محبوب بودن در مدرسه، چرا فرزندم این حس را ندارد؟
تعلق به یک گروه خاص برای کودکان قبل و در شروع دوران نوجوانی بسیار پر اهمیت است.
تعلق به یک گروه خاص برای کودکان قبل و در شروع دوران نوجوانی بسیار پر اهمیت است. آنها مدت زیادی درباره ی محبوبیت خود میان همسالان و نکات مهم دیگری که در این مورد با اهمیت هستند مانند : شخصیت ، مهارت ورزشی ، هوش ، استعداد و ظاهر بدنی فکر می کنند : (( آیا اسکات مرا هم به مهمانی خود دعوت می کند؟)) (( آیا من هم مثل لیزا قشنگ هستم؟))
کودکان مرتب چگونگی وضعیت خود را در گروه ارزیابی میکنند. در این سنین دوستی ها مرتب در حال تغییر و تحول است. کودکی احساس میکند این هفته مورد مهر و محبت زیادی قرار گرفته ولی پس از آن همه ی دوستانش نسبت به او بی توجه بوده اند.
ممکن است کودکانی که مدت زمان زیادی در دوران دبستان با هم دوست بوده اند حالا که بزرگ تر شده اند به دلیل تفاوت های دوران بلوغ و تغییر سلیقه از هم جدا شوند.
اگر یکی از آنها به گروه جدیدی ملحق شود کودک دیگر به طور موقت تنها می شود شاید رابطه ی دو کودک اول با اضافه شدن دوست سوم که تمایل به دوستی با یکی از آنها دارد به هم بخورد. شاید کودکی ناخودآگاه درگیر مسئله ی زورگویی و قدرت نمایی بچه های مدرسه یا بچه های همسایه شود.
اما بسیاری از کودکان مایل نیستند که خشن رفتار کنند. آنها نمیخواهند دوستی خود را پایان دهند و بیشتر به علاقه و میل خود برای این که دیگران آنها را دوست داشته باشند فکر میکنند.
اکثر والدین در برابر اضطراب و نگرش کودک خود در مورد محبوب بودن عکس العمل های متفاوتی نشان می دهند. بعضی اوقات هم نسبت به نگرانی های رقابتی فرزندشان بی حوصله میشوند : (( من اطمینان دارم که (( بت )) هنوز تو را دوست دارد. این اهمیتی ندارد که اول به آنا سلام کرده.)) آنها می دانند که این برخوردها زودگذر هستند.
در عین حال والدین وقتی که حس میکنند فرزندشان واقعا طرد شده و از گروه کنار گذاشته شده است به همراه فرزندشان رنج می کشند. آنها از این که فرزندشان رنجیده و احساساتش جریحه دار شده است ناراحت می شوند و غصه میخورند ؛ ولی نمیتوانند مانند سال های پیش با صحبت کردن تلفنی با مادر دوستش یا دعوت کردن یک دوست جدید به خانه موقعیت نامناسب را به نحو احسن تغییر دهند.
والدین میتوانند پیشنهاد بدهند: (( با یکی دیگر از بچه های کلاستان تماس بگیر)) اما نمیتوانند بچه های دیگر را مجبور کنند تا با فرزندشان دوست باشند و نمیتوانند به آنها بگویند فرزندشان را در گروه بپذیرند.
والدین فقط میتوانند به حرف های او با دقت گوش کنند و سعی کنند او را دلگرم کنند که اوضاع بهتر خواهد شد. نکته ی مهم این است که کودکی که صدمه ی روحی دیده است به پشتیبانی والدین احتیاج دارد و اگر والدین از او پشتیبانی نکنند او به ارتباط مجدد با همسالان دیگر فکر نمیکند.
آنها باید با او صحبت کنند و اعتماد به نفس او را بالا ببرند و به او بفهمانند که ارزش دوستی و عشق را دارد و در طی زمان آن را به دست می آورد.
هر گاه فرزندتان به شما می گوید هیچ کس دوستش ندارد حرف های او را با دلسوزی بشنوید و به او نشان دهید که درکش می کنید. اگر او در مورد جایگاه خود در گروه ترس و واهمه دارد سعی کنید به او کمک کنید تا از دیدگاه دیگری به این موضوع نگاه کند : (( وقتی بچه ها فوتبال بازی میکنند معمولا یک روز بد دارند اطمینان دارم که دوستانت نمیخواستند در این مورد به تو توهین کنند.))
اگر فرزندتان عمیقا رنجیده خاطر شده است سعی کنید او را آرام کرده و صفات خوب و پسندیده اش را به او یادآوری کنید: (( می دانم که برایت سخت است اما تو بچه ی فوق العاده ای هستی و مطمئن هستم دوستان جدیدی پیدا می کنی)).
میتوانید خاطرات خودتان در دوران کودکی و تجربه های خودتان را برایش تعریف کنید : (( می دانم در مورد جان چه احساسی داری توی کلاس ما هم یک پسر محبوب به نام سندی بود و من همیشه به او حسودی میکردم ولی دلم میخواست با او دوست باشم)).
اگر متوجه شدید که او به این علت دوستانش را از دست می دهد که رفتار ناخوشایند و بدی دارد باید به او بفهمانید که خودرای نباشد و پرخاشگری و تندخویی را کنار بگذارد و سعی کند با دیگران بهتر رفتار کند : (( تو باید به عقاید بچه های دیگر هم احترام بگذاری)) ، (( نباید به دوستانت این قدر سخت بگیری)).
مهم ترین اصل این است که والدین پراهمیت ترین نقش را در زندگی روزانه و در مورد رفتار کودکان ایفا میکنند. آموزگاران در این مورد باید مقررات و قانون وضع شده در مدرسه را در مورد همه ی دانش آموزان اجرا کنند بچه ها را تشویق کنند که در همه ی کارها با هم مشارکت داشته باشند اما والدین باید با دقت در جریان اتفاقات و وقایع روزانه فرزندشان باشند و به آنها یاد بدهند که مسئولیت رفتار خود را بپذیرند.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼