۲۷۸۵۶
۴۲۷۸
۴۲۷۸

حمایت والدین از فرزندان، تکیه‌گاه محکم

وقتی بچه‌ای به دنیا می‌آید، اگر حمایتی از او نشود به احتمال زیاد از بین خواهد رفت. وقتی حرف از حمایت زده می‌شود منظور هر کاری است که در زمینه بهبود همه‌جانبه زندگی کسی صورت گیرد.

جام‌جم : وقتی بچه‌ای به دنیا می‌آید، اگر حمایتی از او نشود به احتمال زیاد از بین خواهد رفت. وقتی حرف از حمایت زده می‌شود منظور هر کاری است که در زمینه بهبود همه‌جانبه زندگی کسی صورت گیرد.

بعضی از حمایت‌ها برای حفظ جان ضروری است مثل تغذیه نوزاد، ولی ضرورت بعضی از حمایت‌ها آنقدر که باید پیدا نیست مانند حمایت روحی و روانی اگر خانواده‌ای نوزاد خود را تغذیه نکند، همه اطرافیان متوجه می‌شوند و آن والدین را سرزنش می‌کنند؛ اما اگر خانواده‌ای فرزند خود را حمایت روحی و روانی نکند شاید کسی متوجه نشود.

در صورتی که حمایت روحی و روانی همان قدر مهم است که حمایت جانی. پس ممکن است خیلی از خانواده‌ها نتوانند ضرورت حمایت‌های مختلف را آن طور که هست درک کنند و برخلاف آنچه می‌خواهند نتوانند فرزند خود را از حمایت کافی و همه‌جانبه برخوردار کنند.

ما بر این اساس به دسته‌بندی انواع حمایت توسط والدین پرداختیم و هر کدام را آن طور که باید باشد معنا کرده‌ایم و توضیح داده‌ایم تا والدین بدانند فرزندشان را چقدر و با چه کیفیتی حمایت کنند.

حمایت پیش از تولد
جنین موجود بسیار آسیب‌پذیری است و به حمایت زیادی احتیاج دارد. وظیفه مادر در این دوران تغذیه سالم و کامل برای رشد بموقع و صحیح جنین است به طوری که بداند چه چیزهایی باید بخورد و چه چیزهایی را نباید بخورد. مادر باید مدام تحت نظر پزشک متخصص زنان باشد تا وضعیت جنین تحت کنترل قرار گیرد و خود نیز مراقب جنین باشد. مثلا مراقب باشد به شکمش ضربه‌ای وارد نشود، تحت استرس قرار نگیرد، کارهای سنگین انجام ندهد و از آلودگی‌های محیطی مثل سیگار و... به دور باشد.

وظیفه پدر نیز حمایت مادر در دوران بارداری است به طوری که از مادر مراقبت بیشتر و حمایت روحی کاملی انجام شود تا مادر و جنین در آرامش بیشتری به سر برند. حمایت پدر در دوران جنینی حمایتی غیرمستقیم ولی ضروری است، چراکه این غیرمستقیم بودن از اهمیت آن نمی‌کاهد. وقتی پدر از مادر حمایت نکند، مادر نیز در حمایت از جنین دچار مشکل می‌شود. پس پدرها فکر نکنند در حمایت جنین نقش کمرنگی دارند.

حمایت جانی
به دنیا آوردن نوزاد باید به دست متخصصی مجرب سپرده شود تا در حین تولد، جنین دچار مشکل و آسیب نشود. زایمان طبیعی خود می‌تواند یک حمایت برای فرزند شما به حساب بیاید. روندی که در زایمان طبیعی صورت می‌گیرد به گفته خیلی از پزشکان به رشد جنین کمک می‌کند. پس اگر پزشکتان تشخیص داد که می‌توانید از این نعمت طبیعی برخوردار باشید، خود و فرزندتان را از آن محروم نکنید چراکه زایمان طبیعی هم به نفع مادر و هم به نفع جنین است.

وقتی نوزاد به دنیا می‌آید یک موجود بی‌دفاع است که از پس هیچ کاری برنمی‌آید و حتی نیازهای خود را به طور واضح نمی‌تواند بیان کند. موجودی که تازه پا به این دنیای جدید گذاشته، اولین نیازی که دارد حمایت از جان او و زنده نگه داشتن اوست. نوزاد تازه به دنیا آمده ممکن است حتی در تنفس هم نیاز به کمک داشته باشد و شما مدام باید تنفس او را نیز کنترل کنید.

تغذیه نوزاد با شیر مادر حمایتی است که بسیاری از مادران با بی‌رحمی فرزندشان را از آن محروم می‌کنند. گاهی هم اتفاق می‌افتد که به دلایلی شیر مادر کافی نیست و برای نوزاد مشکل ایجاد می‌کند در این صورت نیز نباید نوزاد را آزار دهید و او را گرسنه نگه دارید به این امید که می‌خواهید از شیر مادر بهره ببرید بلکه با توجه به شرایط مادر و نوزاد تصمیم بگیرید و حتما با پزشک مشورت کنید.

نوزادتان را نبوسید و تنها او را در آغوش بگیرید چراکه بوسیدن از لحاظ پزشکی آن هم در دوران نوزادی برای فرزند شما زیانبار است و ممکن است او را بیمار کنید. رعایت بهداشت نیز جزو حمایت‌هایی است که باید در دوران نوزادی به آن توجه فراوانی کنید.

شما باید فرزندتان را در برابر خطرهای احتمالی که ممکن است طور دیگری جان او را تهدید کند نیز محافظت به عمل بیاورید. مثلا از خیابان رد شدن را به او بیاموزید و... نکته‌ای که اینجا مطرح می‌شود این است که این حمایت‌ها باید در سنین مختلف متفاوت باشد، مثلا شما نباید فرزند نوجوانتان را مانند یک خردسال از خیابان رد کنید یا بایک لیوان شیر دنبال جوان ۲۰ ساله خود راه بیفتید؛ بلکه وقتی به او آموزش‌های لازم را دادید، دیگر نباید خودتان به طور مستقیم از او حمایت جانی کنید. خودش باید با بیشتر شدن سنش بتواند از پس این خطرات احتمالی بر بیاید و تا همیشه به شما وابسته نماند.

حمایت روحی و روانی
حمایت روحی و روانی درست هم اندازه حمایت جانی اهمیت دارد. برای کسانی که به جسمشان همان قدر اهمیت می‌دهند که روح و روانشان برایشان مهم است، این موضوع کاملا روشن است. انسان با روح و روان و عقلی که دارد اشرف مخلوقات شده است وگرنه همان بدنی که حیوانات دیگر دارند با تفاوت‌هایی ما نیز دارا هستیم و اگر تنها بخواهیم به پرورش و نگه داشتن جسممان فکر کنیم، هیچ فرقی با بقیه موجودات نخواهیم داشت. با این توضیحات ارزش اهمیت دادن به روح و روان بر هیچ کس پوشیده نیست. حال باید بدانیم این حمایت روحی و روانی باید چگونه باشد، بر این اساس این نوع حمایت را به گونه‌ای تقسیم کرده‌ایم:

۱- دوران کودکی: وقتی کودکی به دنیا می‌آید، به گفته بیشتر روان‌شناسان تا ۳ سالگی باید به تمام نیازها و خواسته‌های او عمل کرد و محبت و حمایت تمام و کمال نسبت به او صورت گیرد. والدین به هیچ وجه نباید رفتار خشونت‌آمیز با فرزندشان داشته باشند، او را تنبیه کنند و مخالفتی جدی با او به عمل بیاورند، بلکه زمانی هم که فرزندشان برخلاف میل آنها کاری می‌کند یا خواسته‌ای دارد، باید حواس او را پرت کنند و ذهن او را از آن موضوع منحرف کنند. در کل باید نسبت به رفتارهای منفی بی‌تفاوت باشید و رفتارهای مثبت کودک را تشویق کنید. به فرزندتان در دوران کودکی بسیار محبت کنید. این محبت باید شامل همه انواع آن باشد اعم از زبانی مثل گفتن جملات محبت‌آمیز، بدنی مثل در آغوش گرفتن و بوسیدن، تشویقی مثل خریدن هدیه یا به پارک بردن و...‌‌‌.

2- دوران نوجوانی و بلوغ: در این دوران، اغلب والدین به جای حمایت روحی و روانی با نوجوان خود درگیر می‌شوند و او را مورد انتقاد و سرزنش‌های فراوان قرار می‌دهند و به حساب این که دیگر بزرگ شده است او را از حمایت‌های روحی وروانی محروم می‌کنند، در صورتی که در این دوران فرزند آنها بیشتر از همیشه به والدینی همراه و با محبت و مهربان نیاز دارد. فرزند شما در این دوران براحتی جذب محبت اطرافیان می‌شود. پس چه بهتر که شما با محبت کردن او را به سمت خود جذب کنید و بهترین دوست فرزند خود شوید. با او به گفتگو بنشینید و حتی اگر حرف‌هایش برایتان خسته‌کننده است، با اشتیاق به او گوش فرا دهید و یادتان نرود که چقدر فرزندتان را دوست دارید. در مورد دوران بلوغ مطالعه کنید و بلوغ را از لحاظ علمی بشناسید تا بتوانید به فرزندتان کمک کنید. برخلاف آنچه بیشتر والدین فکر می‌کنند، دوران بلوغ می‌تواند یکی از بهترین دوران و خاطره‌انگیزترین دوران فرزند شما باشد نه دورانی سرشار از بحران و دلتنگی و درگیری با والدین. فرزند شما در این دوران سوالات بی‌جواب زیادی دارد که شما می‌توانید در پیدا کردن این جواب‌ها به او کمک کنید و با او همراه شوید. او دارد قسمت فلسفی زندگی را کشف می‌کند و پا به دنیای ذهنی می‌گذارد جایی که تمام جواب‌ها ملموس نیست و بسیاری از چیز‌ها را باید حس کرد. پس کم حرف شدن او را به پای متفکر شدنش بگذارید و با او کنار بیایید. به فرزند خود محبت کنید و مدام به او بگویید دوستش دارید. دلسوزی‌ها و دوست داشتن‌هایتان را تنها با ایراد گرفتن و انتقاد کردن به او نشان ندهید، تشویق، محبت‌های زبانی و بدنی لازمه روابط والدین و فرزندی است تا فرزند شما بداند که او را دوست دارید و تنها به خاطر وظیفه او را حمایت نمی‌کنید. نوجوان شما بزرگ شده است، اما همان قدر که در کودکی به محبت و حمایت روانی شما نیاز داشت، الان نیز احتیاج دارد. یادتان باشد این حمایت به معنی تایید همه‌جانبه فرزندتان نیست بلکه به معنی همراهی و دوست بودن با فرزندتان است. شما می‌توانید با محبت و لبخند از فرزندتان انتقاد کنید نه با داد و دعوا و سرزنش.

والدین باید در دوره‌های بحران به فرزندشان دلداری داده و او را آرام کنند نه این‌که او را سرزنش کرده و به اضطراب و دلتنگی او بیفزایند

3- دوران جوانی به بعد: فرزند ما دیگر بزرگ شده است و ما رویمان نمی‌شود او را ببوسیم یا در آغوش بگیریم یا به او بگوییم دوستش داریم. او بزرگ شده و خودش می‌فهمد که چقدر دوستش داریم و همه کار برایش کرده‌ایم. این جمله‌ای است که بسیاری از والدین می‌گویند. در حالی که نمی‌دانند نیاز انسان به محبت کردن و مورد محبت قرارگرفتن هیچ گاه از بین نمی‌رود. امروزه کمتر جوان‌ها را با خانواده می‌بینید و تقریبا در جامعه امروزی جوانان روز‌‌به‌‌روز مستقل‌تر از خانواده‌ها زندگی می‌کنند و بیشتر هم دچار مشکلات روحی و روانی و شکست‌های عاطفی می‌شوند و مشکلات بیشتری برایشان پیش می‌آید. وقتی شما به فرزند جوانتان نگویید دوستش دارید، او برای شنیدن این جمله ممکن است جذب دوستانی شود که برای او خطرناک باشد. شما باید فرزندتان را از محبت سیراب کنید تا برای پیدا کردن دوست و همراه معیارهایش را ارتقاء دهد و تنها به مهر و محبت نیندیشد. لازم نیست شما مانند یک بچه 2 ساله با فرزندتان که بزرگ شده است حرف بزنید و مدام جملات محبت آمیز به او بگویید، اما می‌توانید او را ببوسید و به او یادآوری کنید که برایتان اهمیت دارد و دوستش دارید. اگر هر بار که با فرزندتان حرف می‌زنید کارتان به مشاجره می‌کشد، بدانید که صبر شما کم است و ایراد از شماست؛ چراکه شما باتجربه‌تر هستید و باید به گفته‌های فرزندتان که از یک نسل دیگر است با حوصله گوش دهید و به حرف‌هایش فکر کنید نه این که زود از کوره در روید و فکر کنید همیشه شما درست می‌گویید. قسمتی از حمایت روحی و روانی این است که شما فرزندتان را همان طور که هست بپذیرید نه آن طور که خودتان می‌خواهید و فکر می‌کنید درست است. شخصیت انسان در دوران نوجوانی و جوانی دیگر شکل گرفته و شما هرکاری می‌خواستید انجام دهید قبل از آن باید انجام می‌دادید و حالا فقط می‌توانید روی بعضی از رفتار‌ها تاثیر داشته باشید؛ اما نمی‌توانید به کل فرزندتان را تغییر دهید و به فرد دیگری تبدیلش کنید. پس از جر و بحث‌های اضافی بپرهیزید و مهربان باشید تا فرزندتان به شما همیشه به عنوان یک تکیه گاه روحی نگاه کند و تمام درددل‌هایش را اول به شما بگوید.

۴- بحران‌ها: در زندگی هر فردی دوران‌هایی وجود دارد که فرد دچار بحران می‌شود. ممکن است فرزند شما با بیماری دست و پنجه نرم کند یا در حال گذشتن از یک مرحله سخت از زندگی باشد مثل کنکور یا شکست‌های احساسی یا مشکلات مالی و کاری و... (در خردسالی ممکن است این بحران قهر کردن با یک دوست باشد یا تنبیه یک معلم). وظیفه والدین در این دوران کمک کردن و همراه شدن است. شما در دوره‌های بحران باید به فرزندتان دلداری دهید و او را آرام کنید نه این که او را سرزنش نمایید و به اضطراب و دلتنگی او بیفزایید. ممکن است بعضی از بچه‌ها مرتب برای خود مشکل بیافرینند و به قول معروف از یک سوراخ چند بار گزیده شوند، برای پیشگیری از این مساله شما باید بعد از تمام شدن بحران نه در حین آن با فرزندتان به گفتگو بنشینید و آن مورد را بررسی کنید تا فرزندتان از آن درس بگیرد و تجربه کسب کند. اگر وقتی فرزندتان دارد آن بحران را پشت‌سر می‌گذارد و هنوز درگیر آن ماجراست، بخواهید با او به گفتگو بنشینید و دست به تحلیل بزنید به احتمال زیاد نتیجه‌ای نخواهید گرفت؛ چراکه وضعیت روحی فرزندتان مناسب نیست و او می‌خواهد مشکل را انکار کند و به فرافکنی دست زند و دیگران را مقصر بداند؛ اما بعد از گذشت زمان فرصت خوبی است تا بتوان در آرامش موضوع را تحلیل کرد. پس در بحران‌ها فرزند خود را تنها نگذارید و بدانید محبت شما در این دوران هیچ گاه از ذهن فرزندتان پاک نخواهد شد.

حمایت آموزشی
از وقتی که نوزاد به دنیا می‌آید، والدین سعی در آموزش فرزند خود دارند. از آموزش‌های حرکتی و تکلمی گرفته تا مهارت‌هایی مثل غذا خوردن و لباس پوشیدن و دستشویی‌رفتن. در تمام این آموزش‌ها والدین باید اطلاعات کافی را داشته باشند تا به کودک حین آموزش لطمه‌ای وارد نکنند؛ مثلا هنگام آموزش راه رفتن نباید دست بچه را از مچ بگیرند یا برای آموزش دستشویی رفتن نباید به بچه خیلی سخت بگیرند و مسائلی از این قبیل.

بعد از این آموزش‌های اولیه نوبت به تربیت اخلاق و رفتار اجتماعی می‌رسد. والدین وظیفه دارند آداب و معاشرت را به تناسب سن فرزندشان به آنها بیاموزند مثل سلام کردن در سنین کودکی و احترام به بزرگ‌تر در سنین نوجوانی و... آنچه تربیت خانوادگی خوانده می‌شود، همین آموزش‌های رفتاری است که باید درست و معقول به فرزند یاد داده شود. نباید خیلی سخت یا آسان گرفت، بلکه باید با روش‌های صحیح آموزش‌های کاملی در این زمینه به فرزندمان بدهیم. آموزش بعدی در زمینه یاد دادن مفاهیم است. مفاهیمی از قبیل احساسات و عواطفی مثل عشق، نفرت، وفاداری، صداقت و... و مواردی از قبیل مرگ، جنگ، ارزش ها، مذهب و... یاد دادن این مفاهیم می‌تواند به ایدئولوژی و روش زندگی فرزند شما کمک بسزایی کند و درک بهتری از احساسات خود و دیگر انسان‌ها داشته باشد و روابط سازنده‌تری با خود، دیگران و محیط اطرافش برقرار کند و به شناخت خوبی از اینها دست یابد. یاد دادن این مفاهیم باید از سنین کم با توجه به شرایطی باشد که پیش می‌آید، مثلا ممکن است یک بچه در خردسالی با پدیده مرگ روبه‌رو شود و کس دیگری در نوجوانی.

یک سری از مسائل مانند مسائل جنسی یا آموزش در برابر خطرات احتمالی که فرزندمان را تهدید می‌کند مانند مواد مخدر و... نیز از وظایف پدر و مادر است. در این مورد حفظ تعادل مهم‌ترین مساله است. به این معنی که بعضی از پدر و مادرها عقیده دارند اصلا نباید راجع به این مسائل حساس با فرزندشان به گفتگو بنشینند و به قول معروف رویشان باز شود در صورتی که اگر پدر و مادر به سوالات فرزندانشان در این زمینه جواب ندهند، آنها سراغ اشخاص دیگری می‌روند که معلوم نیست آن شخص چه جواب و اطلاعاتی به آنها بدهد. پس باید آگاهی‌های لازم در زمان مناسب به فرزندان داده شود. بعضی از والدین نیز آنقدر راجع به این مسائل با فرزندشان راحت و خودمانی می‌شوند که قبح این مسائل برای آنها ریخته می‌شود. مثلا بسیاری از والدین عقیده دارند اگر فرزندشان مثلا سیگار را با آنها تجربه کند، دیگر به دنبال مواد مخدر نمی‌رود. در صورتی که وقتی شما ترس از سیگار و قبح آن را برای فرزندتان تا این حد از بین ببرید که خودتان به او این پیشنهاد را بدهید، او ممکن است برای تجربه چیزهای دیگر مشتاق‌تر شود. پس تعادل را در این زمینه‌های بسیار حساس رعایت کنید و آگاهی‌های لازم و کافی را به فرزندانتان بدهید.

حمایت آموزشی بعدی در زمینه تحصیل علم است. به مدرسه فرستادن بچه‌ها در این مساله کفایت نمی‌کند؛ بلکه کشف استعدادها و کمک به پیشرفت آنها و ایجاد علاقه از مهم‌ترین حمایت‌های این بخش است. آموزش روش درست درس خواندن و فهماندن اهمیت کسب علم و دانش و هنر و پیشرفت در زمینه استعدادها و علاقه‌مند کردن فرزندان به آموختن، از وظایف والدین است.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.