انتخاب اسم کودک، نامگذاری در فرهنگ گیلانی
شما ترجیح میدهید که اسم فرزندتان چه باشد؟ چه اسمی را میپسندید؟ آیا تا به حال فکر کردهاید که اگر فرزندتان دختر یا پسر باشد چه اسمی برایش انتخاب خواهید کرد؟
آفتاب: شما ترجیح می دهید که اسم فرزندتان چه باشد؟ چه اسمی را می پسندید؟آیا تا به حال فکر کرده اید که اگر فرزندتان دختر یا پسر باشد چه اسمی برایش انتخاب خواهید کرد؟
اسم بزرگتر های خانواده که زنده اند یا در قید حیات نیستند به این دلیل که نام و یادشان را زنده نگهدارید. و یا اینکه ترجیح می دهید بنا به اعتقادات قلبی و دینی خود اسم پیامبر و امامان را بر روی فرزند خود بگذارید، شاید هم جز افرادی هستید که اسم های تاریخی را می پسندید.یا حتی ممکن است که از طبیعت و محیط اطراف خود بهره بگیرید.
از قدیم و ندیمها نامی که بر انسان میگذاشتند مشخصات بسیاری را در بر می گرفت این نام گذاری می توانست جنبه های بسیاری از زندگی شخصی و خانوادگی او را مشخص کند و نامی که هر خانواده برای فرزندان خود انتخاب می کرد در واقع نشان دهنده ی عقاید و طرز فکر آن خانواده بود.
بنابراین نامی که برای کودک تازه متولد شده در یک خانواده مشخص می شد ریشه در عوامل بسیاری از جمله ملی مذهبی فرهنگی هنری تاریخی -منطقه ای و ... داشت حتی طبقات مختلف جامعه نیز نام هایی مختص به خود داشتند و به این سبب طبقه اجتماعی آن خانواده هم نقش بسزایی درنام گذاری داشت.
به عنوان مثال در گذشته پدر و مادری که همیشه بچه شان دختر می شد، اگر دلشان پسر می خواست نام آخرین دخترشان را "دختر بس" می گذاشتند.
احتمالا ریشه این رسم در اعتقاد قدیمیان به قدرت جادویی کلام جست و جو باید کرد که در موارد متعددی بدان بر می خوریم چنان چه هنوز هم در بعضی از خانواده ها که علاقه مند به داشتن فرزند پسر هستند و نوزادشان برای چندمین بار دختر می شود، اسم او را دختر بس و اگر ترک زبان باشند قزبس می گذارند با این یقین که نوزاد آتی شان پسر خواهد بود.
در خانواده هایی که کودکانشان پا نمی گیرند و بلافاصله یا چندی پس از تولد در می گذرند به قصد پیشگیری از مرگ آنان چنین نامی بر نوزاد می گذارند، این چنین نام هایی را بر بچه هایی که پس از مردن بچه های اولیه یک خانواده زنده می ماندند، نمی گذاشتند، که توجیه برای نمیرایی او باشد بلکه از این طریق می کوشیدند مرگ را از کودکی که مانند برادران و خواهران خود در خطر پا نگرفتن بوده دور نگه دارند.: بمان آقا، آقا بمانی، ماند علی، مانعلی، مانده علی، ماند آقا، آقا ماندی و بمان علی برای فرزندان پسر و ماندی، ماندنی، بمان دختر برای دختر و ماندگار، خدابمان، و خدا بگذار به طور مشترک برای هر دو جنس و همینطور ماشاالله هم جز همین موارد است.
باستانی پاریزی در توضیح کلمه ی بنیامین می نویسد: بنیامین اسمی است که زردتشتیان می گذاردند و بمونو هم می گفتند، مخصوصا این اسم را روی بچه ای می گذاردند که بعد از مردن بچه های اولیه ی یک خانواده زنده می ماندند، مثل آتسزدر زبان ترکی که در اصل آدسز بوده به معنای بی نام که درواقع توجیحی برای ماندن و نمیرایی بوده است، یا یحیی درعربی که درفارسی برابر آن بزیست به کار می رود.
ظاهرا مانلی (قهرمان منظومه ای به همین نام از نیما) تحریفی از کلمه ی مانعلی است.
خانواده های امروز نیز در مورد نام گذاری فرزندان خود حساس اند. پدر و مادر و بزرگتر های خانواده سعی می کنند نام هایی نو و جدید برای فرزندان خود انتخاب کنند، البته منظور از نام ها نو و جدید این نیست که اسم هایی عجیب و غریب و غیر ایرانی انتخاب شود، بلکه اسم هایی مورد پسند و مطلوب خانواده ها قرار می گیرد که کمتر جنبه تکراری داشته باشد.
در هر صورت سلیقه ها متفاوت است برخی پدران و مادران نام های فارسی را بر می گزینند، برخی نام های عربی و مذهبی را می پسندند. عده ای حتی پا از دایره مذهب و کشور فراتر می گذارند و اسامی غیر ایرانی را می پسندند.
پیشرفت رو به جلوی دنیا و شکسته شدن مرز ها، نا پدید شدن فرهنگ ها و تشکیل یک فرهنگ پیوسته جهانی نباید باعث شود که ما اصالت خود را فراموش کنیم، ما به عنوان یک گیلانی دین بزرگی به سرزمین خود داریم.
بنابر این باید علاوه بر رشد و پیشرفت در جهان امروز اصالت خود را حفظ کنیم و یکی از مواردی که می تواند اصالت و اصل انسان را به او معرفی کند نام شخص است که همواره با اوست و با آن خوانده می شود.
بدون شک نام های گیلانی از بهترین و زیبا ترین و خوش آوازترین نام هاست و هیچ کم از نام های فارسی ندارد از آن جایی که در خیلی از موارد والدینی که نام های غیر ایرانی بر فرزندان خود می گذارند مورد سرزنش قرار می دهیم، بنابراین اگر یک پدر و مادر گیلانی نیز باید نامی غیر از نام های گیلانی برای فرزند خود انتخاب کند سزاوار نکوهش است، نام هر انسانی نشان دهنده هویت اوست.
بنابراین برای یک گیلانی باید گزینش نام گیلانی قابل تقدیر باشد البته هر انسانی آزاد است مطابق میل و دلخواه خود نامی مناسب برای فرزند خود انتخاب کند.
اما معقول این است که از روی جهل و تقلید و بی قیدی نباشد، بلکه در کمال هوشیاری و مسئولیت انتخاب شود و اصولا هر نامی معرف ذوق و سلیقه و اندیشه و دانش گذارنده آن است که تا پایان زندگی با صاحب نام همراه است.
به عنوان مثال شخصی را می شناسم که در کشور سوئد زندگی می کند و به دلیل عشق و علاقه ای که به وطن خود و سرزمین مادری اش گیلان دارد نام فرزندان خود را گیل مرد، گیل ناز و گیل داد گذاشته است.
نظر شما راجع به این اسامی چیست؟
آرنگ(نام کوهی در اشکورات)، افرا (از درختان جنگلی)، پاموج( راه پیما، هم پا)، پوردیل(آدم با دل و جرات)، جیم رو(سرخ رو، آتشین رخ)،داره( داس مخصوص دروی برنج)،دامون (جنگل) و...که از جمله نام های گیلانی برای پسر هاست و یا نام هایی مانند گیل(قوم گیل)، گیلداد(اسم تاریخی)، لیما(اسم کوهی در منطقه تنکابن) نسپر(از انواع پرندگان جنگلی خوش آواز)، ارسو(اشک غم یا شادی)، نینای(عروسک) و ...
در باور ما گیلانیان و در آداب و سنت نام گذاری در سرزمین ما روش ها و عادات مختلفی و جود دارد، که در این جا به چند نمونه اشاره می کنم.
به طور کلی نام های گیلانی را می توان به پنج دسته متمایز تقسیم نمود.
۱) نام های مذهبی و تاریخی
۲) نام هایی که نمود طبیعی هستند
۳) نام هایی که از مکان گرفته شده
۴) نام های ترکیبی
۵) کلمات و صفات نیکو در گویش گیلکی.
۱) نام های مذهبی و تاریخی
گیلانیان در بسیاری از موارد تاکید بسیاری بر این موضوع داشته اند که نام فرزندان آن ها باید نام پیامبر امامان و معصومین باشد ، زیرا براین عقیده بوده اند امامی که اسمش را روی بچه گذاشته اند ، روز قیامت شفیعش می شود.محمد، حسن ، حسین، فاطمه، معصومه و...
و یا اینکه ممکن بود خانواده ای با نظر و نیاز و کمک طلبیدن از امامی ، دارای فرزند شده بودند بنابر این نام آن امام را بر فرزند خود می نهادندیا از افاظی نظیر غلام رضا، امیر حسین، امیر علی، غلامحسین و...
و یا ممکن ود که مثلا فرزند آنان روز تولد یا شهادت یا در ایام محرم و صفر به دنیا می آمد
بنابر این والدین نام فرزند را متناسب با آن انتخاب می کردند.محرمعلی، محرم، صفر، ابولفضل، عباس و...
و یا اینکه نام فرزند خود را از روی نام ماه های مبارک انتخاب می کردند که ممکن بود فرزند در آن زمان متولد شده باشد. رمضانعلی، صفر، رجبعلی و...
همچنین ممکن بود که برای تولد فرزند خود دست به دامان امامزاده ای شوند و نذر کنند که در صورتی که فرزند آنان پسر شد نام آن امامزاده را روی فرزند خود بگذارند و یا اگر فرزند آن ها دختر بود او را گدای آن امامزاده بدانند و به همین جهت نام هایی نظیر گدا علی، گدا خانم و...نام هایی بودند که بر فرزندان خود می گذاشتند و نذر می کردند که اگر فرزند آن ها سالم به دنیا آمد بر او لباس گدایی بپوشانند و او را وادار به گدایی کنند و پولی را که از این راه جمع کرده اند هدیه به آن امام زاده کنند.
بنابراین می بینیم که زمینه های مذهبی در فرهنگ نامگذاری گیلانیان اهمیت بسزایی داشته است.
همچنین نام بعضی از پادشاهان و شخصیت های علمی فرهنگی و هنری که از این دسته می توان نام هایی نظیر تی تی پری( دختر قرا محمد چپک، همسر خان احمد لاهیجی)، کوشیار(نام تاریخی)، گیلداد(نام تاریخی)، موتا (از شاهان باستانی گیلان) ورنا(نام باستانی و کهن گیلانی)شراگیم(اسم تاریخی)
البته در مورد نام های تاریخی بیان این نکته ضروری است که معنی برخی از این نام ها دقیقا مشخص نست و این به خاطر گذشت زمانی معادل چندین قرت است که در گیلان منجر به نسیان ملی شده است و در نتیجه معانی ان ها از یاد ما رفته است، مگر اینکه پژوهش عمیقی در این زمینه صورت گیرد ولی به هر حال اینگونه نام ها از اول بی معنا نبوده چون هرگز فرمانروا و یا سرداری حاضر نمی شد نامی مجهول بر خود یا فرزندانش بگذارد نامی بر خود و فرزندانش می گذاشت که به اصالت وآهنگ آن اعتقاد داشت.
۲) نام هایی که نمود طبیعی هستند
این گونه نام ها در هر فرهنگ و گویشی وجود دارد و عناصر طبیعی موجود در آن منطقه را در بر می گیرد از جمله نام گلها و گیاهانی که از هر لحاظ مورد توجه بوده، حتی جانوران و موجوداتی که از نظر قدرت مثال زدنی بودن و نه به این منظور که نام حیوانی را بر انسان بگذارند بلکه منظور نسبت دادن آن صفت بارز به شخص است به عنوان مثال نام اسد در فارسی.
در هر صورت در این نوع از نام گذاری ذوق و سلیقه نام گذرنده بیشتر موثر است او می تواند به پیرامون خود دقیق شود و آن را جستجو کند.
نام هایی نظیر اوخان(پژواک)،ایجگره(فریاد)،تام(آرام و ساکت)، چیکا(نام پرنده ایست)، دامون(جنگل)، توکالی(قله کوه) برای پسران و یالمند(تیر کمان، قوس و قزح)، هارای (گریه و فغان)،وارش(باران)، تی تی(شکوفه)،نینای(عروسک) برای دختران و بعضی نام ها مشترک میان دختران و پسران نام برد.
۳) نام هایی که از مکان ها مختلف گرفته شده است
در این مورد می توان از نام جای ها به ویژه اگر کودک زاده همان جای باشد یا ئالدین شهری را که در آن مکان ریشه داشته باشند بر کودک خود بنهند. نام هایی از قبیل گورج،میکال، شوئیل، گسکر، نیلو و...
۴) نام های ترکیبی
در مورد نام های ترکیبی بیش از هر چیز ابتکار گذارنده شرط است و خود می تواند با استفاده از ذوق و سلیقه خود و تسلط بر واژگان گیلکی و شناخت اجزای ان دست به گزینش نامی جدید بزند، بی آنکه به اصالت نام خدشه وارد آید. همچنیم این نام را می توان بر اساس حوادث و یا... که در زمان تولد مشاهده می شود انتخاب نمود مثلا اگر دختر بچه ای در زمان شکوفه دادن درخت سیب به دنیا بیاید را سب گول(گل سیب) می نامند.یا نام هایی نظیر مهتو شب(شب مهتابی)، کاس آقا(پسر زاغ چشم)، سورخه جول( صورت گل انداخته) و...
۵) دیگر کلمات و صفات
کلمات و صفاتی نظیر یاور(کمک)، نازبداشته(نازپرورده)،گولاز(افتخار ، مباهات)فوتور(زبر و زرنگ) و...
در این جا نیز چند نمونه از نام های گیلانی را برای آشنایی بیشتر شما ذکر می کنم.
اسامی مشترک بین دختر و پسر
ـ ایاز(شبنم)
ـ راپا(منتظر)
ـ شوروم(مه صبح گاهی)
ـ چیکا(نام پرنده )
ـ آموج(آموخته، خوگرفته)
ـ قاینا(قانع، متقاعد)
ـلیما(اسم کوهی در حوزه تنکابن)
ـ ورف(برف)
ـ گیله وا(بادشمال شرق)
ـ ونی(بلنذترین قله فومنات)
ـ ماز(نام کوهی میان گیلان و مازندران)
ـ سورخه جول(صورت گل انداخته)
ـ گولاز(افتخا و مباهات)
ـ فوتور(زبر و زرنگ، آتشپاره)
ـ فوتیربلا( زبر و زرنگ،آتشپاره)
ـ شیلان( اطعام و انفاق عامه مردم به شکرانه سلامتی و همچنین وسعت و گشایش رزق و روزی)
ـ شوکا( برزه، نام کوچکترین گوزن ایران که در جنگل های گیلان زندگی می کند)
اسامی دختران
ـ یالمند( تیر کمان، قوس و قزح)
ـ آییل(پری شاهرخ، نوعی پرنده)
ـ هارای(گریه ،فغان)
ـ ووشه(خوشه)
ـ وارش (باران)
ـ پامچال( نوعی گل)
ـ تال(نیلوفر وحشی)
ـ گیشه(عروس، عروسک)
ـ تی تی(شکوفه)
ـ ناجه(آرزو)
ـ نیلو(اسم مکان در اشکورات)
ـ نینای(عروسک)
ـ ارسو( اشک غم و شادی)
ـ الیزه( اسم محلی در رودبار)
ـ آمولای(پروانه)
ـ برفانک(پرنده ای از انواع سهره)
ـ بی بی(کرم ابریشم)
ـ پاپلی(پروانه)
ـ پرزه(آهو)
ـ ترمی(مه)
ـ تلایه(صبح خیلی زود)
ـ چولی(چکاوک)
ـ روجا(ستاره)
ـ ساره(ستاره)
ـ سیتکا(مرغ مینا)
ـ شامار( ملکه، بهترین مادر)
ـ لیرو(گلی زرد رنگ با ساقه بلند و بسیار معطر)
ـ ماسو(روشنایی ماه)
ـ ملیجه(گنجشک)
ـ رزه ووشه(خوشه انگور)
ـ ایسپیلی( گیاه گل دار آدونتیس تابستانه)
ـ مهتو شب(شب مهتابی)
ـ گول صفا(گل لاله عباسی)
ـ گول تره( نیلوفر صحرایی)
ـ کاس خانم( دختری که چشمان زاغ(آبی) دارد
ـ کاسه چوم( کاس خانم)
ـ ناز بداشته(ناز پرورده)
ـ مستوره(نمونه)
ـ کاسی(از اسامی دخترانه روستایی و به معنی چشم زاغ)
ـ کاس گول(از دیگر نام های محلی گیاه سوته واش است که از گل های وحشی صحرایی به حساب می آید و به نام گل استکانی در منازل می کارند)
ـ مریم بانو( گوش ماهی یا صدف های به رشته در آورده و گردن بند شده)
ـ پلهام( گل صورتی و سفید با مزه ی بادام تلخ و میوه سیاه)
ـ سیلانی( پرنده ای با سینه سفید و بال های سیاه که از گنجشک بزرگتر است)
ـ کلکا( گیله کور) (کور ه کا) دختر کوچک)
اسامی پسران
ـ خوجیر( زیبا، خوب، جمیل)
ـ اوخان(پژواک)
ـ ایجگره(فریاد)
ـ تام (آرام و ساکت)
ـ توکالی(قله کوه)
ـ دامون (جنگل)
ـ شراگیم(اسم تاریخی)
ـ کوشیار(اسم تاریخی)
ـ گیلداد(اسم تاریخی)
ـ موتا( از شاهان باستانی)
ـ نسپر( از انواع پرندگان جنگلی خوش آواز)
ـ نومود( برازنده، در خور)
ـ نیما( کوهی در شمال، یوش مازندران)
ـ ورنا( نام باستانی و کهن)
ـ والای ( تلاطم)
ـ واشک( عقاب تالابی،ازپرندگان تابستانی)
ـ نوبیل(از محله های رشت)
ـ کاسان(نام دهکده ای ست)
ـ سراوان(نام روستایی ست)
ـ گول علی( از اسامی مذکر گیلانی)
ـ ساجعلی(زلفعلی)
ـ یاور (کمک)
ـ گورج(نام مکان)
ـ میکال( نام مکان)
ـ شوئیل(نام مکان)
ـ گسکر( نام مکان)
ـ کیسوم(نام محل)
ـ لیسار(نام مکان)
ـ لیسار( از رود های گیلان است در شمال گرگانرود جاری ست)
ـ گیلانشا(مرغ باران که چون آوا سر دهد باران نازل خواهد شد.)
ـ اسفار(اسپار، شکل محلی خزری میانه ی اسوار است، وی پسر شیرویه و یکی از رهبران نطامی دیلمی است)
ـ امینای( نام یکی از شاعران گیلانی، امینای رودسری)
ـ کیا ملک( از مقتدر ترین امرای سلسله ی هزار اسبی اشکوری بود)
ـ گوشیار( ریاضیدان و اختر شناس برجسته و نامدار گیلانی)
ـ وهرز( نام یکی از بزرگان گیلانی)
ـ گیلک( اهل گیلان)
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼