ورود به سه ماهه آخر بارداری
حالا تو خیلی بزرگ شدی. وقتی به روزهایی فکر میکنم که اندازه تو برحسب اندازه دانه سیب و ذغالاخته حساب میکردم، خندهام میگیرد و شوکه میشوم؛ چه زود بزرگ شدی!
تبیان: حالا تو خیلی بزرگ شدی. وقتی به روزهایی فکر میکنم که اندازه تو برحسب اندازه دانه سیب و ذغالاخته حساب میکردم، خندهام میگیرد و شوکه میشوم؛ چه زود بزرگ شدی! این هفته رفتم و در کلاسهای بارداری و زایمان بیمارستان شرکت کردم. کلاس خیلی مفیدی بود و کلی راهنمایی کرد. مثلا این که زردی بچه هیچ ارتباطی به فعالیت و تغذیه مادر ندارد، اگر زودتر از هفته ۳۷ درد زایمان داشتید به بیمارستانی بروید که مجهز به NICU باشد و پماد و روغن و کرم هم هیچ تاثیری روی ترکهای پوستی ندارد. کلی نرمش بارداری هم یاد گرفتم که انجامشان میدهم. از دکترم در مورد اضافه وزنم هم پرسیدم که به نظر همه خیلی کم است. دکتر نتیجه سونوگرافی را دید و گفت وزن جنین (یعنی تو!) کاملا نرمال است و اضافه وزن ۶ تا ۷ کیلو هم برای ماه هفتم مناسب است و دیگران که وزن بیشتری اضافه کردهاند، خودشان را چاق کردهاند و بعد از زایمان برگشتن به وزن قبلی برایشان سختتر است. امیدوار شدم به این که یک روز بتوانم دوباره شلوارهای قبلیام را بپوشم!
پیادهروی برای خانمها باردار، به خصوص من که دوست دارم طبیعی زایمان کنم، خیلی مفید است اما این را هم دیگر نمیشود رفت چون هوا بدجوری آلوده است و این ریزگردها وضعیت را بحرانی کرده. برای همین روزهایی که سر کار نمیروم، با تو در خانه تنها هستم. تنها که نه؛ تو هستی! خیلی خوب است که تو هستی. هرچند تو حرف نمیزنی و نمیشود چشمهایت را دید یا حتی تصور کرد، اما همین که تکان میخوری یعنی «من پیش تو هستم؛ مامان!» خیلی لذتبخش است که در دنیا کسی هست که من را مامان صدا میکند، هرچند هنوز صدایش درنیامده باشد! الهی مامان قربانت برود! کی بشود تو بیایی بغل مامان و آن قدر جیغ بزنی و وول بزنی که اعصاب برایمان نماند؟!
کلکهای مادرانه
یک عادت بد کودکانه میتواند اعصاب هر مادری را خرد و خاکشیر کند. عادت ناپسند زدن بچههای دیگر، عادت کشیدن موها، خودزنی، قشقرق راه انداختن و خود را روی زمین پرت کردن، نفس را حبس کردن و کبود شدن، دست توی بینی کردن و حتی گفتن حرفهای زشت میتواند والدین هر بچهای را در میان جمع شرمنده کند. به خصوص اگر آن عادت منجر به آسیب دیدن دیگران شود (مثلا زدن بچههای دیگر) ممکن است موجب دور شدن آن خانواده از بقیه هم بشود. واقعیت این است که بچهها تا 5 و 6 سالگی، اصلا متوجه این موضوع نمیشوند که کارشان یک کار «بد» است. آنها فقط آزمایش میکنند، مشاهده میکنند و درس میگیرند. آزمایش بچهها این است: من یک بچه دیگر را زدم، مامان به من توجه کرد (هرچند این توجه منفی باشد) و همه من را نگاه کردند. این آزمایش به کودک میفهماند که میتواند با این کار توجه مامان را به خودش جلب کند. بنابراین کلکی که باید بزنید، این است که توجه نکنید!
اگر عادت ناپسند کودک مشکلی برای بقیه ایجاد نمیکند (مثلا خودزنی، قشقرق یا دست توی بینی کردن) به کل او را نادیده بگیرید و بروید. به دیگران هم بسپارید که نه دعوایش کنند و نه به او بخندند (این قسمت کار از همه سختتر است!) اگر عادت او چیزی مثل زدن بچههای دیگر است، به سرعت اما بدون سر و صدا و آخ و وای و دعوا او را از بچه دیگر جدا کنید و فوری یک چیز پرت و پلا بگویید! مثلا «وای! اون جوجوئه رو ببین دم پنجره!» یا «بریم ببینیم مامانبزرگ چی داره میخوره!» اگر او گریه میکند یا داد میزند، هیچ توجهی نشان ندهید و با تمام قوا سعی کنید به کل ماجرا را نادیده بگیرید. بعد از این که کودک ساکت شد، از کودک کتک خورده و مادرش در حضور کودک خودتان معذرتخواهی کنید. کودک خودتان را وادار به معذرتخواهی نکنید، اما اگر این کار را کرد، تشویقش کنید.
اینجا قرار نیست فقط ما کلکهای مادرانهمان را برای شما لو بدهیم. شما هم از کلکهای خلاقانهتان بنویسید و اگر دوست دارید خاطره آن را برایمان تعریف کنید تا به نام خودتان آن را منتشر کنیم تا مادرهای دیگری هم از آن استفاده کنند.
بازیهای مادرانه
برای پیدا کردن بازیهای جذاب کافی است چشمهایتان را تبدیل به دوربینهای اسباببازییاب بکنید! این طوری میتوانید از هر چیزی (واقعا هر چیزی!) بازی تولید کنید. من و دخترم در یک مغازه فروش وسایل تاسیساتی یک چسب نواری دوطرفه پیدا کردیم که حالا اسباببازی جدیدمان است. چسب دوطرفه را میتوانید پشت گلهایی که از توی طلق یا مقوا بریدهاید بچسبانید و بدهید دست بچهتان تا یک باغچه درست کند. میتوانید آن را پشت عکسهای خودش بچسبانید و بخواهید خودش یک تابلوی عکس در اتاق شما درست کند. میتوانید مکعبها یا لگوهایش را چسب بزنید و آنها را به جای زمین، روی دیوار بچسباند و کلی کارهای دیگر که منتظریم شما به ما یاد بدهید! چسب دو طرفه را در لوازمالتحریریها هم میتوانید پیدا کنید.
اینجا قرار نیست فقط ما بازیهایمان را بنویسیم. از بازیهایی که برای خانه و پارک و خیابان و ماشین با بچههایتان ساختهاید، برایمان بنویسید تا با نام خودتان چاپ شوند و مادرهای دیگر هم استفاده کنند.
غذاهای مادرانه
حبوبات یکی از منابع بسیار خوب پروتئین هستند که میتوانند جای کمبود گوشت یا تخممرغ را پر کنند و تازه مواد معدنی بیشتری هم نسبت به آنها دارند. نصف فنجان حبوبات پخته به اندازه یک تخم مرغ کامل پروتئین دارد که این مقدار را میشود در غذاهایی مثل پلوهای مخلوط (عدسپلو، لوبیاپلو، ماشپلو و...)، آبگوشت، خورشها یا سوپها به راحتی به بچه داد. یکی از مشکلات مهم تغذیه کودک با حبوبات نفخی است که اغلب آنها ایجاد میکنند. پیشنهاد من برای حل این مشکل، عالی است! کافی است از چند روز قبل نخود، لوبیا، گندم، عدس یا هر چیز دیگری را که میخواهید در غذا بریزید، بخیسانید تا جوانه بزنند، مثل وقتی که میخواهید سبزه عید نوروز را بگذارید. وقتی حبوبات ریشه دادند و قبل از این که سبزهشان سر بزند، موقع استفاده از آنهاست. به این ترتیب اولا نفخ حبوبات به طور کامل گرفته میشود (چون چند روز خیس خورده) و ثانیا مواد پروتئینی و املاح حبوبات در همین فرایند چند برابر شده است! پروتئین و املاح جوانه حبوبات چند برابر خودشان است و زودتر هم میپزند. اگر کودکتان دوست ندارد ریشهها را دنبال حبوبات ببیند، قبل از ریختن توی برنج، سوپ یا خورش، ریشهها را جدا کنید و جدا بریزید. آبگوشت هم که بعدا کوبیده میشود و چیزی معلوم نمیشود!
اینجا قرار نیست فقط ما غذاهایمان را بنویسیم. از غذاهای ابداعیتان برای بچهها بنویسید تا با نام خودتان چاپ شوند و مادرهای دیگر هم استفاده کنند.
پیادهروی برای خانمها باردار، به خصوص من که دوست دارم طبیعی زایمان کنم، خیلی مفید است اما این را هم دیگر نمیشود رفت چون هوا بدجوری آلوده است و این ریزگردها وضعیت را بحرانی کرده. برای همین روزهایی که سر کار نمیروم، با تو در خانه تنها هستم. تنها که نه؛ تو هستی! خیلی خوب است که تو هستی. هرچند تو حرف نمیزنی و نمیشود چشمهایت را دید یا حتی تصور کرد، اما همین که تکان میخوری یعنی «من پیش تو هستم؛ مامان!» خیلی لذتبخش است که در دنیا کسی هست که من را مامان صدا میکند، هرچند هنوز صدایش درنیامده باشد! الهی مامان قربانت برود! کی بشود تو بیایی بغل مامان و آن قدر جیغ بزنی و وول بزنی که اعصاب برایمان نماند؟!
کلکهای مادرانه
یک عادت بد کودکانه میتواند اعصاب هر مادری را خرد و خاکشیر کند. عادت ناپسند زدن بچههای دیگر، عادت کشیدن موها، خودزنی، قشقرق راه انداختن و خود را روی زمین پرت کردن، نفس را حبس کردن و کبود شدن، دست توی بینی کردن و حتی گفتن حرفهای زشت میتواند والدین هر بچهای را در میان جمع شرمنده کند. به خصوص اگر آن عادت منجر به آسیب دیدن دیگران شود (مثلا زدن بچههای دیگر) ممکن است موجب دور شدن آن خانواده از بقیه هم بشود. واقعیت این است که بچهها تا 5 و 6 سالگی، اصلا متوجه این موضوع نمیشوند که کارشان یک کار «بد» است. آنها فقط آزمایش میکنند، مشاهده میکنند و درس میگیرند. آزمایش بچهها این است: من یک بچه دیگر را زدم، مامان به من توجه کرد (هرچند این توجه منفی باشد) و همه من را نگاه کردند. این آزمایش به کودک میفهماند که میتواند با این کار توجه مامان را به خودش جلب کند. بنابراین کلکی که باید بزنید، این است که توجه نکنید!
اگر عادت ناپسند کودک مشکلی برای بقیه ایجاد نمیکند (مثلا خودزنی، قشقرق یا دست توی بینی کردن) به کل او را نادیده بگیرید و بروید. به دیگران هم بسپارید که نه دعوایش کنند و نه به او بخندند (این قسمت کار از همه سختتر است!) اگر عادت او چیزی مثل زدن بچههای دیگر است، به سرعت اما بدون سر و صدا و آخ و وای و دعوا او را از بچه دیگر جدا کنید و فوری یک چیز پرت و پلا بگویید! مثلا «وای! اون جوجوئه رو ببین دم پنجره!» یا «بریم ببینیم مامانبزرگ چی داره میخوره!» اگر او گریه میکند یا داد میزند، هیچ توجهی نشان ندهید و با تمام قوا سعی کنید به کل ماجرا را نادیده بگیرید. بعد از این که کودک ساکت شد، از کودک کتک خورده و مادرش در حضور کودک خودتان معذرتخواهی کنید. کودک خودتان را وادار به معذرتخواهی نکنید، اما اگر این کار را کرد، تشویقش کنید.
اینجا قرار نیست فقط ما کلکهای مادرانهمان را برای شما لو بدهیم. شما هم از کلکهای خلاقانهتان بنویسید و اگر دوست دارید خاطره آن را برایمان تعریف کنید تا به نام خودتان آن را منتشر کنیم تا مادرهای دیگری هم از آن استفاده کنند.
بازیهای مادرانه
برای پیدا کردن بازیهای جذاب کافی است چشمهایتان را تبدیل به دوربینهای اسباببازییاب بکنید! این طوری میتوانید از هر چیزی (واقعا هر چیزی!) بازی تولید کنید. من و دخترم در یک مغازه فروش وسایل تاسیساتی یک چسب نواری دوطرفه پیدا کردیم که حالا اسباببازی جدیدمان است. چسب دوطرفه را میتوانید پشت گلهایی که از توی طلق یا مقوا بریدهاید بچسبانید و بدهید دست بچهتان تا یک باغچه درست کند. میتوانید آن را پشت عکسهای خودش بچسبانید و بخواهید خودش یک تابلوی عکس در اتاق شما درست کند. میتوانید مکعبها یا لگوهایش را چسب بزنید و آنها را به جای زمین، روی دیوار بچسباند و کلی کارهای دیگر که منتظریم شما به ما یاد بدهید! چسب دو طرفه را در لوازمالتحریریها هم میتوانید پیدا کنید.
اینجا قرار نیست فقط ما بازیهایمان را بنویسیم. از بازیهایی که برای خانه و پارک و خیابان و ماشین با بچههایتان ساختهاید، برایمان بنویسید تا با نام خودتان چاپ شوند و مادرهای دیگر هم استفاده کنند.
غذاهای مادرانه
حبوبات یکی از منابع بسیار خوب پروتئین هستند که میتوانند جای کمبود گوشت یا تخممرغ را پر کنند و تازه مواد معدنی بیشتری هم نسبت به آنها دارند. نصف فنجان حبوبات پخته به اندازه یک تخم مرغ کامل پروتئین دارد که این مقدار را میشود در غذاهایی مثل پلوهای مخلوط (عدسپلو، لوبیاپلو، ماشپلو و...)، آبگوشت، خورشها یا سوپها به راحتی به بچه داد. یکی از مشکلات مهم تغذیه کودک با حبوبات نفخی است که اغلب آنها ایجاد میکنند. پیشنهاد من برای حل این مشکل، عالی است! کافی است از چند روز قبل نخود، لوبیا، گندم، عدس یا هر چیز دیگری را که میخواهید در غذا بریزید، بخیسانید تا جوانه بزنند، مثل وقتی که میخواهید سبزه عید نوروز را بگذارید. وقتی حبوبات ریشه دادند و قبل از این که سبزهشان سر بزند، موقع استفاده از آنهاست. به این ترتیب اولا نفخ حبوبات به طور کامل گرفته میشود (چون چند روز خیس خورده) و ثانیا مواد پروتئینی و املاح حبوبات در همین فرایند چند برابر شده است! پروتئین و املاح جوانه حبوبات چند برابر خودشان است و زودتر هم میپزند. اگر کودکتان دوست ندارد ریشهها را دنبال حبوبات ببیند، قبل از ریختن توی برنج، سوپ یا خورش، ریشهها را جدا کنید و جدا بریزید. آبگوشت هم که بعدا کوبیده میشود و چیزی معلوم نمیشود!
اینجا قرار نیست فقط ما غذاهایمان را بنویسیم. از غذاهای ابداعیتان برای بچهها بنویسید تا با نام خودتان چاپ شوند و مادرهای دیگر هم استفاده کنند.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼