ازدواج با دختری ۸ سال بزرگتر از خودم، مشکل ساز است؟
من الان عاشق یه دختر شدم که ۸ سال از من بزرگتره! راستش اولین ارتباط من با دختر بود یعنی اولین دختری هست که باهاش حرف میزنم.
پرسش: من الان عاشق یه دختر شدم که ۸ سال از من بزرگتره! راستش اولین ارتباط من با دختر بود یعنی اولین دختری هست که باهاش حرف میزنم. دختر مورد علاقمه همه اون چیزهایی رو که می خوام داره،ولی ۲تا مشکل سر راه من هست:اول اینکه خانوادم کاملا مخالف هستن شک ندارم!و دوم اینکه ۱۰ ساله دیگه من ۳۰ ساله میشم و اون ۳۸ ساله،من در اوج غریزه جنسی هستم و اون غریزه جنسیش داره فرو میشینه،با توجه به اینکه الان خیلی از طلاق ها دلیل مشکلات جنسی هست میترسم در آینده منم با این مشکل بر بخورم، لطفا کمکم کنید من هیچ کس رو ندارم که کمکم کنه.
پاسخ: کاربر گرامی خیلی خوب هست که شما ، برای تصمیم گیریتان تنها زمان اکنون و حاضر را در نظر نمیگیرید و واقعیت را هم انکار نمیکنید .
شرط یک ازدواج موفق تناسب هست . تناسب هم باعث میشود دو طرف در طول زندگی مشترک با انتظارات نزدیک به همی داشته باشند.
این میزان اختلاف سن در دهه دوم زندگی مشترک از نظر ظاهری کاملا مشخص میشود و باعث میشود قضاوت و نگاههای اطرافیان ناخود اگاه بر روابط شما اثر منفی بگذارد و از نظر روحی دو طرف که صد درصد به دلیل این اختلاف سن حساس هم شده اند ، صدمه ببینند . همین عدم تناسب ظاهری روی کارکرد جنسی اثر منفی میگذارد و در نهایت رابطه جنسی که یکی از اصول زندگی زناشویی است آسیب خواهد دید و این اسیب به جوانب دیگر زندگی منتقل میشود . پس اگر تنها بعد ظاهری را هم در نظر بگیرید ، خواهید دید در دهه دوم زندگی مشترک ارتباط کاملا ناهماهنگ میشود و زندگی مشترک با مشکلات زیادی مواجه خواهد شد . حال اگر این مشکل همراه با مخالفت خانواده باشد و یا در جوانب دیگر مانند انتظارات ، بچه دار شدن و تربیت فرزند...... مشکلاتی وجود داشته باشد، این ازدواج بسیار اسیب پذیرتر خواهد بود و احتمال شکست ان بسیار بالا پیش بینی میشود. بنابراین منطق و عقلانیت این ازدواج را تایید نمیکند.
پاسخ: کاربر گرامی خیلی خوب هست که شما ، برای تصمیم گیریتان تنها زمان اکنون و حاضر را در نظر نمیگیرید و واقعیت را هم انکار نمیکنید .
شرط یک ازدواج موفق تناسب هست . تناسب هم باعث میشود دو طرف در طول زندگی مشترک با انتظارات نزدیک به همی داشته باشند.
این میزان اختلاف سن در دهه دوم زندگی مشترک از نظر ظاهری کاملا مشخص میشود و باعث میشود قضاوت و نگاههای اطرافیان ناخود اگاه بر روابط شما اثر منفی بگذارد و از نظر روحی دو طرف که صد درصد به دلیل این اختلاف سن حساس هم شده اند ، صدمه ببینند . همین عدم تناسب ظاهری روی کارکرد جنسی اثر منفی میگذارد و در نهایت رابطه جنسی که یکی از اصول زندگی زناشویی است آسیب خواهد دید و این اسیب به جوانب دیگر زندگی منتقل میشود . پس اگر تنها بعد ظاهری را هم در نظر بگیرید ، خواهید دید در دهه دوم زندگی مشترک ارتباط کاملا ناهماهنگ میشود و زندگی مشترک با مشکلات زیادی مواجه خواهد شد . حال اگر این مشکل همراه با مخالفت خانواده باشد و یا در جوانب دیگر مانند انتظارات ، بچه دار شدن و تربیت فرزند...... مشکلاتی وجود داشته باشد، این ازدواج بسیار اسیب پذیرتر خواهد بود و احتمال شکست ان بسیار بالا پیش بینی میشود. بنابراین منطق و عقلانیت این ازدواج را تایید نمیکند.
منبع:
تبیان
نظر کاربران
منم موافقم
بله ازدواج با دختری که ۸ سال بزرگتر از پسر است زمانی مشکلات خود را نشان میدهد که خانم چهل سالگی را رد کند آنوقت است که مرد باید با زنی با صورت چروکیده که شباهت زیادی به ننه اش دارد زندگی کند .
سلام .من ۲۸ سالمه و پسر دوست خانوادگیمون ۵ ماه به من ابراز علاقه شدید میکنه و اسرار برای ازدواج داره
اما مناولمخالفت داشتم چون ۴سال از من کوچیکتر بود خیلی خیلی دوستم داره و ابراز علاقه میکنه من با کلی مخالفت در اخر این رابطه رو پذیرفتم که همو بیشتر بشناسیم البته ناگفته نماند که دقیقا از نظر رفتاری شغلی و پوشش و....معیارای منو داشت ولی بد از یه مدت گفت من ۸ سال ازت کوچکترم من واقعا ضربه خوردم و از یه طرف دوسش پارم
از طرفی خانواده اون کاملا راضی هست و پافشاری دارن این وصلت بشه اما خانواده من این رابطه رو اصلا قبول ندارن به هیچ عنوان یعنی اقا الان ۲۰ سالش هست و من ۲۸ .لطفا راهنماییم کنین ممنونم
پاسخ ها
سلام و ممنون از توجهتون
برای طرح سوال و گرفتن پاسخ فقط از لینک
زیر استفاده کنید
https://ask.niniban.com/
سلام
من هم همچین موردی دارم.پسری بهم ابراز علاقه کرد ک ۸سال از من کوچیکتره
خودمون مشکلی نداریم ولی نمیدونیم چطور اینو مطرح کنیم
سلام من بادختر عاموم ازدواج کردم که ۸سال از من بزرگتر هست الان ۴۵سالش است و من ۳۷سال و یک بار ازدواج کرده بود طلاق گرفت ۲تا دختر از ازدواج اولش داره که یکیش ازدواج کرد و من به خاطر اسرار پدرم قبول کردم الان من ۴تا بچه دادم ازش وخیلی هم دوستش دارم ولی خانم من هیچ احساسی به من نداره حتی زنا شویی هر ۴ماه یک بار که مجبور بشه واز برادر و خواهر یا خاله حرف شنوی دارد وقتی میگم اگه دوستم نداری برو خانه پدرت میگه خانه به اسمم بزن مهریم را بده تا بروم خیلی من دوستش دارم نمیدانم چکار کنم ازشما عاجزانه میخوام کمکم کنید که زندگیمون خراب نشه به خاطر بچهام
پاسخ ها
همراه عزیز نی نی بان، اگر سئوالی دارید با متخصصان کلینیک نی نی بان مطرح کنید
https://clinic.niniban.com