الگوهای تربیتی کودکان، بهترین و مطلوبترین آن
اگر الگوی تربیتی محبت و قاطعیت بهنحو احسن اجرا شود، بهترین و مطلوبترین الگو در میان الگوهای تربیتی یاد شده خواهد بود.
اگر الگوی تربیتی محبت و قاطعیت بهنحو احسن اجرا شود، بهترین و مطلوبترین الگو در میان الگوهای تربیتی یاد شده خواهد بود. والدینی که از این الگو پیروی میکنند، همواره براساس موارد زیر رفتار خواهند کرد:
1- آنها تردید نمیکنند که دربارۀ رفتارهای ناخوشایند کودک سخن بگویند، اما همیشه بر رفتار کودک تاکید دارند و هرگز خود او یا شخصیتش را مخاطب قرار نمیدهند.
مثلاً بهکودک میگویند پسرم من دوست ندارم که تو با خواهران و برادرانت با تندی و پرخاش صحبت کنی، هرگز بهاو نمیگویند من تو را دوست ندارم، زیرا با پرخاش صحبت میکنی.
این والدین بهدلیل اینکه کودک فرش خانه را کثیف کرده یا پنجره را شکسته و .... او را طرد نمیکنند و تمام توجه خود را بهاصلاح مسئله اختصاص میدهند و هرگز سعی نمیکنند او را هراسان و پریشان سازند و یا مقصر جلوه دهند.
اینگونه والدین بهفرزندان خود میگویند که از رفتار آنها ناراضیاند و آنها را توجیه میکنند که تنبیهشان صرفاً بهمنظور اصلاح رفتارشان است و هرگز قصد تخریب شخصیت آنان را ندارند.
این والدین بهمسائل و مشکلات کودکان بهعنوان جزئی از زندگی طبیعی کودک مینگرند، واقعیتی انکارناپذیر که باید بررسی شود و در بیشتر موارد قابل حل است؛ چرا که آنها بهرفتارهای ناشایست کودک بهعنوان مشکلی که نیاز بهراهحل دارد، توجه میکنند، نه بهعنوان رفتاری ناپسند که کودک عمداً برای ناخشنود کردن والدینش انجام میدهد.
این والدین بهذات نیک همۀ انسانها و ارزش وجودی آنها ایمان دارند و معتقدند که اگر بهاین نیکی و خوبی بها داده شود، شکوفا خواهد شد.
هر مشکل یا آزار و اذیتی که از طرف کودکان ایجاد میشود، از نظر این والدین پیامد طبیعی کم هوشی، ناآگاهی و یا یک اختلال عاطفی - هیجانی است. آنها تلاش نمیکنند تا کودک را مقصر جلوه دهند، بلکه سعی میکنند فقدان دانش او را اصلاح کرده و بهاو مهارتهای لازم و اندیشۀ منطقی را آموزش دهند.
۲- اینگونه والدین میدانند که زندگی سرشار از مشکلات و ناکامیهاست و هیچ کودکی نمیتواند این ناملایمات را تحمل کند، مگر آنکه والدین او را برای مقابله با این ناملایمات آماده سازند.
بنابراین بدون آنکه کودک خود را سرخورده و ناکام کرده یا ناعادلانه با او رفتار کنند و بدون جنجال و غوغای بسیار، کودک خود را برای مقابله با مصائب زندگی آماده میسازند.
این والدین عقیده دارند که رفتارهای اشتباه کودکان برای رسیدن بهبلوغ فکری و مقابله با مشکلات دوران بزرگسالی ضروری است و در هنگام آموزش فرزندان خود، بدون کوچکترین خشونت و فشاری بهآنها میآموزند که با ارزشترین هدیه در زندگی، خودنظمی است؛ چرا که تمامی نعمات این جهان (مثلاً ثروت بسیار) بهتدریج از بین میروند، مگر آنکه با نظم و ترتیب و بهنحو احسن مورد استفاده قرار بگیرند.
بههمین دلیل اینگونه والدین بیآنکه خشن باشند، قاطع و جدی هستند و حتی زمانی که کودک را تنبیه بدنی میکنند، هرگز کنترل خود را از دست نمیدهند. بهعقیدۀ آنان کودک بهدلیل اینکه بیاموزد تا رفتارهای خود را اصلاح کند، تنبیه می2شود، نه بهاین علت که مستحق تنبیه بوده است.
۳- آنان معتقدند که کودک میتواند بهخوبی بیندیشد و بهاو بهعنوان موجودی که دارای نقاط قوت و ضعف بسیاری است، مینگرند. این والدین نیز نقاط ضعف فرزندان خود را نمیپسندند، ولی آنها را در این نقایص و کمبودها مقصر نمیدانند. بهنظر این گروه از والدین، مایوس و ناامید شدن آنها از فرزند خود مشکل کودک نیست، بلکه مشکل خودشان است.
در این الگوی تربیتی، کودک هرگز طرد نمیشود و فراتر از رفتارهای ناشایستی که از او سر میزند، مورد توجه واقع میشود و در همین حال جنبههای مثبت او نیز در نظر گرفته میشود.
بهعقیدۀ آنان کودک هرگز بهقدری ناپسند رفتار نمیکند که هیچ نکتۀ خوبی در رفتار او دیده نشود، لذا حتی موقعی که بهدلیل یک رفتار بد او را تنبیه میکنند، محبت و توجه خود را از او دریغ نمیدارند.
در انتقاد از کودک و تنبیه او بهندرت خشونت بهخرج میدهند و همواره انصاف را رعایت میکنند، آنها پیش از آنکه تنبیه کنند، از کودک تعریف و تمجید بهعمل میآورند و میدانند که آنچه بهطور مداوم بهکودک میگویند، در ذهن او نقش خواهند بست و اگر توانایی و شایستگی خاصی در کودک وجود دارد، باید بهاو گوشزد کنند تا بتوانند این توانایی را در خودش تقویت کند.
البته هیچ یک از والدین نمیتوانند تمامی این سه مورد را بهطور کامل رعایت کنند. فقط میتوانند تلاش کنند تا بهمقصود نزدیک تر شوند. در جهان امروزی، ضروری است که از همین فردا برای بهتر ساختن دنیای خود، همگی این موضوع را بهعنوان یک هدف در نظر گرفته و بدان اقدام کنیم.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼