تقریباً همه پدر و مادرها کج خلقی یا بداخلاقی فرزندانشان را دیده و تجربه کرده اند. کجخلقی در کودکان ۲ تا ۴ ساله تقریباً امری طبیعی و پذیرفتنی است اما گاه با شرایطی رو به رو می شویم که فرزندمان بیش از آنچه طبیعی باشد دچار کج خلقی و بداخلاقی است. تقریباً ۹۰درصد کودکان در سنین بین ۲ تا ۴ سالگی گاه به گاه دچار خشم ناگهانی و اوقات تلخی های نسبتاً بی دلیل می شوند. آن ها در اغلب موارد با فریاد، گریه، انداختن خود روی زمین، حرکتهای آنی اندامها بهخصوص دستوپا، لگدزدن، پرتاب وسایل و یا نگهداشتن نفس خود عصبانیت و ناامیدی نهفته در وجودشان را نشان می دهند.
کودکان اکثراً به دنبال عدم دستیابی به چیزی که دوست دارند، برای جلب توجه و یا به دلایل سادهتری مانند احساس گرسنگی و خستگی گریه میکنند. کودکان بیش از هر زمان دیگری با رسیدن به2سالگی دچار فورانهای احساسی میشوند زیرا برای اولین بار درک میکنند که با قدرت تکلم قادر به اثبات خود و حقوحقوقشان هستند و از طرفی دیگر بهصورت همزمان با مفاهیمی نظیر استقلال و مدیریت نیز آشنا خواهند شد. اما آنچه کاسه صبر والدین را بهتدریج لبریز میکند، چیزی نیست جز کجخلقیهای بیاساس و تهی از علل منطقی قابلدرک.
کدام کج خلقی هایی طبیعی هستند و کدام نیستند؟
بخش مهمی از روند تکامل نرمال فرزندان به همین کج خلقی های گاه شدید اما دورهای بازمیگردد. ازاینرو نمیتوان همیشه کودکان را مقصر دانست و باید مقداری هم به آنها حق داده شود. بااینحال سالانه شمار زیادی از والدین بهواسطه اوقاتتلخیهای مکرر فرزندانشان مجبور میشوند از کمک یک مشاور خانواده یا روانشناس کودکان استفاده کنند.
نزدیک به 7درصد از کودکان دچار کجخلقیهای مکرر کموبیش شدید و غیرقابلتحمل میشوند که هر بار هم حداقل15دقیقه والدین را درگیر میکنند. نیمی از این بچهها معمولاً با یک مشکل تکاملی و یا رفتاری زمینهای دست و پنجه نرم میکنند.
کج خلقی های کودکان ممکن است در گروه "ناهنجار و غیرعادی" دسته بندی شوند. اما چه رفتارهایی به این دسته تعلق خواهند گرفت و والدین باید چه اطلاعاتی در این زمینه داشته باشند؟
اوقات تلخی هایی که پس از سن پیش دبستانی ادامه می یابند و مدتزمان آن ها بالاتر از15دقیقه است می توانند منجر به آسیب روانی کودک و همینطور اطرافیان شوند. توجه به این نکته ضروری است که تکرار این وضعیت باید بیش از 5بار در روز باشد یعنی عملاً زمانی برای بازگشت به حالت عادی میان کجخلقیهای شدید وجود نداشته باشد.
کجخلقی بی دلیل و بی منشأ کودکان با افراد بزرگسال غیر از اعضای خانواده میتواند یکی دیگر از نشانههای قرارگیری کودک در گروه ناهنجار محسوب شود.
نقش والدین در کج خلقی کودکان
ممکن است والدین کودکان مستعد کجخلقیهای مداوم نیز نیازمند حمایت حرفهای افراد متخصص باشند. در این مطالعه جدید میخوانیم که نیمی از مادران و پدران کودکان کجخلق خود با اختلالات مطرح درزمینهٔ سلامت روانی بهویژه افسردگی و اضطراب دست و پنجه نرم میکنند.
ازجمله دیگر فاکتورهای خانوادگی مرتبط با تخلیه احساسی شدید یا مکرر در کودکان میتوان به تحریکپذیری بالای مادر، استرس زناشویی و پایین بودن سطح تحصیلات دانشگاهی پدر و مادر و همینطور تنبیه بدنی کودک در محیط خانه اشاره کرد. با نگاهی مجدد به فاکتورهای نامبرده میتوان بهراحتی دریافت که استرس و اضطراب در فضای خانوادگی میتواند به کجخلقیهای کودکانه دامن بزند و مسیر را برای تشدید آنها هموار سازد. ازاینرو آرامسازی محیط زندگی فرزندان تأثیر زیادی بر رفع این مشکلات خواهد داشت.
بهترین روش مقابله با کج خلقی شدت یافته در کودکان چیست؟
بهترین روش رفع کجخلقیهای شدید و مکرر کودکان در۹۰درصد از خانواده فقط و فقط دوری از جروبحث و همینطور خارج کردن کودک از فضایی است که این اتفاق در آن رخ میدهد. شاید این توصیه در زمان عصبانیت چندان عملی به نظر نرسد، اما تا جایی که میتوانید در قوانین و روتین مشخص خود پایدار و قابل پیش بینی باشید.
همچنین باید اطمینان حاصل کنید که مقررات وضعشده همخوانی کامل با شرایط سنی کودک دارد یعنی توقع غیرمنطقی از کودک نداشته باشید.
اگر می خواهید پایانی همیشگی بر کج خلقی های آتش فشانی فرزندان خود داشته باشید باید به آنها احساس استقلال و حق انتخاب تزریق کنید. شما باید از هر موقعیتی استفاده کنید و اجازه دهید کودک تجربه استقلال را به دست آورد. برای مثال حتی در مسائل ساده نیز انتخاب را در اختیار خودش قرار دهید: "ماست رو میخواهی یا دسر توتفرنگی رو؟" و یا "میخوای داخل خونه بازی کنی یا بیرون؟".
هم زمان با رشد بیشتر کودک و افزایش سن وی، بهتر است او را تشویق کنید تا احساساتش را به کلمات معنادار تبدیل کند و بیش از گذشته با شما به صحبت بنشیند. تراوش عواطف ناخوشایند و منفی بهتدریج ذهن و روان کودک را آرام میسازد و از بروز کج خلقی های یک باره و شدید جلوگیری خواهد کرد.
توصیه های کلی برای کاهش بدخلقی کودکان
در مواجهه با بداخلاقی فرزندتان کنترل خود را حفظ کنید. دادوفریاد یا عصبانیت شما میتواند مثل نفتی بر آتش بدخلقی او باشد و همهچیز را بدتر کند.
توجه کودک را به چیز دیگری جلب کنید. این روش بسیاری اوقات بلافاصله جواب میدهد مخصوصاً اگر مورد جدید خوشایند کودک باشد.
دلیل بدخلقی را کشف کنید. در برخی مواقع کودک تنها برای جلبتوجه شما شروع به بدخلقی میکند. در اینگونه موارد بهتر است بدخلقی او را نادیده بگیرید تا بهعنوان روشی برای جلبتوجه شما در او تثبیت نشود.
مطمئن شوید کودک گرسنه نیست. برخی مواقع پایین آمدن سطح قند خون بهسادگی موجب بدخلقی میشود. پس اگر دلیل مشخصی برای بدخلقی فرزندتان در دست نیست شاید گرسنه است. قدری آبقند یا یک شکلات میتواند خلق خوش او را بازگرداند.
بیخوابی یا به هم خوردن نظم خواب کودک نیز میتواند منجر به بدخلقی او شود. بهتر است نظم و روال مشخصی را برای خواب کودک تعریف و رعایت کنید.
کودکان در مقابل لحن دستوری عکسالعمل نشان میدهند. بهتر است وقتی از فرزندتان میخواهید کاری را انجام دهد با لحنی شاد و سرخوشانه او را به انجام کار ترغیب کنید.
با کودک خود پس از رفع بدخلقی صحبت کنید تا از دلیل بدخلقی او آگاه شوید. این امر خصوصاً زمانی که بیشتر از یک فرزند دارید میتواند موجب اطلاع شما از تعادل رفتار با بچهها شود.
اگر فرزند مدرسهای شما دچار بدخلقی ناگهانی شده است لازم است علاوه بر خودش با معلم و مدیر مدرسه او نیز صحبت کنید.
وقتی خودتان بدخلق یا عصبانی هستید از مواجهه با کودک پرهیز کنید. بچهها اغلب رفتارهای والدین را الگوبرداری میکنند. چگونگی رفتار پدر و مادر با یکدیگر میتواند بر بروز بدخلقی در کودکان بسیار مؤثر باشد.
اگر فرزند بالای 4 سال شما در یک روز بیش از 5 بار و هر بار بیش از 15 دقیقه دچار بدخلقی میشود لازم است تا با روانشناس یا پزشک خانواده مشاوره کنید. برخی بدخلقیهای مکرر و طولانی ممکن است ناشی از وجود بیماری یا اختلالهایی در کودکان بالاتر از 4 سال باشد.