هوش اخلاقی در کودکان، پرورش گام به گام خویشتن داری
هنگامیکه افکار خطرناک به سر کودکان میزند، چنانچه ترمز درونیشان کار نکند، با تمام قدرت و سرعت به سوی خطر پیش خواهند رفت.
تنظیم افکار و کارها طوری که هر فشاری را از درون و بیرون متوقف کنید و آن گونه رفتار کنید که میدانید و احساس میکنید درست است.
چه حاضر به اعتراف باشیم چه نباشیم، همۀ ما افکار شرارت بار داشتهایم: دلم میخواهد بکشمش! یا اگر باز به این کار ادامه دهد، خفهاش میکنم! خوشبختانه بیشتر ما این تخیلات را عملی نمیکنیم و علت آن است که یک سازوکار درونی به نام خویشتنداری پادرمیانی میکند و مانع از آن میشود این هوسها را به واقعیت درآوریم.
خویشتنداری یکی از نیکخوییهای اساسی رفتار اخلاقی است؛ اما متأسفانه همه آن را ندارند و باید پرورش یابد و آموخته و تشویق شود.
خویشتنداری ضعیف بسیار مخرب است: هنگامیکه افکار خطرناک به سر کودکان میزند، چنانچه ترمز درونیشان کار نکند، با تمام قدرت و سرعت بهسوی خطر پیش خواهند رفت. در این روزها که پیوسته کودکانمان با گزینههای وسوسهانگیز و گاه خطرناکی روبهرو هستند، ساختن این نیکخویی، نهتنها موجب افزایش هوش اخلاقی آنها میشود، بلکه شاید موجب حفظ جانشان هم بشود.
بحران خویشتنداری ضعیف
خویشتنداری به کودکان کمک میکند تا رفتارشان را تنظیم کنند و آنچه را در قلب و ذهنشان میدانند درست است، انجام دهند. خویشتنداری به کودکانمان ارادۀ نه گفتن، انجام کار درست و انتخاب رفتار اخلاقی را میدهد. این سازوکار درونی کودکان را راهنمایی میکند تا نهتنها ایمنتر، بلکه خردمندانهتر انتخاب کنند.
خویشتنداری به کودکان چند ثانیه فرصت حیاتی میدهد تا پیامدهای احتمالی رفتارشان را تشخیص دهند و ترمز خود را بکشند تا بر طبق افکار خطرناکشان عمل نکنند.
هنگامیکه هر سه نیکخویی محوری هوش اخلاقی، یعنی همدلی، وجدان و خویشتنداری غایب باشند، کودکان همچون بمبی انفجار میشوند. چهار موردی که در زیر بررسی میشوند، بهخصوص از عوامل بحرانزای رشد خویشتنداری به شمار میروند.
والدین بسیار خسته و زیر فشار
بالا رفتن هزینههای زندگی و درنتیجه اشتغال هر دو والد، جدایی روزافزون والدین، طولانیتر شدن ساعات کار و افزایش فشارهای اجتماعی به خستگی بیشازحد و بیحوصلگی والدین منجر شده است و این وضعیت تأثیری جدی بر گنجایش خویشتنداری کودکان گذاشته است.
علت این است که بهترین شیوۀ یادگیری خویشتنداری برای کودک مشاهدۀ دیگران است و رفتار بیحوصلۀ پدر و مادر سرمشق کودکان میشود. اما کودکان فقط بیحوصلگی و عصبانی شدن پدر و مادر را سرمشق قرار نمیدهند؛ بلکه مصرف الکل یا مواد مخدر، سیگار کشیدن، پرخوری، زیادهروی در تماشای تلویزیون، ولخرجی و ناسزاگویی را نیز میآموزند که ازجمله رفتارهایی است که این روزها کودکان بهشدت در معرض آن قرار دارند.
اگر مهمترین شخص زندگی کودک، سرمشق خویشتنداری نباشد، او آن را از کجا یاد بگیرد؟ امروزه فرصت کمتر والدین موجب شده است که بسیاری از کودکان پس از تعطیلی مدرسه و پیش از آمدن والد به خانه، یکی دوساعتی را بدون سرپرست در خانه به سر ببرند و درست در همین اوقات است که خویشتنداری کودکان کمرنگ میشود و آنها به کارهای خطرناک دست میزنند.
آسیبها و خشونتهای کودکی
پژوهشها نشان دادهاند که آنچه مغز در خردسالی ثبت میکند، تأثیر مهمی بر خویشتنداری میتواند داشته باشد. بهخصوص سه سال نخست زندگی برای خویشتنداری بسیار مهم است، زیرا در این هنگام قشر مخ شکل میگیرد و در همینجاست که تفکر والا که استدلال و گرایشهای اخلاقی را کنترل میکند، صورت میپذیرد.
بروس پری و همکارانش آثار بسیار مخرب خشونت، بیتوجهی و هراس را بر مغز کودکان طی سالهای نخست زندگی، با مدارک و شواهد به اثبات رساندهاند. این کودکان بهاحتمالزیاد ستیزه خو هستند و دچار مشکلات یادگیری در زندگی خواهند بود.
وابستگی بیشازاندازه بر بازدارندههای شیمیایی بهجای خویشتنداری
احتمالاً داروسازان بیشتر از سایرین در جریان بحران خویشتنداری قرار دارد، زیرا هرسال متجاوز از یازده میلیون نسخه برای رتالین میپیچند. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که در بسیاری از موارد رتالین برای کودکانی تجویز میشود که دارای الگوی تفکری و کنترل رفتاری ضعیفی هستند که فقط حاصل آثار اجتماعی منفی و تربیت نادرست است و نه ناشی از مشکلات عصبی یا بیولوژیکی حقیقی.
خطر در این است که این کودکان برای کنترل رفتار به مواد شیمیایی متکی هستند و به آنها یاد داده نمیشود که چگونه امیال خود را مهار کنند.
بزرگداشت بیبندوباری در برنامههای تفریحی
کودکان، خویشتنداری را نهتنها از رابطۀ مستقیم با پدر و مادر، آموزگاران و همسالان خود میآموزند، بلکه با مشاهدۀ شخصیت کتابها، فیلمها و برنامههای تلویزیونی نیز یاد میگیرند. آنچه کودکان این روزها میبینند نگرانکننده است. اگرچه تلویزیون تنها منبع اشاعۀ خشونت نیست، اما تأثیر مهمی بر رفتار کودکانمان دارد.
این چهار عامل در بحران خویشتنداری مؤثر هستند. البته هیچ عاملی بهتنهایی کودک را مستعد خشونت نمیکند؛ همیشه مجموعهای از عوامل سمی از قدرت دفاع میکاهد و پیامدهای مخربی به وجود میآورد. اما ازآنجاکه این عوامل سمی بسیار فراگیر شدهاند، مهم است که با عزمی راسخ خویشتنداری را پرورش دهیم.
انجام این کار یکی از بهترین راهها برای تضمین آن است که کودکانمان نهتنها بدانند و احساس کنند که چهکاری درست است، بلکه انجام رفتار درست را انتخاب کنند.
خویشتن داری به شیوههای گوناگونی نشان داده میشود و کودکان هرچه بیشتر بدانند که این رفتارها چگونه است، احتمال آنکه آن رفتارها را در زندگی روزانهشان به کار بگیرند، بیشتر است. اینها چند نمونه از خویشتنداری است که میتوانید با فرزندتان آن را اجرا یا درباره آنها گفتگو کنید.
- باید آرام بگیرم؛ احساس خشم میکنم.
- بهجای خریدن آن اسباببازی، پولم را پسانداز میکنم.
- پیش از حرف زدن، دستم را بلند میکنم و اجازه میگیرم.
- قانون را میفهمم، پس آن را نمیشکنم.
- کیک خیلی هوسانگیزی است، اما وقت شام نزدیک است.
- واقعاً دوست داشتم با تو بیایم، اما باید درس بخوانم.
- باید تکلیف شبم را انجام دهم، پس بعداً تلویزیون تماشا میکنم.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼