کنترل حسادت در کودکان، والدین بخوانند
هیچ کس دربرابر یک نوزاد نمیتواند مقاوت کند و حتما او را در آغوش میگیرد و قربان صدقهاش میرود، اما این خوشی چندان طول نمیکشد چرا که فرزند خودتان در تمام این مدت حرکات شما را زیر نظر گرفته و تعداد کلمات محبتآمیز شما را میشمرد.
سلامت نیوز: حتماً شما هم وقتی کودک ۴ سالهتان با حسرت از ماشین پسر همسایه تعریف کرده و از شما خواسته تا مثل همان را برایش بخرید متوجه حسادت فرزندتان شدهاید. شاید هم وقتی دخترتان عروسک دخترخالهاش را یواشکی برداشته تا با خودش به خانه ببرد متوجه شده باشید که او هم درگیر حسادت شده است. گاهی هم کودکان بزرگتر به همکلاسیشان که نمره بالاتر گرفته حسادت میکنند و ممکن است با به دنیا آمدن یک نوزاد جدید در خانه دست به خشونت بزنند و سعی کنند رقیب تازه را از میدان خانواده بیرون کنند.
تجربه این حسادتها که خود انواع مختلفی دارند، میتواند برای فرزند شما مشکلاتی ایجاد کند و نه تنها روابط او را با همسالاناش به خطر بیندازد بلکه باعث سرخوردگی و ناراحتی خود او هم بشود. به همین علت متخصصان توصیه میکنند با روشهای زیر سعی کنید به کودک کمک کنید که حس خود را کنترل کند و به جای حسادت، غبطه را جایگزین کند تا او را به تلاش بیشتر وادارد نه آسیب رساندن به خودش و دیگران!
احساسات کودک را بشناسید
سعی نکنید حسادت کودک را محکوم کنید. این روش فایدهای برای او ندارد. کودک وقتی ببیند به احساس او توجهی نمیکنید و انگار خواسته او را نمیشنوید، بلندتر داد میزند تا به او توجه کنید. بنابراین سعی کنید به کودک نشان دهید که به احساس او اهمیت میدهید. مثلا به او بگویید: «میدانم برایت سخت است که وقتی من خواهر کوچکات را میخوابانم، تو خودت لباسهایت را عوض کنی، اما اگر کمی صبر کنی میتوانم به تو کمک کنم. میدانم دلت میخواهد من بیشتر با تو بازی کنم. من هم دلم برای بازی با تو تنگ شده، اما لازم است مراقب خواهر کوچولویت باشم تا بزرگتر شود و بتواند با تو بازی کند.» یا مثلا وقتی در بازی بازنده میشود، به او بگویید: «میدانم که ناامید شدی و دلت میخواست تو هم مثل احسان برنده شوی اما خوب بازی کردی و میتوانی دفعه بعد تو برنده باشی.»
همه یا هیچ را انتخاب نکنید
بعضی از کودکان به علت مقایسه کارهای خودشان با دیگران و حسادت به دیگران از انجام کارهای مورد علاقهشان هم باز میمانند. محسن کودکی علاقهمند به نقاشی و کارهای هنری است اما با شروع مدرسه مدام کاردستی و نقاشیهای خودش را با بقیه مقایسه میکند و میبیند که مال بقیه همکلاسیهایش بهتر است.
بعد از مدتی او دیگر تمایلی به انجام این کارهای هنری نشان نمیدهد و از انجام آن سر باز میزند. فکر میکنید والدیناش چگونه میتوانند به او کمک کنند. مادر محسن به او میگوید: «من هم زیاد نقاشیام خوب نبود. اما از نقاشی کردن لذت میبردم. به همین علت زیاد نقاشی میکشیدم و تمرین میکردم تا اینکه نقاشیام بهتر و بهتر شد. تو هم هر چه بیشتر تمرین کنی نقاشیات زیباتر از قبل میشود.»
کودکان در سنین ابتدایی خیلی زود نتیجه میگیرند که در یک فعالیت خاص توانایی خوبی دارند یا ضعیف هستند. مازیار به فوتبال علاقه دارد اما بازی نمیکند چون فکر میکند که خوب فوتبال بازی نمیکند. او مرتب از بازی ارسلان تعریف میکند و حتی به او حسادت میکند که اینقدر خوب میتواند گل بزند. به نظر شما پدرش چه به او بگوید تا حسادت او به ضررش تمام نشود. پدر مازیار به او گفت: «پسرم به نظر تو بهترین بازیکن فوتبال درایران کیست؟ چرا؟»
بعد از توضیحاتی که مازیار داد پدرش از او پرسید: «فکر میکنی بقیه بازیکنان فوتبال کشور که به خوبی او نیستند چه باید بکنند؟ آیا بهتر نیست فوتبال را کنار بگذارند؟ اگر همه بازیکنها این طور فکر کنند و بازی را کنار بگذارند فکر میکنی چه بلایی سر فوتبال کشور میآید؟ همین اتفاق درباره بقیه موضوعات هم میافتد. بنابراین همه در جایگاه خود تلاش میکنند تا کار خود را خوب انجام دهند و تو هم بهتر است همین کار را بکنی.»
لذت هدیه دادن را به او بچشانید
حسادت به وسایل و اسباببازیهای دیگران سادهترین و رایجترین نوع حسادتهای کودکانه است که ممکن است بارها با آن روبرو شده باشید. مینا از مدرسه بر میگردد و به مادرش میگوید که کفش سارا، همکلاسیاش خیلی زیبا بوده و او هم از همان کفشها میخواهد. علی از پدرش میخواهد که برایش پلیاستیشن بخرد چون پسر همسایه هم از این بازیها دارد. ممکن است والدین تسلیم خواستههای جزئی کودک شوند، اما گاهی ممکن است واقعا از عهده تهیه چنین وسایلی برنیایند و آنوقت چه باید کرد؟ اگر شما به کودکتان پس انداز کردن را یاد بدهید میتوانید به او کمک کنید تا با پول تو جیبی یا عیدیهای خودش اسباببازیها و لباسهای مورد علاقهاش را تهیه کند. در ضمن میتوانید به او نشان دهید که با گذشتن از بعضی خواستههای خودش میتواند به کسانی که مشکلاتی دارند کمک کند و احساس خوشایندی از این کمک به دیگران پیدا کند و آنوقت میفهمد که اگر چه او کفش مورد علاقهاش را که گرانقیمت بود، نخریده است، اما در عوض به دوست دیگرش که لباس گرم نداشته کتی هدیه داده که او را گرم نگه میدارد.
آنوقت است که حس قدردانی جای احساس حسادت را در وجود فرزندتان خواهد گرفت. در این حالت کودک شما کمکم متوجه میشود که حق انتخاب دارد. میتواند هر روز چشم به وسایل دیگران بدوزد و حسرت داشتنشان را بخورد یا اینکه به آنچه ضروری است بسنده کند و از هدیه دادن به دیگران لذت ببرد.
بر تواناییهایش تکیه کنید
اغلب کودکان خود را با خواهر و برادرشان مقایسه میکنند و به آنها حسادت میکنند. درباره وسایل شاید بتوانید با همسان خرید کردن این حس را کمتر کنید، اما درباره تواناییهای فردی که معمولا متفاوت است، نقش شما بسیار حساستر میشود.
در این باره بهتر است بر تواناییهای فردی آنها بدون اینکه مقایسهای انجام دهید، تاکید کنید و نشان دهید که به این تواناییها افتخار میکنید و البته بدون مقایسه هر کدام را به دلیل یک خصوصیت خاص تحسین میکنید. مثلا به فرزندتان بگویید که از طرز داستان تعریف کردن او خوشتان میآید و لذت میبرید وقتی او با قصه گوییاش همه را میخنداند. و فرزند دیگرتان را به خاطر شعرخواندناش تحسین کنید و به آنها بفهمانید که هر دو آنها را دوست دارید و به آنها افتخار میکنید. یادتان باشد همه کودکان حتی تلخترین آنها هم خصوصیاتی دوست داشتنی در خود دارند که بتوانید آن را برجسته کنید و به آن تاکید کنید.
در همه چیز عدالت را رعایت کنید
وقتی برای یکی از فرزندانتان خرید میکنید مطمئن باشید که خواستههای دیگری هم از نظرتان دور نمانده است. اگر امروز برای پسرتان توپ فوتبال میخرید بهتر است همین امروز برای دخترتان هم چیزی بخرید حتی اگر یک گل سر کوچک باشد.
اگر سن و سال و جنس فرزندانتان به هم نزدیک است، بهتر است مشابه برایشان خرید کنید تا بهانه به دست آنها ندهید. اما تا میتوانید سعی کنید بر یگانه بودن آنها در نوع خود تاکید کنید.
مثلاً اگر یکی از آنها فوتبالیست خوبی است و دیگری خوب نقاشی میکشد، میتوانید برای یکی توپ فوتبال و برای دیگری مداد رنگی تهیه کنید و علت این تفاوت را هم گوشزد کنید.
مراقب رفتار و گفتارتان باشید
وقتی کودکی دارید که به نوزاد حسادت میکند، یادتان باشد که کودک بزرگتر را با حرفهایتان بر علیه کودک کوچکتر تحریک نکنید. مثلا به جای اینکه بگویید: «بچه خوابیده نمیتوانیم به پارک برویم.» به کودک بگویید: «عصر وقتی هوا خنکتر شد به پارک میرویم.»
مسلما کودک میفهمد که با به دنیا آمدن فرزند دیگر شرایط تغییر کرده است، اما شما سعی کنید طوری رفتار کنید که این تغییرات برای کودک بزرگتر به تدریج جا بیفتد. مثلا اگر هر شب برای او قصه میگفتید و حالا نمیتوانید هر شب این کار را بکنید میتوانید از همسرتان بخواهید که گاهی او نوزادتان را بخواباند تا شما بتوانید برای کودک بزرگتر قصه بخوانید. یا حتی وقتی که نوزادتان آرام است میتوانید آنها را کنار هم بخوابانید و برای هر دوشان قصه بخوانید.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼