اضطراب در زندگی مشترک، چگونه برطرف میشود؟
ریشه و منشا اصلی اضطراب های انسان مرگ است. هراس از مرگ علت زیر بنایی ناهوشیار و ناخودآگاه اغلب اضطرابها و نگرانی های انسان محسوب می شود.
سوال مخاطب نینیبان: با سلام من خانمی ۲۶ ساله هستم و دو سال پیش پدرم را ازدست دادم یک سال بعد از آن دایی خود را از دست دادم والان مدتی است که ترس از مرگ یکی دیگر از عزیزانم مخصوصا شریک زندگی ام مرا بسیار پریشان کرده ومدام در فکرم است و آرامش ندارم کمکم کنید.
پاسخ دکتر جمشید بیگدلی، روانشناس:
ریشه و منشا اصلی اضطراب های انسان مرگ است. هراس از مرگ علت زیر بنایی ناهوشیار و ناخودآگاه اغلب اضطرابها و نگرانی های انسان محسوب می شود. نگرانیها را وقتی پی بزنیم به هراس از مرگ می رسیم. ما در بچگی با شکستن هر لیوانی یا افتادن هر برگ درختی و یا حیوانات متوجه می شویم هر چیزی عمر مفیدی دارد و این عمر مفید بالاخره به پایان می رسد. به همین علت همه ما نگران لحظه ای هستیم که یکی از عزیزانمان را از دست بدهیم. شما هم چون دو سال گذشته 2 تا عزیز را از دست داده اید مثل مارگزیده شده اید که از ریسمان سیاه و سفید می ترسد. البته این موضوع تا حدی طبیعی است ولی به نظر می رسد شما در واکنش سوگ باقی مانده اید. باید کمک کنید مراحل واکنش به سوگواری را پشت سر بگذارید. اگر شیوع بازنگری، تخلیه هیجانات و گریه کردن جوری باشد که مراحل سوگواری به درستی طی نشده باشد، شما در این مرحله باقی می مانید. بنابراین باید از ابتدا این مراحل را شروع کنید. و بعضی وقتها افراد مرگ عزیزی را تجربه کردند سالها از آن گذشته ولی هنوز حل نشده است. وقتی ما مصیبتی را تحمل می کنیم در ناهوشیاری و ناخودآگاه ما یک سری مکانیزهای دفاعی به کار می افتد. مراحل سوگواری :1. شوک، 2. انکار، 3. خشم، 4. التماس، 5. افسردگی، 6. پذیرش هست. هر کدام از این مراحل حدود یک ماه طول می کشد. اگر به طور دقیق و درست این هیجانات صورت گرفته باشد 6 ماه بعد حال شما باید بهتر شده باشد. شما نباید خودتان را سانسور کنید. احتمالا شما این مراحل را به خوبی پشت سر نگذاشته اید. بنابراین خاطرات را برای خودتان بازسازی کنید. یک عکس از عزیز از دست رفته نگهدارید. حتی اگر مایل هستید دوباره لباس سیاه بپوشید. مراسم خاکسپاری را در ذهنتان مرور کنید. دعا بخوانید و خیرات بدهید. اینها می تواند به شما کمک کند مراحل سوگ را پشت سربگذارید و با این مسئله کنار یایید.
پاسخ دکتر جمشید بیگدلی، روانشناس:
ریشه و منشا اصلی اضطراب های انسان مرگ است. هراس از مرگ علت زیر بنایی ناهوشیار و ناخودآگاه اغلب اضطرابها و نگرانی های انسان محسوب می شود. نگرانیها را وقتی پی بزنیم به هراس از مرگ می رسیم. ما در بچگی با شکستن هر لیوانی یا افتادن هر برگ درختی و یا حیوانات متوجه می شویم هر چیزی عمر مفیدی دارد و این عمر مفید بالاخره به پایان می رسد. به همین علت همه ما نگران لحظه ای هستیم که یکی از عزیزانمان را از دست بدهیم. شما هم چون دو سال گذشته 2 تا عزیز را از دست داده اید مثل مارگزیده شده اید که از ریسمان سیاه و سفید می ترسد. البته این موضوع تا حدی طبیعی است ولی به نظر می رسد شما در واکنش سوگ باقی مانده اید. باید کمک کنید مراحل واکنش به سوگواری را پشت سر بگذارید. اگر شیوع بازنگری، تخلیه هیجانات و گریه کردن جوری باشد که مراحل سوگواری به درستی طی نشده باشد، شما در این مرحله باقی می مانید. بنابراین باید از ابتدا این مراحل را شروع کنید. و بعضی وقتها افراد مرگ عزیزی را تجربه کردند سالها از آن گذشته ولی هنوز حل نشده است. وقتی ما مصیبتی را تحمل می کنیم در ناهوشیاری و ناخودآگاه ما یک سری مکانیزهای دفاعی به کار می افتد. مراحل سوگواری :1. شوک، 2. انکار، 3. خشم، 4. التماس، 5. افسردگی، 6. پذیرش هست. هر کدام از این مراحل حدود یک ماه طول می کشد. اگر به طور دقیق و درست این هیجانات صورت گرفته باشد 6 ماه بعد حال شما باید بهتر شده باشد. شما نباید خودتان را سانسور کنید. احتمالا شما این مراحل را به خوبی پشت سر نگذاشته اید. بنابراین خاطرات را برای خودتان بازسازی کنید. یک عکس از عزیز از دست رفته نگهدارید. حتی اگر مایل هستید دوباره لباس سیاه بپوشید. مراسم خاکسپاری را در ذهنتان مرور کنید. دعا بخوانید و خیرات بدهید. اینها می تواند به شما کمک کند مراحل سوگ را پشت سربگذارید و با این مسئله کنار یایید.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼