مشکلات کودکان تک والد، کنترل میشود؟
زنان به دلیل استقلال مالی و تحصیلی، هرچه بیشتر به ادامه سبک مستقلی از زندگی خانوادگی به صورت نگهداری از فرزند، روی آوردهاند.
مهرخانه: عوامل متعدد و پیچیدهای در گرایش افراد به ایجاد ارتباط جنسی خارج از چارچوب خانواده و حتی فرزندآوری در آمریکا، نقش ایفا میکنند. یکی از این عوامل، طبق بررسیهای دیوید اتور، پژوهشگر مؤسسه تحقیقی ماساچوست، نوسانات چند دهه اخیر این کشور در میزان تحصیلات، اشتغال، و درآمد مردان و زنان است.
اتور در مقالهای که در ماه ژوئن در نیویورک تایمز منتشر شد، به ابراز نگرانی از توسعه خانواده تکوالد به عنوان علت و معلول تغییرات اخیر تحصیلی و شغلی در مردان و زنان آمریکایی میپردازد.
یافتههای مطالعات اتور نشان میدهد کاهش سطح متوسط تحصیلی مردان آمریکایی در چهار دهه اخیر و افزایش تحصیلات در زنان، تغییرات شغلی ناشی از آن، و کاهش متوسط سطح درآمد مردان به دلیل ارتباط فزآینده درآمد با سطح تحصیلات، همچنین ورود نیروی کار ارزان قیمت به بازار آمریکا و عواملی از این دست، همگی منجر به کاهش جذابیت مرد آمریکایی برای زن آمریکایی شده است.
علاوه بر این، مصوبات روزافزون در حمایت از حقوق فردی و حقوق زنان که با رشد تحصیلی و شغلی زنان آمریکایی همزمان شده است، به زنان اجازه داده هرچه بیشتر به نهاد خانواده پشت کرده و استقلال فردی و رفاه مادی خود را با مردی شریک نشوند. این زنان برای برقراری ارتباط جنسی بر روابط گذرا اکتفا کرده و در صورت فرزندآوری مایلند تنها سرپرست کودک خود باشند.
رویکردهای جنسیتی و پیامدهای ناخواسته
سیاستگذاریهای دولتهای غربی در خصوص خانواده و حقوق بشر، به گونهای تناقضآمیز در حال زوال دادن به ارگانهای سنتی حافظ بشریت است. یکی از این سیاستها در باب حمایت از حقوق زن و پیگیری برابری جنسی به صورت افزایش حضور و فعالیت زنان در عرصههای اجتماعی و تحصیلی بروز یافته است.
زنان در چند دهه گذشته بیش از پیش تحصیلات دانشگاهی را دنبال کردهاند. اگرچه این ایده به صورت خام عامل خرسندی زنان و جوامع بشری است، باید گفت تبعات کلان این رویکر و سیاستهای مرتبط با آن عمدتاً از نظر دور مانده است.
همانطور که گفته شد زنان به دلیل استقلال مالی و تحصیلی، هرچه بیشتر به ادامه سبک مستقلی از زندگی خانوادگی به صورت نگهداری از فرزندی که طی ارتباطی بدون عقد ازدواج به دنیا آمده است، روی آوردهاند.
حقیقت تکاندهندهای که اتور در این زمینه ارائه میکند حاکی از سرنوشت تیرهایست که وی برای فرزندان پسر چنین زنانی میبیند. طبق مشاهدات اتور، فرزندان پسری که با تک والد مادر زندگی میکنند بسیار بیشتر از فرزندان دختر این خانوادهها در معرض رنج از شرایط روحی، اقتصادی و اجتماعی در آینده هستند.
مادران در چنین خانوادههایی ۱۰ الی ۱۴ درصد وقت بیشتری را به صورت هفتگی با دختران خود سپری میکنند تا با پسران خود. همچنین، مشاهده میشود که دختران با تک والد مادر یا با پدر کمسوادتر به احتمال خیلی بیشتری وارد تحصیلات دانشگاهی میشوند تا پسرهای چنین خانوادههایی.
با توجه به اهمیت تحصیلات عالی و درآمد مطلوب با مشاغل تخصصی برای دست یافتن به ازدواجی موفق در جامعه آمریکا، ارمغان این وضعیت، تکرار یک دور باطل برای پسران این خانوادهها و خانوادههای احتمالی این پسران است.
پسران در چنین خانوادههایی از الگوی مناسب مذکر محروم بوده و به دلیل درهم تنیده بودن اوضاع در طول حیات و شانس کمتر در راهیابی به تحصیلات عالی، به احتمال بیشتری سرنوشت پدران خود را خواهند داشت. این موضوع هم از جهت فردی و هم از جهت اجتماعی، به دلیل تکرار چرخه خانوادههای تک والد با سرپرستی مادر، عامل نگرانی است.
همانطور که نتایج تحقیق مرتبطی در دانشگاه ویرجینیا پیشنهاد میکند، مناسبترین راه برای ثبات بخشیدن به کودکانی که والدین آنها از تحصیلات کمی برخوردار هستند، ارتباط والدین آنها در چارچوب ازدواج است.
گزارش مؤسسه ازدواج ملی این دانشگاه نشان میدهد ۵۸ درصد اولین تولدهای خانوادههای طبقه متوسط و پایین و ۴۰ درصد کل تولدها در ایالات متحده بدون ازدواج پدر و مادر نوزاد صورت میگیرد.
این موضوع، معضلات چندی چون خشونت جنسی توسط شرکای جنسی مرد، کودکآزاری -توسط شریک جنسی مرد در مورد فرزند شریک جنسی زن-، افزایش بار مالی دولت از جیب مالیاتی شهروندان برای خانوادههای تک والد زن، مشکلات فزآینده تربیتی و شخصیتی در چنین خانوادههایی در بر داشته است.
در این میان، توجه به مادران چنین کودکانی از آن جهت ضروری است که اکثر خانوادههای تک والدی آمریکا تحت سرپرستی زنان هستند. این امر، بیش از هر چیز موضوعی مربوط به طبقه و وضعیت اقتصادی است.
در این شرایط و در حالی که گروههای سنتی به طور مداوم بر لزوم تقویت نهاد خانواده برای بهبود اوضاع اقتصادی و اجتماعی حال حاضر به نفع مادران و کودکان و مردان آینده تأکید میکنند، گروه های پیشرو مدافع فردگرایی و حقوق شهروندی هرچه بیشتر بر لزوم افزایش حمایتهای دولتی از مادران تک والد تأکید دارند و این معنایی نخواهد داشت جز تسریع بخشیدن به روند فعلی اوضاع.
همانطور که های لیبرال میگوید: مادران تک والد برای برگزیدن نقش مادری بدون ازدواج و تداوم آن دلایل کافی داشتهاند. کریستوفر جنکینز، استاد سیاست اجتماعی دانشگاه هاروارد میگوید: «خانوادههای تک والد عموماً در اماکنی تمرکز دارند که در آن مردان یک نوع مزاحم و سربار محسوب میشوند. باید از خود بپرسیم ازدواج دائم اینچنین مردانی چه سودی برای زنان خواهد داشت؟»
اگرچه قصد جنکینز حمایت از سیاستهای فعلی حوزه خانواده و حقوق زنان است، باید گفت اشاره او به بهترین وجهی مبین ضرورت بازنگری در سیاستهایی است که شکاف جنسی تحصیلی و شغلی را به نفع زنان ایجاد کرده و درصدد تداوم بخشیدم به این روند است.
مقالهای در روزنامه آتلانتیک اینطور عنوان میکند که فنآوریهای جدید همچون غذاساز و ماشین ظرفشویی کار را برای مادران تک والد آسان کرده است و مقاله دیگری در تینک پراگرس برآن است که میباید مشاغل با درآمد بیشتر و جایگاههای بالاتر شغلی برای کمک به مادران تک والد به روی آنها گشوده شود.
در شرایطی که مادران تک والد زاییده سیستم سکولار و مدرن غرب همچون یک معضل اجتماعی هرچه بیشتر موضوع مقالات و سیاستهای حمایتی هستند، باید پرسید با توجه به یافتهها و مباحث دیوید اتور مبنی بر شکاف جنسی فزآینده شغلی و تحصیلی که در کمین نسل آینده مردان به عنوان پسران خانوادههای تک والد تحت سرپرستی زنان است، چه سودی متوجه تداوم وضعیت تک والدی و فرزندآوری بدون ازدواج نهفته است غیر از آنکه شکاف جنسیتی به نفع زنان و تضعیف جایگاه اجتماعی مردان برای سلطه کامل فمینیسم رادیکال را به فعلیت برساند.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼