برای تحقق آنها راهی جزء بچهدار شدن نمیبینیم. اما تحقق نیازهای کودکی یا نوجوانی ما یا به حقیقت رساندن چیزی که آرزوی ما بوده است و والدین ما نتوانستهاند آن را انجام دهند به ما تسلی و آرامش خواهد بخشید؟ نشان دادن الگوی یک پدر و مادر خوب به اطرافیان یا حتی جامعه با تصمیم درست صادقانه برای تولد یک کودک فرق دارد. این گونه افراد اغلب فرزندان خود را مجبور میکنند که در رشتهای درس بخوانند که خودشان دوست داشتهاند یا فعالیتی را ادامه دهند که مورد علاقهٔ خودشان بوده است. اما واقعیت این است که اگر تصور میکنیم انسان باهوش و لایقی هستیم بهتر است تمام این کارها را خودمان انجام دهیم و آن را به نسل آینده واگذار نکنیم.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼