طرز رفتار با کودکان، هنگام مواجهه شدن با غریبهها
برخی کودکان هنگام مواجهه با غریبهها، بسیار منفعل و خجالتی عمل میکنند؛ در آن سوی قضیه کودکانی را میبینیم که بسیار معاشرتی هستند!
ماهنامه کودک: همگی ما با کودکان مواجه شده ایم که هنگام مواجهه با غریبه ها، بسیار منفعل و خجالتی عمل می کنند.در واقع این ترس و اضطراب از افراد غریبه در طی دوره خاصی از سال های رشد، پدیده ای موجه و به هنجار تلقی می شود.
در واقع این ترس و اضطراب از افراد غریبه در طی دوره خاصی از سال های رشد، پدیده ای موجه و به هنجار تلقی می شود. اما گاهی این اضطراب بسیار گسترده است و موانع متعددی را سد راه رشد طبیعی کودک قرار می دهد و برای کودک و خانواده اش نگرانی هائی را به همراه خواهد داشت.
در آن سوی قضیه گاهی کودکانی را می بینیم که به عکس دسته قبل، بسیار معاشرتی هستند و در برخوردهایشان با افراد ناآشنا، بسیار راحت عمل می کنند.
اما نکته قابل توجه این است که والدین این دسته کودکان نیز چندان خرسند نییستند؛ چرا که اظهار می نمایند همواره نگران این برخورد صمیمی کودکشان با همه ـ آشنا و غریبه ـ هستند چون همواره بیم آن را دارند که این برخورد صمیمی که اغلب توأم با اعتماد کودک به بزرگسال ناآشناست، خطراتی را برایش به دنبال داشته باشد.
از سوی دیگر، چطور می توانیم حدود خطراتی را که اعتماد و صحبت به غریبه ها برای کودک به وجود می آورد برایش توصیف کنیم و در عین حال، نگرانی و وحشت را در او ایجاد نکنیم؟ این تعارضی است که معمولاً برای خانواده ها وجود دارد؛
چگونه ضمن این که فرزندمان را از خطرات پیرامونش آگاه می گنیم، حس امنیت و آرامش را در وی از بین نبریم و اصولاً صحبت کردن از خطرات و نکات ایمنی آیا موجب هراس و رویاهائی وحشتناک نخواهد بود؟
اگر بخواهیم پاسخی کلی به این سئوال بدهیم، باید گفت که این نگرانی ها واقعاً به جاست. صحبت کردن راجع به خطراتی که کودک را تهدید می کند نه برای کودک خوشایند است و نه برای والدین او. طبعاً دلهره هائی را هم برای کودک به همراه خواهد داشت.
اما باید نهایت دقت و تلاشمان را صورت دهیم تا در ضمن اینکه چنین هشدارهائی را برای کودک مطرح می کنیم، همزمان حس ایمنی را هم در وی تقویت نمائیم. به علاوه، شکل مطرح کردن هشدارها هم در احساسات بعدی کودک تعیین کننده است.
معمولاً باید سعی کنیم در شرایطی که کودک و خودمان آرامش داریم و هیچ مصداقی از خطر وجود ندارد، آن هم متناسب با شرایطی سنی و رشدی کودک، موقعیت های خطرناک را در قالب داستان و سناریوهائی توصیف کنیم و با مثال قهرمان های کودکی که در داستان هایمان تعیین کرده ایم، از کودک بپرسیم که اگر کودکی در آن شرایط قرار گرفت، چه کار باید بکند و چه کارهائی نباید انجام دهد.
و در عین حال راهکارها را به او بیاموزیم، ضمن این که کودک را از منابع حمایت کننده و ایمنی بخشی هم که در اطراف موقعیت خطرناک وجود دارند مطلع می نمائیم.
راهبردهای ایمنی بخشی که متناسب با سن کودک هستند:
صحبت کردن درباره نکات ایمنی، علی الخصوص ارتباط با غریبه ها بایستی از نخستین سال های کودکی آغاز شود. منتهی نحوه بیان و مطرح شدن اطلاعاتی که به کودک می دهیم باید دائماً متناسب با سطح رشد کودک تغییر یابد و باصطلاح به روز شود.
اما نکته ای که رعایت آن در هر سنی که کودک هست، باید رعایت شد، این است که نحوه بیان هشدارها بایستی مثبت و ایمنی بخش باشد و شیوه ای آرام، اما در عین حال واقعی، از حل مشکل را برای کودک آموزش دهد.
یعنی موقعیت های خطرناکی که برای بچه توضیح می دهیم نباید خیلی هم دور از واقعیت یا غیر ملموس باشد و باید مسائلی که کودک به صورت روزمره تجربه می کند انتخاب شود. به راحتی قابل انجام باشد؛ و در عین حال خیلی هم موقعیت ها راحت و پیش پا افتاده نباشد که کودک آنها را دست کم بگیرد.
شاید بهترین تعبیر، همان واقعی بودن مثال هاست به علاوه همان طور که قبلاً اشاره شد، سعی شود شیوه و روی کرد ما نسبت به مشکل و موقعیت خطرناک، روی کرد حل مسئله ای باشد: خوب حال شرایطی تهدید کننده به وجود آمده، بهترین راه حل و عملی ترین و عاقلانه ترین راه کار برای حل آن مشکل و رفع آن چیست؟
حتی به کودکان خیلی کوچک هم می توان راهبردهای ایمن کننده یا مقدمات آنها را آموزش داد. مثلاً اسم، آدرس و شماره تلفن ضروری (حتی در برخی موارد شماره گرفتن)، نام والدین، شماره ۱۱۰ و چگونگی تماس با آن و... را به آنها آموخت.
شاید بتوانیم فهرستی برای آموزش راه کارها در سنین مختلف، به شکل زیر تهیه کنیم:
ـ سنین پیش دبستانی :
این حیطه حدود ۶ ـ ۳ سالگی را در بر می گیرد. اغلب این کودکان بسیار خود محور هستند و دنیا را از دریچه دید خود می نگرند. بنابراین، ممکن است در خیلی مواقع، صرفاً بر این اساس که رویدادی از نظر خودشان موجه جلوه می کند، آن را بپذیرند و در نتیجه خیلی راحت گول می خورند. کافی است تصمیم به کاری بگیرند که خود تائیدش می کنند، بدون در نظر گرفتن عقیده سایرین انجامش می دهند!
در این سنین آموزش نام، شماره تلفن، آدرس، نحوه ارتباط با شماره ۱۱۰ و... ضروری است. همین طور سعی کنید در خلال بازی و مثال، موقعیت های تهدیدآمیزی را که احتمالاً کودک با آنها مواجه می شود بازسازی کرده و راه حل های ممکن را ارائه و تمرین کنید.
ـ سال های دبستان :
کودکان در سنین ۱۰ ـ ۶ سالگی، بیشتر به مسائل به شکل کار خوب / کار بد یا عمل درست و عمل ناردست نگاه می کنند. بنابراین می توان، کارهای پایه و اساسی ایمنی بخش را به آنها آموخت. از همین شیوه تفکر آنها باید استفاده کنیم و راهکارها را در قالب "راه حل درست این است که ..." و یا "فلان شرایط، این طوری عمل کردن اشتباه است...."، به او ارائه نمائیم.
چون آنها علاوه بر اینکه کارها را بر اساس خوب / بد مورد قضاوت قرار می دهند، دوست دارند به شیوه ای "درست" عمل کند تا بزرگسالان را خشنود سازند. پس باید در خلال آموزش هایمان، به راهکار ایمنی بخشی که ما را خشنود می سازد تأکید کنیم.
به علاوه، باید دقت کنیم که مثال ها بایدکاملاً ملموس، عینی و قابل تصور باشد تا کودک بتواند آنها را یاد بگیرد؛ چرا که کودکان در این سنین، نمی تونند انتزاعی فکر کنند.
پس برای عینی شدن شرایط آموزش، مثال ها را در قالب بازی، تصویر، فیلم و یا نقش بازی کردن و قرار گرفتن فرضی در موقعیت و تمرین راه کارها، ارائه می دهیم (به جای این که به کودک نگوئیم فرض کن در چنین شرایطی قرار گرفته ای. خب حالا چه کاری بهترین و درست ترین راه است؟ این گونه تصور موقعیت و نتیجه گیری از آن، انتزاعی و تصوری است و عینیت ملموس ندارد).
راجع به خطرات افراد غریبه و ناآشنا بی پرده با کودک گفتگو کنید:
هیچ وقت تصور نکنید که کودک خودش می داند غریبه ها چه کسانی هستند و چه خطراتی ممکن است داشته باشند.
مطمئن شوید که کودک می داند فرد غریبه کسی است که او، وی را نمی شناسد؛ حتی اگر آن فرد نشانی یک آشنا را بدهد یا نام آشنائی را بر زبان آورد یا بگوید از طرف فردی آشناست".
در حالتی آرام ولی قاطع، به کودک بیاموزید که هرگز به مکان های ناآشنا وارد نشود، سوار ماشین های ناآشنا نشود، به سئوالات کسانی که نمی شناسد پاسخ ندهد (مگر این که والدین هم حضور داشته باشند) و هرگز از کسانی که نمی شناسد چیزی دریافت نکند. (حتی مواد غیر خوراکی)؛ حتی اگر این افراد ناآشنا خیلی صمیمی یا دوستانه رفتار کنند.
تأکید کنید که افراد ناآشنا نباید خودشان از یک کودک تقاضای کمک کنند یا به کودکانی که نمی شناسند چیزی تعارف کنند و اگر این کار را انجام دادند، این کودک است که نباید به تقاضاها و تعارف هایشان پاسخ دهد.
البته یادآور شوید که گاهی ـ آن هم در شرایط خیلی اضطراری ـ ایرادی ندارد که از غریبه ها درخواست کمک کنند؛ چون کودکان باید یاد بگیرند که افراد خاصی ولو اینکه غریبه باشند وظیفه کمک کردن به دیگران (مخصوصاً بچه ها) را دارند.
افرادی مثل پلیس، نیروی انتظامات، مکان های عمومی، مغازه دار محل و...
به فرزندتان کمک کنید تا غریبه های قابل اعتماد و سرویس های ایمنی را شناسائی کند و مکان های عمومی امن را برایش تشریح کنید:
مکان هائی مثل مغازه های آشنا، مدارس وقتی که دانش آموزان در آن حضور دارند، مساجد، در صورت امکان همسایه هائی که با آنها در ارتباط هستیم، کلانتری ها، ایستگاه های پلیس و... مناطق امنی هستند که باید به کودک معرفی شوند. اگر کودکتان، راه مدرسه را پیاده طی می کند، مسیر امن و وسایل نقلیه مطمئن را به او نشان دهید و تأکید کنید فقط از همان مسیر یا وسیله نقلیه حق دارد استفاده کند.
به کودک آموزش دهید که اگر در مکانی گم شد، چکار باید بکند:
به علاوه قبل از ورود به هر مکان عمومی شلوغ، اگر کودک در سنی هست که راه ها را خود جستجو کند در محل معینی قرار بگذارید تا اگر همدیگر را گم کردید به آن محل مراجعه نمائید. و اگر نیست، جایگاه های انتظامات آن محل یا شیوه دسترسی به آنها را به کودک آموزش دهید.
اگر کودک در سنی هست که می تواند به تنهائی و بدون شما از منزل خارج شود:
از او بخواهید هنگام خروج، دقیقاً مشخص کند به همراه چه کسی خواهد بود، کجا می رود و کی بر می گردد و اگر تغییری در برنامه اش صورت گرفت شما را مطلع سازد.
اگر کودک باید اوقاتی را در خانه به تنهائی سپری کند:
قواعد ایمنی حضور در منزل را به او آموزش دهید. درب منزل را قفل نگه دارد، در را به روی هیچ غریبه ای نگشاید و پشت تلفن به غریبه نگوید که در منزل تنهاست.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼