همه اصطلاحات دوران بارداری
تهوع، سینماییترین نشانه بارداری که برخلاف سریالها معمولا به عق زدن در کنار خیابان محدود نمیشود.
شهرزاد : همه چیزهایی که در بارداری با آن مواجه میشوید و نمیدانید چطور باید تعریفشان کنید!
ویار: دستی که ناخودآگاه به سمت ظرف ترشی میرود، فرصت ۹ ماههای برای لوس شدن برای همسر و دیگران، هوس کردن چاقاله بادام در پاییز و ازگیل در تابستان، سفارش شیرینپلوی مزعفر به مادرشوهر، یک بشقاب از غذای تکتک همسایهها، گردش اقتصادی در صنعت آلوچه و لواشک.
تهوع: سینماییترین نشانه بارداری که برخلاف سریالها معمولا به عق زدن در کنار خیابان محدود نمیشود. دلیل موجهی برای بیزاری از کسانی که قبلا هم حالمان ازشان به هم میخورد، بهانهای برای مجبور کردن همسر به شستن جوراب و مسواک زدن، انزجار از مرغ آبپز و کباب پرچرب.
خوابیدن: تقلا برای استراحت با چشمان بسته، رویای دیروز، کابوس امروز، چرتهایی بین بیداری، پر کردن فاصله چند دقیقهای بین هر بار غلت زدن که خودش نیم ساعت زمان میبرد.
دستشویی: میعادگاه مادرانه، روزی ۷۳۴ بار دیدار، جایی که قبلا گاهی میرفتی و حالا گاهی نمیروی، فرار به سمت رهایی، تلاش برای هیچ و پوچ.
شکم: غریبهای از فضا، توپی که یادت نمیآید کی قورت دادهای، شگفتی هر روز جلوی آینه، عامل جذب گردشگران، جاذبه قوی برای جذب دستهای دوست و آشنا.
ترک پوست: نگرانی تمام لحظهها، عامل توسعه صنعت کرمسازی و تولید روغن زیتون، کابوسی که روزی رویش را به همه نشان خواهد داد، دیر و زود دارد و سوخت و سوز ندارد.
بچه: غریبه کوچک، آشنای قدیمی، وعده موعود، کی میشه بیای بیرون، عشق نادیده، لگد توی پک و پهلو، مادرضایعکنِ بزرگ وقتی که میخواهی حرکتش را به بقیه نشان بدهی، تمام فکر و ذکر ۹ ماه به علاوه باقی عمر، ذکر «تو رو خدا سالم باش» تا آخرین لحظات.
همسر: متهم اصلی همه مشکلات، عامل انتخاب جنسیت نینی، پدر آینده، مرد دوستداشتنیای که پدر دوستداشتنی فرزند دوستداشتنیمان خواهد شد.
پریناتال: اضافه شده به عبارت آشنای «جیش، بوس، لالا»، وعده شبانه، همه چیزهای لازم به صورت امپیتری، بختت بلند است اگر با معدهات به تفاهم رسیده باشند، نخوردنش موجب خسران است و خوردنش موجب غفران.
ملاقات با دکتر: چاق سلامتی با دکتر به صرف اندازهگیری وزن و فشار و شنیدن ضربان قلب بچه، ارائه پول نشانه شخصیت شماست، دادن پول زور فقط محض هماهنگ کردن قرار ملاقات بعدی، پرسیدن سوالهای تکراری و شنیدن جوابهای تکراریتر، مریضهایی که همگی فکر میکنند یک مورد منحصر به فرد هستند و دکترهایی که به نظرشان همه مریضها عین هماند.
سیسمونی: جهیزیه دوم خانواده، لباسهایی که تا قبل از دیدن برچسب قیمت خیلی خوشگل هستند، هزینهای در حد خرید یک اتومبیل برای یک بچه ۵۰ سانتی، بستههای رنگارنگی که تا قبل از روز زایمان دست نخورده میمانند، مرور همه لباسها و جورابها و عروسکها به تعداد روزهای مانده از بارداری، ذوق کردن برای یک بسته پوشک.
زایمان: کابوس بزرگ، جستجو برای راه سومی برای خروج کودک مثلا از حلق! جدال با خود در مورد انتخاب روش زایمان تا آخرین لحظه، زمانی برای درک جمله «بهشت زیر پای مادران است»، شیرینترین خاطره عمر در سالهای بعدی زندگی.
در و همسایه: منبع دست اول خاطرات و خطرات، بازخوانی وحشتناکترین و غیرمحتملترین حادثههای دوران بارداری و زایمان، آمار اغراق شدهای از مرگ مادران و نوزادان، آخرین تکنیکهای تعیین جنسیت جنین بر اساس ویار، قطبنما، شکل شکم، زشتی و خوشگلی مادر و نوع درخشش پوست و مو، دایرهالمعارف گیاهان و جانوران(!) دارویی.
لباس بارداری: تنوع زیبای قبل از بارداری، تکراری حال بههمزن ماههای آخر بارداری، دلتنگی برای مانتوهای تنگ و شلوارهای جین، شلوار با «جا دلی» اضافی، مانتوی دو نفره، ترجیح صندل به کفش برای ماه آخر، خاطره گنگ و مبهمی از چیزی به نام «دور کمر»، لباسزیرهایی که همیشه فکر میکردیم مال زنهای خیلی خیلی چاق هستند، درخواست یک سایز بزرگتر و یک سایز دیگر و باز هم.
جوراب پا کردن: «به سادگی آب خوردن» اسبق، «همسایهها کمک کنید» فعلی، همکاری کار و اندیشه، آکروبات رساندن کف دست به کف پا بدون له کردن فرزند.
سونوگرافی: اولین عکس سه در چهار بچه، تصاویر سیاه و سفید مبهم و تیره و تاری که به جز پدر و مادر هیچ کس چیزی از آن سر در نمیآورد (البته دکترها هم ادعا میکنند چیزی از آن میفهمند!)، «قربون دست و پای بلوریاش برم» با سوز و اشک و شوق، «ملاقاتی دارین» برای نینیها، استرس تا حد مرگ به خاطر هر نگاه ناجور سونوگرافیست به مانیتور، کشیدن یک نفس عمیق و راحت بعد از اطمینان از سلامت بند بند انگشت بچه.
ویار: دستی که ناخودآگاه به سمت ظرف ترشی میرود، فرصت ۹ ماههای برای لوس شدن برای همسر و دیگران، هوس کردن چاقاله بادام در پاییز و ازگیل در تابستان، سفارش شیرینپلوی مزعفر به مادرشوهر، یک بشقاب از غذای تکتک همسایهها، گردش اقتصادی در صنعت آلوچه و لواشک.
تهوع: سینماییترین نشانه بارداری که برخلاف سریالها معمولا به عق زدن در کنار خیابان محدود نمیشود. دلیل موجهی برای بیزاری از کسانی که قبلا هم حالمان ازشان به هم میخورد، بهانهای برای مجبور کردن همسر به شستن جوراب و مسواک زدن، انزجار از مرغ آبپز و کباب پرچرب.
خوابیدن: تقلا برای استراحت با چشمان بسته، رویای دیروز، کابوس امروز، چرتهایی بین بیداری، پر کردن فاصله چند دقیقهای بین هر بار غلت زدن که خودش نیم ساعت زمان میبرد.
دستشویی: میعادگاه مادرانه، روزی ۷۳۴ بار دیدار، جایی که قبلا گاهی میرفتی و حالا گاهی نمیروی، فرار به سمت رهایی، تلاش برای هیچ و پوچ.
شکم: غریبهای از فضا، توپی که یادت نمیآید کی قورت دادهای، شگفتی هر روز جلوی آینه، عامل جذب گردشگران، جاذبه قوی برای جذب دستهای دوست و آشنا.
ترک پوست: نگرانی تمام لحظهها، عامل توسعه صنعت کرمسازی و تولید روغن زیتون، کابوسی که روزی رویش را به همه نشان خواهد داد، دیر و زود دارد و سوخت و سوز ندارد.
بچه: غریبه کوچک، آشنای قدیمی، وعده موعود، کی میشه بیای بیرون، عشق نادیده، لگد توی پک و پهلو، مادرضایعکنِ بزرگ وقتی که میخواهی حرکتش را به بقیه نشان بدهی، تمام فکر و ذکر ۹ ماه به علاوه باقی عمر، ذکر «تو رو خدا سالم باش» تا آخرین لحظات.
همسر: متهم اصلی همه مشکلات، عامل انتخاب جنسیت نینی، پدر آینده، مرد دوستداشتنیای که پدر دوستداشتنی فرزند دوستداشتنیمان خواهد شد.
پریناتال: اضافه شده به عبارت آشنای «جیش، بوس، لالا»، وعده شبانه، همه چیزهای لازم به صورت امپیتری، بختت بلند است اگر با معدهات به تفاهم رسیده باشند، نخوردنش موجب خسران است و خوردنش موجب غفران.
ملاقات با دکتر: چاق سلامتی با دکتر به صرف اندازهگیری وزن و فشار و شنیدن ضربان قلب بچه، ارائه پول نشانه شخصیت شماست، دادن پول زور فقط محض هماهنگ کردن قرار ملاقات بعدی، پرسیدن سوالهای تکراری و شنیدن جوابهای تکراریتر، مریضهایی که همگی فکر میکنند یک مورد منحصر به فرد هستند و دکترهایی که به نظرشان همه مریضها عین هماند.
سیسمونی: جهیزیه دوم خانواده، لباسهایی که تا قبل از دیدن برچسب قیمت خیلی خوشگل هستند، هزینهای در حد خرید یک اتومبیل برای یک بچه ۵۰ سانتی، بستههای رنگارنگی که تا قبل از روز زایمان دست نخورده میمانند، مرور همه لباسها و جورابها و عروسکها به تعداد روزهای مانده از بارداری، ذوق کردن برای یک بسته پوشک.
زایمان: کابوس بزرگ، جستجو برای راه سومی برای خروج کودک مثلا از حلق! جدال با خود در مورد انتخاب روش زایمان تا آخرین لحظه، زمانی برای درک جمله «بهشت زیر پای مادران است»، شیرینترین خاطره عمر در سالهای بعدی زندگی.
در و همسایه: منبع دست اول خاطرات و خطرات، بازخوانی وحشتناکترین و غیرمحتملترین حادثههای دوران بارداری و زایمان، آمار اغراق شدهای از مرگ مادران و نوزادان، آخرین تکنیکهای تعیین جنسیت جنین بر اساس ویار، قطبنما، شکل شکم، زشتی و خوشگلی مادر و نوع درخشش پوست و مو، دایرهالمعارف گیاهان و جانوران(!) دارویی.
لباس بارداری: تنوع زیبای قبل از بارداری، تکراری حال بههمزن ماههای آخر بارداری، دلتنگی برای مانتوهای تنگ و شلوارهای جین، شلوار با «جا دلی» اضافی، مانتوی دو نفره، ترجیح صندل به کفش برای ماه آخر، خاطره گنگ و مبهمی از چیزی به نام «دور کمر»، لباسزیرهایی که همیشه فکر میکردیم مال زنهای خیلی خیلی چاق هستند، درخواست یک سایز بزرگتر و یک سایز دیگر و باز هم.
جوراب پا کردن: «به سادگی آب خوردن» اسبق، «همسایهها کمک کنید» فعلی، همکاری کار و اندیشه، آکروبات رساندن کف دست به کف پا بدون له کردن فرزند.
سونوگرافی: اولین عکس سه در چهار بچه، تصاویر سیاه و سفید مبهم و تیره و تاری که به جز پدر و مادر هیچ کس چیزی از آن سر در نمیآورد (البته دکترها هم ادعا میکنند چیزی از آن میفهمند!)، «قربون دست و پای بلوریاش برم» با سوز و اشک و شوق، «ملاقاتی دارین» برای نینیها، استرس تا حد مرگ به خاطر هر نگاه ناجور سونوگرافیست به مانیتور، کشیدن یک نفس عمیق و راحت بعد از اطمینان از سلامت بند بند انگشت بچه.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼