بهترین پرستار کودک، چگونه می توانم اعتماد کنم؟
مگی اولین پرستاری بود که برای کودکم انتخاب کردم. ما همدیگر را دیدیم، از او خوشم آمد؛ او هم از فرزندم خوشش آمد.
پارت گرد: چگونه مطمئن شویم پرستار یا مهد کودک مناسبی را برای مراقبت از فرزندمان انتخاب نموده ایم؟
مگی اولین پرستاری بود که برای کودکم انتخاب کردم. ما همدیگر را دیدیم، از او خوشم آمد؛ او هم از فرزندم خوشش آمد.
او را استخدام کردم و رابطه صمیمانهای میان آنها شروع شد. روز اول بدون هیچ نگرانی برای رفتن به سر کار، خانه را ترک کردم. واقعاً هیچ تمایلی نداشتم که وقتی به خانه برگشتم، سؤالاتی درباره تجربهاش و اولین معارفهشان بپرسم و یا نظرش را درباره تماشای تلویزیون در روز و یا شربت ذرت دارای فروکتوز بالا جویا شوم (این ها چند مثال کوچک از مجموعه کارهایی بود که مجبور بودم در مورد پرستارهای بعدی فرزندم انجام دهم).
یک سال بعد مجبور شدیم به این رابطه صمیمانه خاتمه دهیم- ما نقل مکان کردیم، آنقدر دور که نتوانستیم مگی را نگه داریم. و قبل از نزدیک شدن سال آینده با پرستاران زیادی ملاقات کردیم.
نگرانی های منطقی من (مانند زمانی که مطمئن بودم دنیلا (یکی از پرستارهایی که در این مدت استخدام کرده بودیم) دوباره به کار قبلی خود باز خواهد گشت که درست بود.) و همینطور نگرانیهای غیر منطقی من بیش از حد معمول بود! با این نگرانیها خودم را دچار سردرگمی کرده بودم.
حتی اکنون با وجود اینکه پسر سه سالهام دنیل و برادر کوچکترش، جیمز با خوشحالی و سلامت در مهد کودک ثبت نام کردهاند، خاطر آسودهای ندارم. ظاهراً بخشی از آن به دلیل سپردن کودکانم به دست فرد دیگری بود. آیا باید کمتر کار میکردم تا دوباره به دنبال یک پرستار دیگر بگردم یا پول بیشتری برای یک مهد کودک شیکتر خرج کنم.
لیندا اسمیت مدیر اجرایی انجمن ملی منابع مراقبت از کودکان میگوید: «در واقع با اینکه میدانید کار درستی کردهاید که یک مهد کودک را انتخاب نمودهاید، بازهم احساس راحتی ندارید» و به این مطلب مطالعات مربوط به مهد کودکها را اضافه کنید که مرتب عناوین هشدار دهندهای در رسانهها درج میکنند- مانند تحقیق ماه مارس مؤسسه ملی سلامت کودک و رشد انسان که در آن افزایش جزئی در مشکلات رفتاری کودکان کلاس ششم مشاهده شده است- و تعجبی ندارد که فکر هیچ یک از ما یک لحظه راحت نباشد (البته همین تحقیق به این نتیجه رسید که کودکانی که به مهد کودکهای با کیفیت میروند و حتی در مراکز کودک آموزش میبینند، مهارت لغتشان در میان کلاس پنجمیها بالاتر از سطح متوسط است؛ اما بخش عذاب وجدان آور این نتایج نقش بیشتری را بازی میکنند).
کشمکشهای عاطفیای که در مهد کودکها دیده میشود، به اندازه هزینه دیر رفتن به سراغ کودک و مواقعی که کودکتان پرستارش را مادر صدا میکند، ناخوشایند است.
در ادامه نحوه برخورد با برخی از اشتباهات رایج مهد کودکها آمده است:
اقدام درست در مورد نتایج انتخاب تان
چند هفته پیش وقتی رفتم پسرانم را از مهد کودک بیاورم، یکی از آن لحظاتی را داشتم که فقط والدینی که بچههایشان به مهد کودک میروند، میتوانند آن را درک کنند. با نوک پا آرام رفتم تا یک دقیقه سر و گوشی آب بدهم. دیدم که دنیل، پسر بامزه ۳ سالهام، روی سرسره مخصوص کودکان ۱ ساله نشسته است. پسر یک سالهام هم درحالی که یک لنگه جورابش در پایش بود و آن یکی در آمده بود، داشت یک دایناسور پلاستیکی را به قفسه میکوبید. این صحنه مرا آشفته کرد. آیا نباید به سمت فعالیتهای مناسب تری هدایت شوند؟ آیا در انتخاب این مهدکودک اشتباه بزرگی کردهام یا فقط امروز روز بدی بوده است.
حقیقت این است که شاید به لحاظ فضا، هزینه، آموزش و سایر ویژگیها مکان بسیار خوبی را پیدا کرده باشید، اما بسیاری از عوامل تأثیر گذار در تصمیم شما به عوامل غیر مشخص و احساس شما باز میگردد. ارین سسیل، مادر کول ۲۶ ماهه، هرگز تصور نمیکرد که بعد از مهاجرت به سمت دیگر کشور یعنی به کرافتون مریلند، بتواند پرستاری را جایگزین پرستار خانگی که در سانتیگو داشته است، کند.
بنابراین تصمیم گرفت به دنبال یک مهد کودک برود. «فکر کردم که بودن کول، پسرم، در کنار بچههای بیشتر و استفاده از فعالیتهای سازماندهی شده برایش بهتر خواهد بود.» اما با اینکه مهد کودک خوبی بود، خیلی زود دل هر دوشان برای پرستار قبلی تنگ شد. «پرستار قدیمیمان بخشی از خانوده ما شده بود، حتی به جشن تولد کول میآمد».
سسیل برای مشورت با مسئول شرکت فرستنده پرستار قبلی خود تماس گرفت. او گفت: «اگر ته دلتان احساس میکنید که انتخابتان اشتباه است، بدانید اشتباه است.» آن روز جستجو برای پرستار خانگی دیگری را شروع کردم. رفتیم به یک مهد کودک خانگی در محلهمان که ۴ کودک داشتند و درباره آن چیزهایی شنیده بودیم. از آنجا خوشمان آمد. حالا کول بیصبرانه منتظر میماند
که به آنجا برود و عصرها که دنبالش میروم باید به زور او را بیرون بیاورم.
باید ببینید که کدام یک از لحظههایی که عذاب وجدان دارید، نتیجه تجربه بدی است که هنگام گذاشتن او در مهد کودک یا هنگامی که دنبال او رفته بودید، داشتهاید و کدام یک پرچم قرمز خطر را به شما نشان میدهد.
در مورد خودم، من تصمیم گرفتم که گاهی وقتها اجازه بدهم دنیل با اسباب بازی نوزادان بازی کند؛ او همچنین نقاشیهای ماهرانهای میکشید، با اطمینان بیشتری روی لگن دستشویی مینشست و سر میز شام با آب و تاب در باره خانم رویس و الیسون صحبت میکرد.
همچنین به یاد داشته باشید که انتخاب با بصیرت و ارزیابی مجدد با هم تفاوت دارند. اگر فکر میکنید که مهد کودکتان دیگر برای خانواده مفید نیست، شاید وقت آن است که تغییراتی ایجاد کنید. کسی چه میداند؟ فرآیند ارزیابی مجدد شاید کمکتان کند تا از اینکه انتخاب اولیهتان درست بوده است، اطمینان یابید.
همین طور که پیش میروید تا ببینید چه مواردی را باید بررسی کنید، به سوالاتی فراتر از سوالات رایجی که هنگام مصاحبه از پرستاران پرسیده میشود، فکر کنید. برای مثال، درحالی که باید از پرستار احتمالیتان درباره تجربه قبلیاش سؤال کنید، سوالات گسترده تری بپرسید. اسمیت میگوید: «ببینید که آیا عقاید او در خصوص تربیت کودک با عقاید شما همخوانی دارد.
بپرسید که آیا به نظر او باید بگذاریم کودک گریه کند و او را آرام کردن نکنیم، یا اینکه آیا درست است اعتراف کنید که با کودکتان درست رفتار نکردهاید. درصورتی که پاسخ او نه باشد و به شما اطمینان بدهد که طبق قوانین شما رفتار خواهد کرد، تغییر عقیده ندهید. وقتی مشکلات زیاد شوند به احتمال زیاد طبق میل خود رفتار خواهد کرد.»
هنگامی که به بازدید از مهد کودکها میروید، سعی کنید در بهترین شرایط به آنجا نروید. زمانی که احتمال بینظمی و آشفتگی وجود دارد، مانند وقت نهار یا هنگام صبح که بچهها را آنجا میگذارید به بازدید از آنجا بروید. با این کار بهتر متوجه میشوید که چگونه با مسائل برخورد میکنند. در صورتی که مدیر مهد کودک اتاقی را که کودکتان در آنجا خواهد ماند به شما نشان داد، از او بخواهید که اجازه بدهد با کارمندان داخل آن صحبت کنید. به علاوه، آنها هستند که دائم مسئول مواظبت از کودکتان هستند، نه مدیر مهد کودک!
مرغ همسایه غاز است
مونیک فیلدز خبرنگار روزنامه، حتی قبل از گرفتن مرخصی زایمان به این فکر میکرد که باید برای زمان بازگشت به سر کار، یک پرستار استخدام کند. او میگوید: «من اغلب اوقات حتی بعد از بسته شدن اکثر مهد کودکها، سر کار و پشت میزم بودم». اما او میدانست که یک پرستار ساعتی هزینه زیادی لازم دارد - کم کم شروع کرد به غبطه خوردن به دوستانی که به راحتی از پس هزینه چیزی که از نظر او لوکس بود، بر میآمدند.
مونیک میگوید: «اگر با برنامه زمانیشان مشکل داشتند، جایی برای نگرانی نداشتند، چون میتوانستند برنامهشان را با پرستار تنظیم کنند» .
سرانجام فیلدز شغلش را به تدریس خبرنگاری که ساعت کار معمولی داشت تغییر داد و برای دخترش، سیمونِ یک ساله، یک مهد کودک خانگی پیدا کرد.«اکنون متوجه شدم که داشتن یک پرستار بچه هم کاملاً خوب نیست. پرستار یکی از دوستانم آنها را ترک کرد، اما این مساله در مهد کودک اتفاق نمیافتد».
وقتی به موقعیت مهد کودک دوستانتان حسودی میکنید، ممکن است ناراحت شوید یا احساس عذاب وجدان داشته باشید. اما احساسی که فیلدز داشت، احساس مشترکی است: اینکه همه مشکلشان را حل کردهاند؛ همه به جز شما.
به یاد داشته باشید که هرچند مرغ همسایه ممکن است قشنگتر و چاق و چلهتر به نظر برسد، اما ممکن است شپش هم داشته باشد. شاید متوجه شوید که دوستتان که بهترین موقعیت را دارد نیز یا به خاطر وظیفه نشناسی پرستار یا به خاطر امکانات مهد کودک که به بچههای دیگر اجازه میدهد با دماغ آویزان در جمع حضور پیدا کنند، بسیار نگران است. زرق و برق آن مهد کودک پایین خیابان شاید باعث شود که مهد کودک خانگیتان (family daycare) کهنه و بد به نظر برسد، اما با این حال شاید اسباب بازیهای نسبتاً کهنه و بازیهای خانگی را که بچهها دور هم مینشینند، به زمین بازی و هزینههای بالایش ترجیح دهید.
حقیقت را قبول کنید: هیچ پرستار کودکی مانند مری پاپینز (Poppins) ستاره فیلم پرستار نخواهید یافت و هیچ مهد کودکی عاری از عیب نیست و هر پدر و مادر شاغلی مشکلی در این مورد دارند. ورونیکا استین مشاور والدین و مربی موسسه مربی والدین (Parenting Coach) در دانشگاه پسیفیک سیاتل میگوید: «اگر با فرد یا مکانی که انتخاب کردهاید راحت هستید، مطمئن باشید که او یا آنها چیزهای ویژهای برای افزایش تجربه کودکتان دارند.»
نمیتوانم همینطوری کودکم را رها کنم و بروم
کریستن ویلسون، مادری در اسکاچ پلین، نیوجرسی، با توصیه دوست و همسایه بقلیاش یک پرستار بچه پیدا کرد. به علاوه، از آنجایی که ویلسون در خانه کار میکند، با خودش فکر کرد که بهترین چیز در هر دو دنیا نصیبش شده است. «پرستار در طبقه بالا از دخترم مواظبت خواهد کرد و من هم در طبقه پایین کارم را انجام خواهم داد.»
به نظر خیلی خوب است، نه؟ اما ویلسون که دختری ۵ ماهه به نام مکنزی دارد، هنوز با مشکلات دسته و پنجه نرم میکند. «وقتی صدای گریه مکنزی را میشونم، نمیدانم که آیا باید بروم و آرامش کنم یا بگذارم خودشان دو تایی مشکل را حل کنند؟» برایش قابل قبول نیست با اینکه در یک خانه هستند، اصلاً نمیداند که در تمام روز چه اتفاقی دارد برای کودکش میافتد.
استین میگوید: «حقیقت این است که چون نوزادان و کودکان نوپا نمیتوانند حرف بزنند و چیز زیادی از داستان آن روزشان را برایتان تعریف کنند، حس والدین در خصوص بیخبری از تجربههای کودکشان را دو چندان میکند.»
هرچند حسادت میتواند در اینجا نقش داشته باشد (برای مثال تمام لحظات خوب برای پرستار است و غرولند آخر روز او برای شما است)، اما عذاب وجدان نیز بیتاثیر نیست. باربارا مارکوس مدیر اجرایی شرکت والدین تحت فشار (Parents in a Pinch)، در ماساچوست میگوید: «مادرها ممکن است با خود فکر کنند که آیا آن فردی که باید تمام روز در خانه باشد، من نیستم؟»
مشکل واقعی این است که حتی زمانی که از مهد کودک انتخابی خود راضی هستید نیز این احساسات به سراغتان میآید. آگاهی از رضایت کودکتان از مهد کودک فقط این را به شما یاد آوری میکند که در حال طی کردن بخشی از زندگیاش است -البته فقط بخش کوچکی از آن را- که شما از آن بیخبرید و اگر پرستار خوبی داشته باشید، شاید به خاطر این باشد که او و کودکتان رابطه صمیمانهای باهم دارند - همدیگر را بغل میکنند، بازی میکنند، شعر میخوانند- و شما جزء آن نیستید.
به یاد داشته باشید که اگر گاهی وقتها بخواهید چیزهای بیشتری درباره روزی که کودکتان سپری کرده است بدانید، آدم فضولی نیستید. اگر پرستار دارید، خیلی ساده با او تماس بگیرید و بگویید که اینجا نشستهام و در فکر این هستم که کودکم دارد چه کار میکند، میتوانی برایم تعریف کنی؟ درباره مهد کودک نیز همینطور؛ از مدیر مهد کودک بپرسید که کی میتوانید تماس بگیرید و بپرسید کودکتان چه کاری دارد انجام میدهد. هر از گاهی داشتن چنین درخواستی ایرادی نخواهد داشت.
وقتی دنیل به سن مدرسه برسد، نیازهای من دوباره مثل مهد کودک او تکرار خواهد شد. چیزهای زیادی یاد گرفتهام؛ به قضاوتم اعتماد کنم، به آنچه که دلم میگوید توجه کنم و در دام حسادت به مهد کودکهای دیگر نیفتم.
حالا اگر فقط پرستار اولی ما به جایی نقل مکان کند که به حد کافی نزدیک باشد که شبهای یک شنبه بتواند از کودکمان مراقبت کند، خیالمان از همه لحاظ راحت میشود!
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼