امنیت روانی در کودکان، نشانه چیست؟
از نظر روانشناسی، نخستین شرط تأمین سلامت روانی کودک یا نوجوان، احساس امنیت روانی است.
از نظر روانشناسی، نخستین شرط تأمین سلامت روانی کودک یا نوجوان، احساس امنیت روانی است. تعلیم و تربیت کودک یا نوجوان باید در یک محیط امن صورت پذیرد و بدون احساس آرامش و امنیت، تمام تلاش ها و اقدامات تربیتی، عقیم و بی اثر خواهد بود. از این رو تمام تلاش پدر و مادر مسئول باید بر این اصل مبتنی باشد که فضای خانه و خانواده سرشار از امنیت و آرامش باشد.
هر یک از اعضای خانواده شما به ویژه فرزند یا فرزندان شما باید در خانه احساس امنیت روانی کنند، به خانواده احساس وابستگی و تعلق نمایند و کانون خانواده را بهترین و امن ترین محل بدانند. اگر فرزند شما کار نادرستی انجام داد، هیچ گاه به او نگوئید: "دوستت ندارم"، "تو دیگر پسر یا دختر من نیستی" یا "من دیگر مادر یا پدر تو نیستم". این گونه برخوردها و بیان این گونه جمله ها هیچ کمکی به اصلاح رفتار کودک شما نمی کنند بلکه موجب سرخوردگی او شده، امنیت روانی او را مختل کرده در نتیجه سلامت روانی او را به خطر می اندازد. در مقابل می توانید در فضای محرمانه و صمیمانه و با دلیل، نادرستی آن رفتار را برای کودک توضیح دهید و به طور مشخص بگوئید: "من این رفتار خاص را دوست ندارم و دلیل آن هم این است." مهم ترین عامل ایجاد امنیت روانی، جلب اعتماد کودک، توجه به نیازهای روانی کودک و تأمین آن ها است. اگر نیازهای روانی کودک تأمین نشوند، آسیب های جبران ناپذیری بر او وارد می شود. بنابر این شناخت نیازهای کودک از بدو تشکیل نطفه و ایجاد فضای امن و بدون اضطراب در دوران جنینی و سپس ایجاد فضای مناسب در دوران شیرخواری از اهمیت خاصی برخوردار است.
در هر حال همواره توصیه می شود بین خود و کودکتان فضائی ایجاد کنید تا کودک بتواند آزادانه، احساسات، افکار، اضطراب ها و نگرانی های خود را بدون احساس ترس از طرد شدن، با شما در میان گذارد. همواره عزت نفس و کرامت انسانی کودک را حفظ کنید. یکی از دلایل احتیاج انسان به خانواده این است که خانواده ضمن تأمین نیازهای روانی و عاطفی فرد، کانونی آرامش بخش برای انسان محسوب می شود. در بررسی علل ناهنجاری های رفتاری کودکان معمولاً ملاحظه می شود این کودکان اغلب احساس ناامنی، تنهائی، بی دفاعی و بی پناهی می کنند. بنابراین ایجاد امنیت عاطفی و روانی به منزله بهترین و مقدماتی ترین راه حل و درمان برای آن ها به شمار می رود. بدانید که رشد و بالندگی در فضائی فاقد فشار روانی و عوامل تهدید کننده تحقق می یابد.
در این اصل برخی از ویژگی های کودکی که احساس امنیت روانی می کند در مقایسه با کودکی که احساس ناامنی روانی می کند به اختصار ذکر می شود:
الف) ویژگی های کودکی که احساس امنیت روانی می کند:
کودک، خود را پذیرفته است و خود را قبول دارد.
کودک، خود را باور کرده است و هویت خود را می شناسد.
کودک، به خود اعتماد دارد و به دیگران اعتماد می کند.
کودک، مسئولیت رفتار خود را می پذیرد و دیگران را مقصر نمی داند.
کودک، مثبت می اندیشد و به توانائی ها و ناتوانائی های خود آگاهی دارد.
کودک، خود تصمیم گیر، خود رهبر، مستقل و خلاق است.
کودک، از اراده ای راسخ برخوردار است و توسط واعظ درونی هدایت می شود.
کودک، احساس آرامش درونی و خود ارزشمندی می کند.
ب) ویژگی های کودکی که احساس ناامنی روانی می کند:
کودک، بهانه گیری می کند و خطاهای خود را نمی پذیرد و آن ها را به عهده دیگران می گذارد.
کودک، دچار عدم اعتماد به نفس است و در پذیرش خود مشکل دارد.
کودک، به دیگران اعتماد ندارد و با دیگران نمی تواند ارتباط برقرار کند.
کودک، همواره به دنبال تأیید این یا آن است.
کودک، دیگران را عامل ناکامی و شکست خود می داند.
کودک، فردی متکی و وابسته است و از دیگران کورکورانه پیروی می کند.
بنابراین رشد متعادل و سالم بر اثر احساس امنیت روانی تحقق می یابد و امنیت روانی به دنبال تأمین نیازهای کودک و نوجوان در گستره حیات حاصل می شود.
اصل برخورد مثبت و مثبت فکر کردن
هنگامی که با کودک روبه رو می شوید سعی کنید با او برخورد مثبت داشته باشید از کلمه ها و عبارت های تشویق آمیز استفاده کنید و به دنبال نقاط مثبت او باشید نه عیب جوئی و ایراد گرفتن از او. مفهوم اصل برخورد مثبت و مثبت فکر کردن این است که کودک را تشویق کنید، نکات مثبت او را ببینید و یادآور شوید، دانائی های او را مدنظر داشته باشید و در مقابل از سرزنش کردن و خجالت دادن او پرهیز کنید. برای مثال زمانی که کودک رفتار نامطلوبی از خود بروز می دهد (هنگام صرف صبحانه، لیوان چای را می ریزد یا هنگام حمل گلدانی، آن را می اندازد) از تنبیه کردن و سرزنش کردن او جداً خودداری کنید، به او توهین نکنید، حرف های زشت نزنید، نفرین نکنید، یا به او نگوئید: "تو دیگر بچه نیستی!!" زیرا که او "بزرگ هم نیست!!" این گونه برخوردها و گفتن این نوع جمله ها موجب پیدایش اضطراب و فشار روانی در درون کورک می شود که بعداً به شکل ناهنجاری های رفتاری ظاهر می گردد. به جای همه این حرف ها و برخورد نامطلوب، به او بگوئید: همه ما گاهی اشتباه می کنیم، می دانم تو قصدی نداشته ای و با طرح سؤال یا سؤال هائی ساده، دلیل انجام آن رفتار نامطلوب را جویا شوید: "پسرم می توانی بگوئی چرا آن کار را انجام داری؟"، "دخترم ممکن است بگوئی چطور شد که آن رفتار را کردی؟" همواره این نکته را به خاطر بسپارید که "مسئله، یک طرف و شیوه برخورد با مسئله طرف دیگر قرار دارد." مفهوم این جمله این است که با یک مسئله واحد می توان به طرق گوناگون برخورد کرد که هر کدام پیامدهای متفاوتی را به دنبال خواهد داشت. یک مادر یا پدر توانا و دانا کسی است که هنگام بروز یک مسئله، با شکیبائی و متانت به دنبال روش برخورد مطلوب و درست باشد. چه بسا که یک برخورد مطلوب با مسئله در یک فضای صمیمانه و محرمانه (مانند طرح یک سؤال، فارغ از هرگونه پیش داوری) به حل شدن مسئله منجر شود. اجازه دهید برخورد شما با کودک، خوشایند باشد و یک خاطره مطلوب ایجاد کند. اجازه دهید دیدار شما برای کودک "آرامش بخش" باشد نه "اضطراب آفرین". نکته شایان توجه این است که در بدترین انسان ها، آن قدر خوبی هست و در بهترین انسان ها آن قدر بدی هست که از چشم ما پنهان مانده اند. لذا شایسته نیست در جستجوی خطاهای کودک یا نوجوان باشید. زیرا که: (هر کس از ظن خود شد یار من) قضاوت ها در اکثر موارد پایه های ارزشی دارند. بنابراین: همواره با برخورد مثبت با کودک یا نوجوان به او نزدیک شوید و سعی کنید با نگرش مثبت توانائی های او را مورد توجه قرار دهید.
اصل برقراری ارتباط عاطفی و کلامی
تحقیقات متعدد نشان داده اند که بین اعضای خانواده هر چه ارتباط کلامی و پیوند عاطفی بیشتر باشد، روابط اعضای آن خانواده (زن و شوهر، والدین و فرزند، خواهر و برادر) سالم تر و مستحکم تر است. بنابراین توصیه می شود در هر فرصتی که دست می دهد با فرزندتان صحبت کنید و با او در فضائی محبت آمیز، محرمانه و صمیمانه ارتباط کلامی و عاطفی برقرار کنید. برای این منظور تلاش کنید فضائی ایجاد شود که کودک به شما اعتماد کند و بتواند آزادانه و در خلوت با شما راز و نیاز کند و از نگرانی ها، علاقه ها، خواست ها، احساسات و مسایل و مشکلات خود با شما حرف بزند. به طور مشخص پیشنهاد می شود که هنگام خواب،(قبل از اینکه کودک به خواب رود) در کنار بستر او دقایقی دراز بکشید یا بنشینید و در حالی که او را در آغوش می گیرید و نوازش می کنید، آرام آرام با او حرف بزنید و از او بخواهید که نگرانی ها و احساسات خود را نسبت به اعضای خانواده، مدرسه و دوستانش بازگو کند. پیشنهاد می شود این کار به طور متناوب یک شب توسط مادر و شب دیگر توسط پدر صورت گیرد. در این موقعیت، فعالانه به صحبت های کودک گوش کنید و واکنش های مناسب نشان دهید. در ابتدای صحبت به او آزادی کامل دهید تا کودک شما از هر کجا که دلش می خواهد حرف هایش را شروع کند. همچنین در این شرایط از کودک بخواهید که رفتارهای روزانه خود را مورد ارزیابی قرار دهد. ابتدا رفتارهای مثبت و درست و سپس رفتارهای منفی و نادرست او را مورد بررسی قرار دهید و در ضمن صحبت، از او درباره علل بروز رفتارهایش سؤال کنید تا بدین ترتیب کودک به علل بروز رفتارهایش آشنا شود و در نتیجه رشد فکری در او ایجاد گردد. در هر حال به کودک اطمینان دهید که وجود کودک برای شما ارزش دارد. به مصداق شعر زیبای مولوی که می گوید:
چون که با کودک سر و کارت فتاد
پس زبان کودکی باید گشاد
سعی کنید با زبان فکری کودک و فرهنگ لغات او آشنا شوید بدیهی است منظور از این بیت این نیست که با کودک با زبان کودکانه صحبت کنید. گاهی اوقات کودکان خود را در آغوش بگیرید و به خودتان بچسبانید تا آنها گرمای بدن شما را احساس کنند یا دست هایشان را در دست خود نگهدارید. مجموعه این رفتارها موجب می شود کودک در کنار شما احساس امنیت روانی کند و حرف های دلش را با شما درمیان بگذارد. بنابراین: برای گوش دادن به سخنان فرزندتان، فرصت هائی را که دراختیار او بگذارید و او را تشویق کنید با ابراز احساساتش و ارزیابی رفتارش رشد کند و احساس امنیت نماید.
هر یک از اعضای خانواده شما به ویژه فرزند یا فرزندان شما باید در خانه احساس امنیت روانی کنند، به خانواده احساس وابستگی و تعلق نمایند و کانون خانواده را بهترین و امن ترین محل بدانند. اگر فرزند شما کار نادرستی انجام داد، هیچ گاه به او نگوئید: "دوستت ندارم"، "تو دیگر پسر یا دختر من نیستی" یا "من دیگر مادر یا پدر تو نیستم". این گونه برخوردها و بیان این گونه جمله ها هیچ کمکی به اصلاح رفتار کودک شما نمی کنند بلکه موجب سرخوردگی او شده، امنیت روانی او را مختل کرده در نتیجه سلامت روانی او را به خطر می اندازد. در مقابل می توانید در فضای محرمانه و صمیمانه و با دلیل، نادرستی آن رفتار را برای کودک توضیح دهید و به طور مشخص بگوئید: "من این رفتار خاص را دوست ندارم و دلیل آن هم این است." مهم ترین عامل ایجاد امنیت روانی، جلب اعتماد کودک، توجه به نیازهای روانی کودک و تأمین آن ها است. اگر نیازهای روانی کودک تأمین نشوند، آسیب های جبران ناپذیری بر او وارد می شود. بنابر این شناخت نیازهای کودک از بدو تشکیل نطفه و ایجاد فضای امن و بدون اضطراب در دوران جنینی و سپس ایجاد فضای مناسب در دوران شیرخواری از اهمیت خاصی برخوردار است.
در هر حال همواره توصیه می شود بین خود و کودکتان فضائی ایجاد کنید تا کودک بتواند آزادانه، احساسات، افکار، اضطراب ها و نگرانی های خود را بدون احساس ترس از طرد شدن، با شما در میان گذارد. همواره عزت نفس و کرامت انسانی کودک را حفظ کنید. یکی از دلایل احتیاج انسان به خانواده این است که خانواده ضمن تأمین نیازهای روانی و عاطفی فرد، کانونی آرامش بخش برای انسان محسوب می شود. در بررسی علل ناهنجاری های رفتاری کودکان معمولاً ملاحظه می شود این کودکان اغلب احساس ناامنی، تنهائی، بی دفاعی و بی پناهی می کنند. بنابراین ایجاد امنیت عاطفی و روانی به منزله بهترین و مقدماتی ترین راه حل و درمان برای آن ها به شمار می رود. بدانید که رشد و بالندگی در فضائی فاقد فشار روانی و عوامل تهدید کننده تحقق می یابد.
در این اصل برخی از ویژگی های کودکی که احساس امنیت روانی می کند در مقایسه با کودکی که احساس ناامنی روانی می کند به اختصار ذکر می شود:
الف) ویژگی های کودکی که احساس امنیت روانی می کند:
کودک، خود را پذیرفته است و خود را قبول دارد.
کودک، خود را باور کرده است و هویت خود را می شناسد.
کودک، به خود اعتماد دارد و به دیگران اعتماد می کند.
کودک، مسئولیت رفتار خود را می پذیرد و دیگران را مقصر نمی داند.
کودک، مثبت می اندیشد و به توانائی ها و ناتوانائی های خود آگاهی دارد.
کودک، خود تصمیم گیر، خود رهبر، مستقل و خلاق است.
کودک، از اراده ای راسخ برخوردار است و توسط واعظ درونی هدایت می شود.
کودک، احساس آرامش درونی و خود ارزشمندی می کند.
ب) ویژگی های کودکی که احساس ناامنی روانی می کند:
کودک، بهانه گیری می کند و خطاهای خود را نمی پذیرد و آن ها را به عهده دیگران می گذارد.
کودک، دچار عدم اعتماد به نفس است و در پذیرش خود مشکل دارد.
کودک، به دیگران اعتماد ندارد و با دیگران نمی تواند ارتباط برقرار کند.
کودک، همواره به دنبال تأیید این یا آن است.
کودک، دیگران را عامل ناکامی و شکست خود می داند.
کودک، فردی متکی و وابسته است و از دیگران کورکورانه پیروی می کند.
بنابراین رشد متعادل و سالم بر اثر احساس امنیت روانی تحقق می یابد و امنیت روانی به دنبال تأمین نیازهای کودک و نوجوان در گستره حیات حاصل می شود.
اصل برخورد مثبت و مثبت فکر کردن
هنگامی که با کودک روبه رو می شوید سعی کنید با او برخورد مثبت داشته باشید از کلمه ها و عبارت های تشویق آمیز استفاده کنید و به دنبال نقاط مثبت او باشید نه عیب جوئی و ایراد گرفتن از او. مفهوم اصل برخورد مثبت و مثبت فکر کردن این است که کودک را تشویق کنید، نکات مثبت او را ببینید و یادآور شوید، دانائی های او را مدنظر داشته باشید و در مقابل از سرزنش کردن و خجالت دادن او پرهیز کنید. برای مثال زمانی که کودک رفتار نامطلوبی از خود بروز می دهد (هنگام صرف صبحانه، لیوان چای را می ریزد یا هنگام حمل گلدانی، آن را می اندازد) از تنبیه کردن و سرزنش کردن او جداً خودداری کنید، به او توهین نکنید، حرف های زشت نزنید، نفرین نکنید، یا به او نگوئید: "تو دیگر بچه نیستی!!" زیرا که او "بزرگ هم نیست!!" این گونه برخوردها و گفتن این نوع جمله ها موجب پیدایش اضطراب و فشار روانی در درون کورک می شود که بعداً به شکل ناهنجاری های رفتاری ظاهر می گردد. به جای همه این حرف ها و برخورد نامطلوب، به او بگوئید: همه ما گاهی اشتباه می کنیم، می دانم تو قصدی نداشته ای و با طرح سؤال یا سؤال هائی ساده، دلیل انجام آن رفتار نامطلوب را جویا شوید: "پسرم می توانی بگوئی چرا آن کار را انجام داری؟"، "دخترم ممکن است بگوئی چطور شد که آن رفتار را کردی؟" همواره این نکته را به خاطر بسپارید که "مسئله، یک طرف و شیوه برخورد با مسئله طرف دیگر قرار دارد." مفهوم این جمله این است که با یک مسئله واحد می توان به طرق گوناگون برخورد کرد که هر کدام پیامدهای متفاوتی را به دنبال خواهد داشت. یک مادر یا پدر توانا و دانا کسی است که هنگام بروز یک مسئله، با شکیبائی و متانت به دنبال روش برخورد مطلوب و درست باشد. چه بسا که یک برخورد مطلوب با مسئله در یک فضای صمیمانه و محرمانه (مانند طرح یک سؤال، فارغ از هرگونه پیش داوری) به حل شدن مسئله منجر شود. اجازه دهید برخورد شما با کودک، خوشایند باشد و یک خاطره مطلوب ایجاد کند. اجازه دهید دیدار شما برای کودک "آرامش بخش" باشد نه "اضطراب آفرین". نکته شایان توجه این است که در بدترین انسان ها، آن قدر خوبی هست و در بهترین انسان ها آن قدر بدی هست که از چشم ما پنهان مانده اند. لذا شایسته نیست در جستجوی خطاهای کودک یا نوجوان باشید. زیرا که: (هر کس از ظن خود شد یار من) قضاوت ها در اکثر موارد پایه های ارزشی دارند. بنابراین: همواره با برخورد مثبت با کودک یا نوجوان به او نزدیک شوید و سعی کنید با نگرش مثبت توانائی های او را مورد توجه قرار دهید.
اصل برقراری ارتباط عاطفی و کلامی
تحقیقات متعدد نشان داده اند که بین اعضای خانواده هر چه ارتباط کلامی و پیوند عاطفی بیشتر باشد، روابط اعضای آن خانواده (زن و شوهر، والدین و فرزند، خواهر و برادر) سالم تر و مستحکم تر است. بنابراین توصیه می شود در هر فرصتی که دست می دهد با فرزندتان صحبت کنید و با او در فضائی محبت آمیز، محرمانه و صمیمانه ارتباط کلامی و عاطفی برقرار کنید. برای این منظور تلاش کنید فضائی ایجاد شود که کودک به شما اعتماد کند و بتواند آزادانه و در خلوت با شما راز و نیاز کند و از نگرانی ها، علاقه ها، خواست ها، احساسات و مسایل و مشکلات خود با شما حرف بزند. به طور مشخص پیشنهاد می شود که هنگام خواب،(قبل از اینکه کودک به خواب رود) در کنار بستر او دقایقی دراز بکشید یا بنشینید و در حالی که او را در آغوش می گیرید و نوازش می کنید، آرام آرام با او حرف بزنید و از او بخواهید که نگرانی ها و احساسات خود را نسبت به اعضای خانواده، مدرسه و دوستانش بازگو کند. پیشنهاد می شود این کار به طور متناوب یک شب توسط مادر و شب دیگر توسط پدر صورت گیرد. در این موقعیت، فعالانه به صحبت های کودک گوش کنید و واکنش های مناسب نشان دهید. در ابتدای صحبت به او آزادی کامل دهید تا کودک شما از هر کجا که دلش می خواهد حرف هایش را شروع کند. همچنین در این شرایط از کودک بخواهید که رفتارهای روزانه خود را مورد ارزیابی قرار دهد. ابتدا رفتارهای مثبت و درست و سپس رفتارهای منفی و نادرست او را مورد بررسی قرار دهید و در ضمن صحبت، از او درباره علل بروز رفتارهایش سؤال کنید تا بدین ترتیب کودک به علل بروز رفتارهایش آشنا شود و در نتیجه رشد فکری در او ایجاد گردد. در هر حال به کودک اطمینان دهید که وجود کودک برای شما ارزش دارد. به مصداق شعر زیبای مولوی که می گوید:
چون که با کودک سر و کارت فتاد
پس زبان کودکی باید گشاد
سعی کنید با زبان فکری کودک و فرهنگ لغات او آشنا شوید بدیهی است منظور از این بیت این نیست که با کودک با زبان کودکانه صحبت کنید. گاهی اوقات کودکان خود را در آغوش بگیرید و به خودتان بچسبانید تا آنها گرمای بدن شما را احساس کنند یا دست هایشان را در دست خود نگهدارید. مجموعه این رفتارها موجب می شود کودک در کنار شما احساس امنیت روانی کند و حرف های دلش را با شما درمیان بگذارد. بنابراین: برای گوش دادن به سخنان فرزندتان، فرصت هائی را که دراختیار او بگذارید و او را تشویق کنید با ابراز احساساتش و ارزیابی رفتارش رشد کند و احساس امنیت نماید.
منبع:
فصلنامه شیر مادر
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼