با بچههای بدغذا چه کنیم؟(۲)
به هیچ عنوان نباید بچه را به زور وادار کرد که فلان ماده غذایی را بخورد، بلکه تشویق کودکان به مصرف غذاهای سالم باید غیرمستقیم باشد.
در چنین شرایطی والدین دو راه بیشتر ندارند یا با خواسته فرزندشان کنار بیایند که در این صورت باید مدام با مشکل بدغذایی کودک دست و پنجه نرم کنند یا اینکه با سختگیری منطقی و صبوری و تنوع غذایی به نتیجه دلخواهشان برسند ... در مطلب پیش در خصوص راه کارهایی برای درمان بدغذایی کودک آورده شد که در ادامه موراد بیشتری آمده است:
در چنین شرایطی اولین توصیه ما این است که به هیچ عنوان نباید بچه را به زور وادار کرد که فلان ماده غذایی را بخورد، بلکه تشویق کودکان به مصرف غذاهای سالم باید غیرمستقیم باشد.
در چنین شرایطی اولین توصیه ما این است که به هیچ عنوان نباید بچه را به زور وادار کرد که فلان ماده غذایی را بخورد، بلکه تشویق کودکان به مصرف غذاهای سالم باید غیرمستقیم باشد.
از طرفی خانوادهای میتواند توقع مصرف غذاهای سالم را از کودک داشته باشد که تکتک اعضای خانواده همه نوع موادغذایی را بخورند و ذائقه غذاهای خاصی نداشته باشند.
به بیان دیگر نمیتوانیم غذای سرخ کرده درست کنیم و از کودک بخواهیم غذای بخارپز بخورد، در عین حال، اغلب کودکان در دو تا چهار سالگی معمولا یکی از والدین خود را به صورت ناخودآگاه الگو قرار میدهند و همه رفتارهای او را تقلید میکنند. (در بسیاری از موارد دخترها از پدر و پسرها رفتار مادر را تقلید میکنند) بنابراین توصیه ما به والدین این است که در حضور بچه همه نوع موادغذایی را مصرف کنند.
در این صورت بعد از گذشت سه تا چهار هفته کودک سعی میکند همان غذاها را اگر هم قبلا دوست نداشته، امتحان کند و در بسیاری از مواقع نیز به سمت این غذاها تمایل پیدا میکند و چه بهتر که این غذاها سالم و باارزش بالا باشند، اما اگر ذائقه کودک تغییری نکرد و باز هم از خوردن سبزی، شیر و... خودداری کرد باید امیدوار باشیم که در مهدکودک شرایط بهتر شود.
معمولا مربیان حرفهای مهدکودک بچههای به اصطلاح خوش خوراک را در مرکز توجه قرار میدهند و از بچههای دیگر میخواهند مانند او رفتار کنند و همه موادغذایی را بخورند. مثلا اگر بچهای شیر دوست ندارد و ببیند دوستش در مهدکودک شیر میخورد و مربیان او را تشویق میکنند، به صورت غیرارادی به سمت خوردن شیر رغبت پیدا میکند. بنابراین تاثیر گروه همسالان و اهمیت رفتن بچهها به مهد را نمیتوان نادیده گرفت.
با لجبازی بچههای بدغذا چه کنیم؟
دکتر آسیه فخریزاده، روانشناس کودک و نوجوان نیز در گفتوگو با جامجم میگوید: بسیاری از والدین بویژه مادرها سعی میکنند هنگام غذا دادن به کودک حواسش را پرت کنند، با او بازی کنند یا اینکه با تهدید مجبورش کنند، غذا بخورد. این یکی از روشهای نادرست تربیتی است چون کودک به مرور زمان از غذا خوردن زده میشود و بنای ناسازگاری میگذارد. بهترین توصیه این است که تعداد وعدههای غذایی زیاد و حجم آن کم باشد. اگر کودک بیاشتها باشد و غذای زیادی به او بدهیم از خوردن کنارهگیری میکند.
همچنین باید به فرزندتان اجازه دهید خودش غذا بخورد و نگران کثیف شدن لباس و... نباشید چون این کار برایش لذتبخش است و معمولا به غذایی نه نمیگوید. حتی قرار دادن کودک (بعد از سه سالگی) در جمع کودکان دیگر در بهتر غذا خوردن او موثر است. همچنین به مرور زمان کودک باید متوجه شود که نمیتواند به هر قیمتی که خواست بازی کند و سپس غذا بخورد، بلکه غذا خوردن زمان مشخصی دارد. حتی کودک نباید حس کند مادرش بابت غذا نخوردنش نگران میشود چون در این حالت دست به انتخاب میزند و هر چیزی را نمیخورد.
نگرانی بیش از حد ممنوع
در بسیاری از مواقع کودک به دنبال بهانهگیری است و فهرست غذاهایی که نمیخورد بتدریج زیاد میشود. در واقع کودک بهانهگیر سعی دارد از غذا به عنوان ابزاری برای تسلط بر والدین استفاده کند. پس اگر فرزندتان علاقهاش را به غذایی از دست میدهد و از خوردن آن امتناع میکند به این موضوع توجهی نکنید و اجازه دهید آنچه دوست دارد بخورد و آنچه را نمیخواهد نخورد و پس از اتمام زمان غذا خوردن، ظرف غذایش را بدون هیچ اشارهای بردارید. وقتی هم کودک به خوبی غذا میخورد از او تعریف و تمجید کنید.
از طرفی تا حد امکان، برای اعضای خانواده یک نوع غذا بپزید و هیچ وقت چند نوع خوراکی را به کودک پیشنهاد ندهید تا از میان آنها یکی را انتخاب کند چون این کار برایتان دردسرساز شده و ممکن است کودکتان بدغذا شود. اگر هم فرزندتان غذایش را نمیخورد، او را تا اتمام غذا سرسفره یا میز ننشانید و با او سازش کنید. مثلا بگویید: «اگه فقط چهار قاشق دیگه بخوری میتونی از سر میز بلندشی!» فراموش نکنید نگرانی بیش از حد فقط اعصابتان را به هم میریزد چون فرزندتان با یک وعده غذا نخوردن از گرسنگی نمیمیرد و سوءتغذیه نمیگیرد، پس باقیمانده غذایش را نخورید یا به او جایزهای مثل شکلات و بیسکویت ندهید چون باید بداند که اگر غذایش را نخورد چیز دیگری به جای غذا به او داده نخواهد شد.
به بیان دیگر نمیتوانیم غذای سرخ کرده درست کنیم و از کودک بخواهیم غذای بخارپز بخورد، در عین حال، اغلب کودکان در دو تا چهار سالگی معمولا یکی از والدین خود را به صورت ناخودآگاه الگو قرار میدهند و همه رفتارهای او را تقلید میکنند. (در بسیاری از موارد دخترها از پدر و پسرها رفتار مادر را تقلید میکنند) بنابراین توصیه ما به والدین این است که در حضور بچه همه نوع موادغذایی را مصرف کنند.
در این صورت بعد از گذشت سه تا چهار هفته کودک سعی میکند همان غذاها را اگر هم قبلا دوست نداشته، امتحان کند و در بسیاری از مواقع نیز به سمت این غذاها تمایل پیدا میکند و چه بهتر که این غذاها سالم و باارزش بالا باشند، اما اگر ذائقه کودک تغییری نکرد و باز هم از خوردن سبزی، شیر و... خودداری کرد باید امیدوار باشیم که در مهدکودک شرایط بهتر شود.
معمولا مربیان حرفهای مهدکودک بچههای به اصطلاح خوش خوراک را در مرکز توجه قرار میدهند و از بچههای دیگر میخواهند مانند او رفتار کنند و همه موادغذایی را بخورند. مثلا اگر بچهای شیر دوست ندارد و ببیند دوستش در مهدکودک شیر میخورد و مربیان او را تشویق میکنند، به صورت غیرارادی به سمت خوردن شیر رغبت پیدا میکند. بنابراین تاثیر گروه همسالان و اهمیت رفتن بچهها به مهد را نمیتوان نادیده گرفت.
با لجبازی بچههای بدغذا چه کنیم؟
دکتر آسیه فخریزاده، روانشناس کودک و نوجوان نیز در گفتوگو با جامجم میگوید: بسیاری از والدین بویژه مادرها سعی میکنند هنگام غذا دادن به کودک حواسش را پرت کنند، با او بازی کنند یا اینکه با تهدید مجبورش کنند، غذا بخورد. این یکی از روشهای نادرست تربیتی است چون کودک به مرور زمان از غذا خوردن زده میشود و بنای ناسازگاری میگذارد. بهترین توصیه این است که تعداد وعدههای غذایی زیاد و حجم آن کم باشد. اگر کودک بیاشتها باشد و غذای زیادی به او بدهیم از خوردن کنارهگیری میکند.
همچنین باید به فرزندتان اجازه دهید خودش غذا بخورد و نگران کثیف شدن لباس و... نباشید چون این کار برایش لذتبخش است و معمولا به غذایی نه نمیگوید. حتی قرار دادن کودک (بعد از سه سالگی) در جمع کودکان دیگر در بهتر غذا خوردن او موثر است. همچنین به مرور زمان کودک باید متوجه شود که نمیتواند به هر قیمتی که خواست بازی کند و سپس غذا بخورد، بلکه غذا خوردن زمان مشخصی دارد. حتی کودک نباید حس کند مادرش بابت غذا نخوردنش نگران میشود چون در این حالت دست به انتخاب میزند و هر چیزی را نمیخورد.
نگرانی بیش از حد ممنوع
در بسیاری از مواقع کودک به دنبال بهانهگیری است و فهرست غذاهایی که نمیخورد بتدریج زیاد میشود. در واقع کودک بهانهگیر سعی دارد از غذا به عنوان ابزاری برای تسلط بر والدین استفاده کند. پس اگر فرزندتان علاقهاش را به غذایی از دست میدهد و از خوردن آن امتناع میکند به این موضوع توجهی نکنید و اجازه دهید آنچه دوست دارد بخورد و آنچه را نمیخواهد نخورد و پس از اتمام زمان غذا خوردن، ظرف غذایش را بدون هیچ اشارهای بردارید. وقتی هم کودک به خوبی غذا میخورد از او تعریف و تمجید کنید.
از طرفی تا حد امکان، برای اعضای خانواده یک نوع غذا بپزید و هیچ وقت چند نوع خوراکی را به کودک پیشنهاد ندهید تا از میان آنها یکی را انتخاب کند چون این کار برایتان دردسرساز شده و ممکن است کودکتان بدغذا شود. اگر هم فرزندتان غذایش را نمیخورد، او را تا اتمام غذا سرسفره یا میز ننشانید و با او سازش کنید. مثلا بگویید: «اگه فقط چهار قاشق دیگه بخوری میتونی از سر میز بلندشی!» فراموش نکنید نگرانی بیش از حد فقط اعصابتان را به هم میریزد چون فرزندتان با یک وعده غذا نخوردن از گرسنگی نمیمیرد و سوءتغذیه نمیگیرد، پس باقیمانده غذایش را نخورید یا به او جایزهای مثل شکلات و بیسکویت ندهید چون باید بداند که اگر غذایش را نخورد چیز دیگری به جای غذا به او داده نخواهد شد.
منبع:
جام جم
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼