نحوه تعامل والدین با کودکان
رفتار و گفتار والدین باید به نحوی باشد که نشان از صداقت، تعهد و پایبندی به اصول اخلاقی باشد نه نشان ازتناقض ودروغگویی.
حوریه باقری، کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی ـ در زمینۀ تعامل مناسب والدین با فرزندان، چند نکته وجود دارد که عبارتند از:
۱. نه کنترل کامل و نه آزادی بیقید و شرط: بلکه آماده کردن شرایط جهت تجربه کردن امور جدید به صورت کنترل شده و تحت نظارت والدین باید صورت بگیرد.
۲. مشورت کردن با فرزندان و نظر خواهی از آنها: با توجه به اهمیت بسزایی که مشورت در رشد و بالندگی فرزندان دارد؛ در برخی از تصمیم گیریهای مهم خانواده، بویژه در مواردی که به خود آنان مربوط میشود؛ فرزندان را شرکت داده و از نظرات آنها جویا شوید. از بین چند گزینه به بچهها، فرصت انتخاب بدهید و با این کار خود، حدود و ثغوری را برای دخیل کردن آنها در مشورت، در نظر بگیرید.
۳. الگو بودن رفتار و گفتار والدین: رفتار و گفتار والدین باید به نحوی باشد که نشان از صداقت، تعهد و پایبندی به اصول اخلاقی باشد نه نشان ازتناقض ودروغگویی.
۴. پرهیز از متقاعد کردن، تذکر دادن و نصیحت کردن فرزند در جمع: که نه تنها باعث اصلاح کارها نشده بلکه در اکثر مواقع ، موجبات اختلاف بیشتر، مقاومت و سرکشی فرزندان هم میشود.
۵. تفاوت قائل شدن والدین بین دوران کودکی، نوجوانی و جوانی فرزندان: با توجه به تفاوتهای اساسی و زیادی که بین مراحل مختلف رشدی از جهات مختلف از جمله: شناختی، اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی و سایر حوزه ها مرتبط وجود دارد؛ باید وظایف و تکالیف درخواست شده از فرزندان متناسب با دورۀ رشدی آنان باشد.
۶. گام به گام پیش رفتن: و استفاده از اصل "قدم به درگاه خانه نهادن" یعنی اول انجام تقاضاهای کوچک را از فرزند بخواهیم و بعد، به تدریج تقاضاهای بزرگتر و بیشتر.
۷. عدم استفاده از تحکم و زور: هیچ گاه برای وادار کردن فرزند به انجام امور دلخواه خود و ترک کارهای ناروا، از اهرم زور استفاده نکنید. این را بدانید که هیچ اصل تربیتی، به کار گیری زور و اجبار را در این گونه موارد توصیه نمیکند.
۸. در صورتی که فرزندان مرتکب اشتباه شدند: به جای اینکه از موضع پند و اندرز و نصیحت با آنان وارد شوید؛ به دنبال علت بروز اشتباه آنان باشید.
۹. عدم مقایسۀ فرزندان با یکدیگر و یا با سایرِ فرزندانِ دوستان و آشنایان: با عنایت به اصل «تفاوتهای فردی» سعی کنید در جهت شناختن قابلیتها و توانمندیهای فرزند خود، اقدام کنید و سپس در گام بعدی، بسترسازی لازم جهت به فعلیت درآوردن استعدادها و توانمندیهای فرزندتان را انجام دهید.
یادتان باشد فرزندان برای پدر و مادر، حکمِ انگشتان یک دست را دارند که علیرغم وجودِ تفاوت ها، هر کدام جایگاه و ارزش خودش را دارد.
10. پر کردن وجود فرزندان از مهر و محبت و عشق و عاطفه: به توجه به نیات ذاتی هر انسان برای دریافت این موهبت، در صورتی که شخص این نعمت را از کانالهای قانونی و درست دریافت نکند؛ یقینا از سایر راهها به دنبال دریافت آن خواهد رفت. پس والدین باید برای فرزندان خود، دریایی از عاطفه و محبت باشند تا آنان را از عشق و عاطفه خود سیراب کنند. اما یادتان باشد محبت تنها یک ضلع تربیت فرزند به حساب میآید. امکانات و دانایی، اضلاع دیگر تربیت مطلوب، محسوب میشوند.
11. همگام شدن با فرزندان برای انجام تفریحات مورد نظر آنها و تسلط نسبی به علم روز: این اقدام از سوی والدین باید با هدف رسیدن به یک زبان مشترک و هم سویی و هم رأیی هر چه بیشتر با فرزندان باشد.
12. توجه بسیار زیاد به اصل تدریجی بودن تغییر رفتار در افراد: هم چنانکه یادگیری یک رفتار در خلال و بستر زمان صورت میپذیرد؛ به طور قطع تغییر آن رفتار نیز نیازمند گذر زمان است.
در نهایت اینکه والدین باید بدانند آگاهی، الزام عملی نمیآورد. فرزندان از پدر و مادر نمیشنوند بلکه میبینند. پس قبل از اینکه فرزندتان را از انجام کاری برحذر دارید، خودتان مجری ان کارِ بد نباشید.
۱. نه کنترل کامل و نه آزادی بیقید و شرط: بلکه آماده کردن شرایط جهت تجربه کردن امور جدید به صورت کنترل شده و تحت نظارت والدین باید صورت بگیرد.
۲. مشورت کردن با فرزندان و نظر خواهی از آنها: با توجه به اهمیت بسزایی که مشورت در رشد و بالندگی فرزندان دارد؛ در برخی از تصمیم گیریهای مهم خانواده، بویژه در مواردی که به خود آنان مربوط میشود؛ فرزندان را شرکت داده و از نظرات آنها جویا شوید. از بین چند گزینه به بچهها، فرصت انتخاب بدهید و با این کار خود، حدود و ثغوری را برای دخیل کردن آنها در مشورت، در نظر بگیرید.
۳. الگو بودن رفتار و گفتار والدین: رفتار و گفتار والدین باید به نحوی باشد که نشان از صداقت، تعهد و پایبندی به اصول اخلاقی باشد نه نشان ازتناقض ودروغگویی.
۴. پرهیز از متقاعد کردن، تذکر دادن و نصیحت کردن فرزند در جمع: که نه تنها باعث اصلاح کارها نشده بلکه در اکثر مواقع ، موجبات اختلاف بیشتر، مقاومت و سرکشی فرزندان هم میشود.
۵. تفاوت قائل شدن والدین بین دوران کودکی، نوجوانی و جوانی فرزندان: با توجه به تفاوتهای اساسی و زیادی که بین مراحل مختلف رشدی از جهات مختلف از جمله: شناختی، اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی و سایر حوزه ها مرتبط وجود دارد؛ باید وظایف و تکالیف درخواست شده از فرزندان متناسب با دورۀ رشدی آنان باشد.
۶. گام به گام پیش رفتن: و استفاده از اصل "قدم به درگاه خانه نهادن" یعنی اول انجام تقاضاهای کوچک را از فرزند بخواهیم و بعد، به تدریج تقاضاهای بزرگتر و بیشتر.
۷. عدم استفاده از تحکم و زور: هیچ گاه برای وادار کردن فرزند به انجام امور دلخواه خود و ترک کارهای ناروا، از اهرم زور استفاده نکنید. این را بدانید که هیچ اصل تربیتی، به کار گیری زور و اجبار را در این گونه موارد توصیه نمیکند.
۸. در صورتی که فرزندان مرتکب اشتباه شدند: به جای اینکه از موضع پند و اندرز و نصیحت با آنان وارد شوید؛ به دنبال علت بروز اشتباه آنان باشید.
۹. عدم مقایسۀ فرزندان با یکدیگر و یا با سایرِ فرزندانِ دوستان و آشنایان: با عنایت به اصل «تفاوتهای فردی» سعی کنید در جهت شناختن قابلیتها و توانمندیهای فرزند خود، اقدام کنید و سپس در گام بعدی، بسترسازی لازم جهت به فعلیت درآوردن استعدادها و توانمندیهای فرزندتان را انجام دهید.
یادتان باشد فرزندان برای پدر و مادر، حکمِ انگشتان یک دست را دارند که علیرغم وجودِ تفاوت ها، هر کدام جایگاه و ارزش خودش را دارد.
10. پر کردن وجود فرزندان از مهر و محبت و عشق و عاطفه: به توجه به نیات ذاتی هر انسان برای دریافت این موهبت، در صورتی که شخص این نعمت را از کانالهای قانونی و درست دریافت نکند؛ یقینا از سایر راهها به دنبال دریافت آن خواهد رفت. پس والدین باید برای فرزندان خود، دریایی از عاطفه و محبت باشند تا آنان را از عشق و عاطفه خود سیراب کنند. اما یادتان باشد محبت تنها یک ضلع تربیت فرزند به حساب میآید. امکانات و دانایی، اضلاع دیگر تربیت مطلوب، محسوب میشوند.
11. همگام شدن با فرزندان برای انجام تفریحات مورد نظر آنها و تسلط نسبی به علم روز: این اقدام از سوی والدین باید با هدف رسیدن به یک زبان مشترک و هم سویی و هم رأیی هر چه بیشتر با فرزندان باشد.
12. توجه بسیار زیاد به اصل تدریجی بودن تغییر رفتار در افراد: هم چنانکه یادگیری یک رفتار در خلال و بستر زمان صورت میپذیرد؛ به طور قطع تغییر آن رفتار نیز نیازمند گذر زمان است.
در نهایت اینکه والدین باید بدانند آگاهی، الزام عملی نمیآورد. فرزندان از پدر و مادر نمیشنوند بلکه میبینند. پس قبل از اینکه فرزندتان را از انجام کاری برحذر دارید، خودتان مجری ان کارِ بد نباشید.
منبع:
نی نی سایت
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼